به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ایسکانیوز، «تکثر» واژهای است که بسیار روی آن مانور داده میشود، دولتها و قدرتها بارها با به کار بردن آن تلاش کردهاند رضایت تمام جریانهای فکری و عملی را جلب کنند و به این شکل آنها را در ساخت قدرت سهیم کنند. اتفاقی که از جهاتی میتواند مثبت تلقی شود زیرا مدارا کردن با شهروندان یکی از اصول اولیه حکومتداری است و یکی از فواید تکثر نکتهای است که به آن اشاره شد. اما این تکثر زمانی که در عرصه عمل وارد میشود شکل دیگری به خود میگیرد و نتیجه چیز دیگری میشود سوای آن چه حرفش زده شده است.
«ممیزی» و به روایتی «سانسور» آن چیزی است که بسیاری اعمال آن را خلاف شعارهای تکثرگرایانه و آزادیخواهانه دولتها میدانند و برای تخطئه آن تلاش میکنند. در این مقال در مقام دفاع از ممیزی برنیامدهایم و تلاش هم نداریم آن را توجیه کنیم. ولی وقتی در مواجهه با ممیزی دو گانه عمل میکنیم میتوان شعار تکثر را زیر سوال برد و آن را نقض شده پنداشت.
اخیرا مدیر یک نشر در صفحه خود در توییتر از اعمال ممیزی روی یکی از کتابهایش که به ماجرای تاریخ اسلام و نحوه شهادت صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) پرداخته، سخن گفته بود. یکی از رسانهها با مدیر اداره کتاب گفتوگو کرده و او پاسخ داده: «اشکالات وارده درست است و حذف این موارد، حذف تاریخ نیست. ما فقط تلاش میکنیم از مباحث اختلافی و تفرقهانگیز جلوگیری کنیم. چرا که معتقدیم دامن زدن به اختلافات مذهبی جایز نیست.»
حال اینکه موارد اختلافی چیست و آیا روایت تاریخ دامن زدن به اختلاف مذهبی است، محل بحث نیست، بلکه اگر به شعار تکثر معتقدیم و میخواهیم به آن عمل کنیم باید اجازه انتشار هر عقیده و فکری بدهیم و جلوی آن را نگیریم، این در حالی است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در همین دوره اخیر که سیدعباس صالحی سکان وزارت را در دست داشته کم به کتب مسئلهدار مجوز نداده است، که شاید از منظر تکثر فرهنگی ایرادی به آن وارد نباشد ولی اینکه دامن زدن اختلاف مذهبی مسئله یک کتاب باشد از آن حرفهایی است که از این وزارت ارشاد و از این دستگاه فرهنگی بعید است. کتابهایی که مروج چندهمسری آن هم نه یک مرد با چند زن، بلکه یک زن با چند مرد بودهاند یا کتبی که عقاید انحرافی را نشر میدهند یا کتبی که در آن زنا صورت میگیرد ولی کک هیچکس برایشان نمیگزد، در میان کتب مجوز گرفته دیده میشوند و خب طبیعی است که وقتی شعار تکثر سر میدهیم تبعات آن را نیز بپذیریم و در برابر آن منفعل نباشیم.
میخواهم بگویم موردی که از آن با عنوان عامل اختلاف مذهبی یاد شده، مسئله اصلی نبوده و احتمالا این مقوله ناظر بر مسائل مادی است. فرهنگ پولساز و به دنبال آن تکثر پولساز آن تکثری است که در بافت فرهنگی قدرت امروز موضوعیت دارد و هر فرهنگی که به کسب درآمد بیشتر منجر نشود یک مقوله دردسرساز است و جز وبال چیزی بر گردن نخواهد بود. کافی بود همین ممیزی و سانسور روی کتب یکی از نویسندههای زن طبقه متوسط که مخاطبانی هم در شبکههای اجتماعی دارد اعمال میشد تا شاهد نتیجه متفاوتی بودیم. برای مثال یکی از همین نویسندههای خانم که مخاطبانی هم دارد در یک مورد اقدام به انتشار موارد ممیزی شده از کتابش کرد و دیدیم که چطور دست به دست چرخید و تبدیل به اهرم فشار بر افکار عمومی شد. در واقع به این خاطر که آن نویسنده توانایی درآمدسازی برای ناشر و دستگاه فرهنگی داشته و میتوانسته زمینه فریب دادن طبقه متوسط را با ادبیات سطحی فراهم کند همان طبقه به پشتیبانی از او برآمده است. ستارهسازهای فرهنگی در هر عرصهای دنبال کسب سود میلیاردی خود هستند و از این رهزن سیاستزدایی فرهنگی را پیاده میکنند.
در واقع تکثر زمانی مسئله است که پولساز باشد و از آن مهمتر سیاستزدایی را اجرایی کند، آن وقت در بوق میشود و بارها تکرار میشود تا کسی نتواند در برابرش ایستادگی کند. تکثر فرهنگی شعاری است برای کسب درآمد و این خیال باطلی است که تصور شود تکثرفرهنگی برای رشد و ارتقا فکری و فرهنگی جامعه مدنظر است. نمونههای بسیاری را میتوان یافت که حامیان تکثر در برابر آن ایستادهاند و یا از کنارش بیتفاوت رد شدهاند، چرا که سود خوبی نداشته در غیر اینصورت اختلاف مذهبی یک پوشش برای ماجرای اخیر است. به عبارتی باید گفت اگر تکثر به سیاستزدایی و درآمد منجر نشود بهتر است نباشد!
نظر شما