به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز؛ در دو سال گذشته با تغییر مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی، تغییر رویکردی در نحوه اداره این دانشگاه نیز صورت گرفته است. معاونت علوم انسانی و هنر از معاونتهای جدیدی است که در این دوره شکل گرفته است و در راس مدیریت آن هم حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه که از استادان برجسته فلسفه و حکمت اسلامیست قرار گرفته. مصاحبه با معاونان دانشگاه آزاد از برنامههای ویژه ایسکانیوز برای نوروز 1400 است. در همین راستا با خسروپناه درباره فعالیتهای معاونت علوم انسانی و هنر در 2 سال گذشته و تحولاتی که در این حوزه صورت گرفته است گفتوگو کردهایم.
خسروپناه در این گفتوگو مهمترین کار معاونت علوم انسانی و هنر را ایجاد یک رویکرد جدید به نام «علوم انسانی_حکمی» میداند که در حال تبدیل شدن به یک گفتمان است. وی همچنین به تشکیل هیئتهای اندیشهورز و نقشی که این هیئتها در طراحی دانشکدههای موضوعی دانشگاه آزاد و برگزاری دورههای توانمندسازی دارند اشاره کرده است و میگوید این هیئتها از همان اول هم قرار بود نقش بازوی مشورتی برای معاونت داشته باشند و هیچ وظیفه اجرایی برای آنها تعریف نشده است. متن کامل این گفتوگو به شرح زیر است:
دو سال از تاسیس معاونت علوم انسانی و هنر در دانشگاه آزاد اسلامی می گذرد؛ در این دو سال مهمترین برنامهها و تحولاتی که اجرایی شده چه مواردی بوده است؟
فعالیتهای معاونت علوم انسانی و هنر دو دسته هستند. دسته اول که بخش عمده فعالیتهاست در اختیار خود معاونت است. یعنی از صفر تا صد آن دست ماست و بخش قابل توجهی از فرآیندها توسط معاونت انجام میگیرد. دسته دوم فعالیتهایی است که معاونت در انجام آنها مشارکت دارد. به طور مثال برای طراحی سامانه آموزشیار یا پژوهشیار، معاونت کمک میکند تا محتوا در قالب این سیستم نرمافزاری برود. فرض کنید دانشجویی که میخواهد از طریق پژوهشیار اجازه دفاع یا پیشدفاع بگیرد؛ مسئول سامانه این اجازه را طبق آییننامه یا میدهد یا نمیدهد، اینجا دیگر در حوزه اختیارات معاونت علوم انسانی نیست.
نزدیک به چهل سال است که دانشگاه آزاد راه افتاده است اما مدیران سابق سیاستهای خاصی داشتند و در این ۴۰ سال رویکرد علوم انسانی _اسلامی اصلاً وجود نداشته است.
اصلاح سرفصلهای دروس، بروزرسانی برنامههای درسی و تعیین منابع درسی جدید فعالیتهایی است که صفر تا صد آنها توسط معاونت صورت میگیرد و بعد به سایر حوزه ها ابلاغ میشود که جدیداً این ابلاغ ها در آموزشیار ثبت میشود. در حوزه توانمندسازی اساتید هم گرفتن کد توانمندسازی از طریق معاونت پشتیبانی صورت میگیرد که این کار فرآیند خود را دارد و در پاره ای از مواقع هم ما زیاد معطل آن میشویم؛ اما برنامهریزی و اجرای توانمندسازی برعهده معاونت علوم انسانی است. در برگزاری دورههای توانمندسازی اساتید هم موفقیتهای خوبی داشتهایم و امسال نزدیک به ۴۰ دوره توانمندسازی برگزار شد.
با وجود اینکه تعداد دورههای توانمندسازی اساتید زیاد بوده اما به نظر میرسد این دورهها خیلی موثر نبودهاند و اساتیدی که در حوزه علوم انسانی مشغول به تدریس هستند همچنان وابستگی زیاد به علوم غربی دارند و بعضا اجازه دفاع به پایاننامههایی داده میشود که در دیگر دانشگاه ها به آنها اجازه دفاع داده نمی شود؟
اولاً که نسبت به گذشته خیلی از پایاننامهها تغییر کرده است. نزدیک به چهل سال است که دانشگاه آزاد راه افتاده است اما مدیران سابق سیاستهای خاصی داشتند و در این ۴۰ سال رویکرد علوم انسانی _اسلامی اصلاً وجود نداشته است. نباید انتظار داشت که در یک سال و نیم و به صورت ناگهانی اتفاق خاصی رخ دهد و همه چیز متحول شود. البته انصافاً تغییرات زیادی هم انجام شده و به صرف یک پایاننامه که اشکال داشته نمیتوان این تغییرات را نادیده گرفت. در همین مدت یک سال و نیم هم پایاننامههای زیادی بوده که در حوزه علوم انسانی_اسلامی کار شده است.
در این مدت ۲ دوره توانمندسازی با عنوان حکمیسازی علوم انسانی راه انداختیم که نزدیک به هزار نفر در این دورهها یا شرکت داشتهاند یا از محتوای آن استفاده کردند. این اساتید به شدت علاقهمند شدهاند و در این حوزهها مقاله مینویسند و کرسی برگزار میکند. قبل از این رویکرد جدید، در دانشگاه آزاد اصلاً اعتقادی به برگزاری کرسیهای نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی_اسلامی وجود نداشت. در حال حاضر این کرسیها شکل گرفته است و این فضا وجود دارد و در واقع یک پارادایم در این حوزه محقق شده است. در این یک سال و نیم همچنین نزدیک به هزار کرسی ترویجی در دانشگاه آزاد برگزار شده است و حتی کرسیهای نظریهپردازی هم شکل گرفتهاند. همه اینها هم در راستای حکمیسازی علوم انسانی است.
نگاه انتقادی داشتن خیلی خوب است اما باید بخش پر لیوان را هم دید، باید دید که چه کارهایی انجام گرفته است؛ آن هم در دانشگاهی که اصلا نگاهش حکمیسازی علوم و علوم انسانی_اسلامی نبوده است. در حال حاضر من به عنوان معاون علوم انسانی اگر بخواهم دعوتهایی که توسط اساتید از من صورت میگیرد تا در باب علوم انسانی_اسلامی برای آنها صحبت کنم باید کل کارهایم را تعطیل کنم. دقت کنید که این دعوت ها توسط خود اساتید صورت می گیرد نه ابلاغی است که از طرف ما به آنها شود.
تغییرات ساختاری که در معاونتهای دانشگاه آزاد رخ داده است بار بزرگی را روی دوش معاونان گذاشته است. از نظر ساختاری چه کارهایی صورت گرفته که معاونت در مسیر درست حرکت کند؟
این سوال بسیار درستی است چرا که هر آییننامه و بخشنامهای که تدوین میشود؛ اگر پیش از آن تغییر ساختاری صورت نگرفته باشد خیلی موثر واقع نمیشود. در درجه اول خود معاونت علوم انسانی و هنر ساختار جدیدی است. ما کارگروههای تخصصی را در مرکز مطالعات معاونت راه انداختیم؛ در واقع برای معاونت یک قوه عاقله در نظر گرفتیم که مرکز مطالعات و برنامه ریزی و تعالی علوم انسانی و هنر است. ۲ اداره کل آموزش و پژوهش هم در نظر گرفته شد که قوه عامله معاونت هستند. تا پیش از راهاندازی سامانههای آموزشیار و پژوهشیار بار سنگینی روی دوش این ۲ اداره کل بود اما در حال حاضر این دو مجموعه بیش از آنکه بخواهند با واحدها یا دانشجویان ارتباط داشته باشند با این سامانهها مرتبط هستند تا سامانهها بهروز شوند. تحول در برنامههای درسی و منابع درسی نیز از طریق همین کارگروههای تخصصی انجام میگیرد.
تغییر دیگر که پیش از این سابقهای نداشت؛ تشکیل هیئتهای اندیشهورز در استانها است. هر استانی هیئت اندیشهورز خود را تشکیل داده است. این هیئتها مطالعات پایشی و ضعف و قوتها و به تعبیری تهدیدها و فرصتهایی را که وجود دارد مطالعه و بررسی میکنند و بر اساس این مطالعات در حوزههایی مثل کتب درسی، کرسیهای ترویجی و کرسیهای نظریهپردازی برنامه میدهند. ضمن اینکه خیلی از دورههای توانمندسازی که در کشور برگزار میشود؛ پیشنهاد همین هیئتهای اندیشهورز است. رئیس هیئت اندیشهورز با پیشنهاد رئیس دانشگاه آزاد استان و توسط معاونت علوم انسانی و هنر تعیین میشود و اعضای آن را نیز رئیس استان تعیین میکند؛ لذا پیوند عمیقی بین این هئیتها با استانها برقرار است.
در حال حاضر هم کار جدیدی را شروع کردهایم که برگزاری همایش ملی علوم انسانی و حکمت اسلامی است. تمام کارهای این همایش بزرگ که رتبه isc هم دارد از طریق مشارکت همین هیئتهای اندیشه ورز و ۱۴ کمیسیونی که طراحی کردهایم، انجام میشود. تلاش ما بر این بوده است که معاونت کارهای ستادی انجام دهد. وقتی ما میخواستیم ساختار معاونت را طراحی کنیم؛ معاونت پشتیبانی به ما گفت که تا ۱۴۰ بخش مدیریتی و کارشناسی میتوانید تعریف کنید ولی ما ۸۰ بخش تعیین کردیم. برای این ۸۰ بخش هم ۵۰ نیرو بیشتر جذب نکردیم. در واقع کل معاونت با ۵۰ نیرو کارهای خود را پیش میبرد.
در این سالها بازنگریهای متعددی توسط شورای تحول علوم انسانی در وزارت علوم صورت گرفته بود که هیچ کدام از اینها در دانشگاه آزاد اعمال نشده بود.
ما به دنبال چابکسازی بودیم و معتقدیم که تا جای ممکن ستاد باید کوچک باشد. بخشی از موانعی که در دانشگاه وجود دارد به این مربوط میشود که دست استانها باز نیست؛ آنها باید خودشان تصمیم بگیرند و اجرا کنند. همه چیز را نباید به مجوز از ستاد پیوند زد. ستاد باید کارهای ستادی انجام دهد و نباید به کارهای اجرایی ورود کند. از طرف دیگر جسارت استقلال در رای و تصمیم گیری در استان ها و واحدها وجود ندارد و به همین خاطر خیلی از اوقات مراجعین من دانشجویان دکتری از واحد های مختلف کشور هستند در حالی که در این موارد خود واحد باید تصمیم بگیرد.
یک ساختار خاص نظامی گونه در سالهای گذشته بر دانشگاه آزاد حاکم بوده است. حتی با وجود تغییر برخی روسای واحدها و استانها باز هم ساختار به گونهای است که خود واحدها جرات تصمیمگیری ندارد. اگر تعداد نیروها در ستاد کاهش پیدا کند سرعت انجام کار در کل دانشگاه آزاد خیلی بالاتر می رود. این به این معنا نیست که نیرویی اخراج شود بلکه وقتی اختیارات واحدها افزایش پیدا کند واحدها به نیرو نیاز دارند و این نیروها وارد واحدها می شوند.
البته دانشگاه آزاد اعلام کرده تعداد نیرویی که دارد متناسب با یک میلیون و ۸۰۰ هزار دانشجو است و در حال حاضر واحدها کارمند مازاد زیاد دارند؟
این موضوع به معاونت پشتیبانی مربوط میشود. در وزارت علوم ابلاغ شده بود که به ازای هر هیئت علمی یک کارمند وجود داشته باشد که بعداً کمتر هم شد. برخی واحدهای دانشگاه آزاد ۲ تا ۳ برابر اعضای هیئت علمی، کارمند دارند. در گذشته به صورت بی رویه نیرو استخدام کردهاند و مستحضر هستید که واحدهایی که نیرو زیاد دارند در عمل هم کار انجام نمیدهند؛ چرا که کارها را پاسکاری می کنند و کار دانشجو و عضو هیئت علمی معطل میماند و پیش نمیرود.
در مورد تغییر محتوای فصول درسی، اول بفرمایید که آیا کاری انجام شده یا نه و اینکه فرایند انجام این کار به چه صورت است؟ با توجه به این که سرفصل های درسی توسط وزارت علوم ابلاغ میشود.
سرفصلهای درسی توسط وزارت علوم ابلاغ میشود. در این سالها بازنگریهای متعددی توسط شورای تحول علوم انسانی در وزارت علوم صورت گرفته بود که هیچ کدام از اینها در دانشگاه آزاد اعمال نشده بود. در دوره جدید همه این بازنگری ها ابلاغ شد. در حال حاضر سرفصلهای آموزشیار طبق ابلاغ های جدیدی است که وزارت علوم اعلام کرده است.
وزارت علوم هم ۲۰ تا ۳۰ درصد به ما اختیار داده تا تغییراتی را خودمان اعمال کنیم. به طور مثال میتوانیم منابع درسی جدید اعلام کنیم. توجه دارید که برای هر درسی در هر سال، کتابهای جدیدی ارائه میشود؛ اداره برنامهریزی درسی وزارت علوم، خیلی فرصت نمیکند که اینها را به صورت مرتب بازنگری کند اما ما این فرصت را داشتیم و تلاش خیلی خوبی هم توسط کارگروههای تخصصی انجام شده است. منابع جدید به خصوص منابعی که با رویکرد حکمی و اسلامی نوشته شده بود، اضافه و ابلاغ شدند. خیلی از اساتید دانشگاه هم از ما تشکر کردند و میگفتند ما برای برخی از سرفصلهای درس که رویکرد حکمی و اسلامی داشت؛ کتاب سراغ نداشتیم.
در یکی از سفرهای استانی رئیس یکی از واحدها از پژوهشیار گلایه داشت. وقتی گلایه خود را مطرح کرد متوجه شدم که علت گلایهاش این است که بخشنامه مربوط به پژوهشیار را نخوانده است.
البته ما یک مجموعه رصد هم در معاونت داریم که برای همه گروهها در همه واحدها و استانها شناسنامه درست کردهاند و فعالیت آنها را رصد میکنند که آیا طبق سرفصل ها تدریس می شود یا نه. مواردی هم بوده که به اساتید تذکر داده شده است. اما رصد اصلی باید توسط مدیران گروهها صورت گیرد.
در سفرهای استانی که به واحدها داشتهام متوجه اشکالی جدی شدم؛ با وجود بخشنامهای که از گذشته ابلاغ شده است و طبق آن معاون آموزشی دانشگاه باید با روسای دانشکدهها، روسای دانشکدهها با مدیران گروهها و مدیران گروه با اعضای هیئت علمی جلسه برگزار کنند اما متاسفانه در بیشتر واحدها چنین جلساتی برگزار نمیشود مگر به صورت استثنا و این خیلی ضعف بزرگی است. در استانی اسم گروهها را از رئیس دانشکده پرسیدم؛ چهار تا گروه داشت و اسم هر چهار گروه را اشتباه گفت. از او پرسیدم که با مدیران گروهها جلسه داری؟ گفت: نه. از مدیران گروه پرسیدم که با اعضای هیئت علمی جلسه دارید؟ گفتند: نه.
در یکی از سفرهای استانی رئیس یکی از واحدها از پژوهشیار گلایه داشت. وقتی گلایه خود را مطرح کرد متوجه شدم که علت گلایهاش این است که بخشنامه مربوط به پژوهشیار را نخوانده است. با وجود اینکه ما در حوزه معاونت برای معاونان آموزشی_پژوهشی و روسای واحدها چندین دوره برگزار کردهایم تا نحوه کار با پژوهشیار را یاد بگیرد. یا در مورد دیگری، مدیر گروه به من میگوید نظام موضوعاتی که در پژوهشیار است پاسخگوی گروه ما نیست. من به او گفتم مگر گفتیم که همین است و لاغیر؛ شما میتوانید این نظام موضوعات را تکمیل کنید؛ اما این را نمیدانست. اینکه مدیران گروهها، روسای واحدها و معاونتهای علمی بعد از ابلاغ آییننامهها، بخشنامهها و برگزاری دورههای مختلف مجازی اینها را نمیدانند نشان از یک ضعف جدی است.
رئیس واحد میگوید که میدانم آییننامه و بخشنامه اجازه نمیدهد اما شما مجوز دهید که ما استثنائا این مورد را به نحو دیگری پیش ببریم. استثناها در دانشگاه آزاد آنقدر زیاد شده بود که به یک فرهنگ تبدیل شده و برخی نمیتوانند روی یک ضابطه پیش بروند. وقتی یک ضابطه استثناهای زیادی پیدا کند؛ هم ضابطه از بین میرود و هم فساد ایجاد میشود حالا این فساد میتواند مالی یا اداری باشد.
به نظر من یکی از کارهای بزرگی که دانشگاه آزاد انجام داده است؛ طراحی سامانه پژوهشیار است. اشکالات اندکی هنوز دارد ولی این اشکالات تا حد زیادی رفع شده است. اگر هم بخواهم به این سوال پاسخ دهم که مهمترین کار معاونت علوم انسانی و هنر چه بوده، میگویم؛ ایجاد یک رویکرد جدید به نام «علوم انسانی_حکمی» که در حال تبدیل شدن به یک گفتمان است. شاهد ما در ایجاد این گفتمانسازی نیز تقاضاهای زیادی است که اعضای هیئت علمی برای برگزاری جلسات و حضور در دورههای توانمندسازی دارند. هدف از طراحی همایش ملی هم این است که این اساتید بعد از گذراندن دورههای مختلف، مقالات علمی پژوهشی و خود را منتشر کنند تا آموزش و پژوهش همزمان پیش رود.
بعضی از هیئتهای اندیشهورز استانی ماههاست که جلسهای تشکیل ندادهاند. علت را هم ۲ موضوع عنوان میکنند؛ یکی اینکه حقالجلسات به آنها پرداخت نشده و دوم اینکه میگویند ما نقش اجرایی نداریم و صرفا بازوی مشورتی هستیم، برای بررسی عملکرد این هیئتها چه فاکتورهایی در نظر گرفتهاید؟
یک سوم هیئتهای اندیشهورزی که داریم بسیار فعالند و بازوی مشورتی خوبی برای معاونت هستند. دانشکدههای موضوعی، مجلهها و دورههای توانمندسازی را همین هیئتها به ما پیشنهاد میدهند. یک سوم آنها نیمه فعالند و یک سوم هم تعطیلند. البته آن یک سومی که تعطیلند بیشتر در استانهایی هستند که خیلی هیئت علمی قوی ندارند. در واقع اگر ما میخواستیم خیلی دقیق هیئت اندیشهورز را راه بیندازیم نباید در این استانها هیئت اندیشهورز تشکیل میدادیم اما از آنجا که نمیخواستیم استثنائی قائل شویم؛ در همه استانها تشکیل شد. البته در دوره جدید برخی از روسای هیئتهای اندیشهورز را هم عوض کردیم چرا که اعضا فعال بودند اما رئیس هیئت فعالیتی نداشت.
متاسفانه معاونت پشتیبانی سازمان علی رغم این که مکرر به ما وعده داده است که حقالجلسات هیئتهای اندیشهورز را پرداخت میکنیم، اما آن را پرداخت نکردهاند. نه استانها پرداخت میکنند و نه سازمان پرداخت میکند و با وجود این شرایط من عرض میکنم که یک سوم فعالند. درباره نقش اجرایی هم ما از همان اول که برای هیئت اندیشه ورز بخشنامه صادر کردهایم و برای اعضای هیئتها قبل از همهگیری کرونا دوره حضوری برگزار کردیم؛ تاکید کردیم که هیئت اندیشهورز، کارش اندیشهورزی است و وظیفه اجرایی ندارد. برخی میگویند به ما قدرت اجرایی بدهید؛ خودمان میخواهیم این کار را انجام دهیم. اما اگر ما میخواستیم به هیئتها قدرت اجرایی بدهیم با معاونت علمی یا شورای پژوهش مرتب چالش داشتیم.
ما میگوییم که شما فقط اندیشهورزی کنید اما اندیشهورزی کاربردی، اندیشهورزی عملیاتی، نه اندیشهورزی که انتزاعی باشد. اندیشهورزی که مبتنی بر مبانی و حکمت باشد و منتهی به عمل شود. هیئت اندیشهورز باید جلسه بگذارد و بر اساس توانمندی واحدهای هر استان و با توجه به شناختی که از اساتید دارند؛ ظرفیتهای آنجا را شناسایی کرده و طراحی انجام دهند. این طراحی را به معاونت علوم انسانی میدهند، معاونت هم بعد از بررسیهای کارشناسی آن را به رئیس استان ابلاغ می کند تا آن را عملیاتی کند. به طور مثال معاونت علمی کرسیها را برگزار میکند و یا اگر در مورد سرفصلهای درسی باشد آن را ما اینجا در معاونت مصوب کرده و ابلاغ میکنیم.
شورای گسترش و شورای برنامهریزی وزارت علوم بسیار بسیار از وادی نیازها عقب هستند.
از اسم هیئت اندیشهورز مشخص است که اتاق فکر است اما برخی دوستان انتظار دارند که خودشان کرسی برگزار کنند؛ یا خودشان بنشینند و کتاب تالیف کنند. البته اعضای این هیئتها میتوانند به عنوان یک عضو هیئت علمی کتاب تالیف کنند اما ربطی به هیئت اندیشهورز بودن آنها ندارد. هیئت اندیشهورز، اندیشهورز است؛ معاونت علمی و آموزشی و پژوهشی نیست و نمیخواهد جای شورای پژوهشی را بگیرد. آن دو سوم فعال و نیمهفعال کسانی هستند که این موارد را متوجه شدهاند و در این راستا فعالیت میکند.
طراحی و راهاندازی دانشکده های موضوعی مثل دانشکده خانواده، دانشکده پدافند غیرعامل، دانشکده حکمرانی با رویکرد اقتصاد بنگاهی، همه طراحی هیئتهای اندیشهورز بوده است اما آنها وارد عملیاتی کردن این طراحیها نمیشوند؛ حتی سازمان هم اینها را عملیاتی نمیکند. در واقع هیئت اندیشه ورز طراحی میکند، معاونت علوم انسانی آن را مصوب میکند و واحدها و استانها آن را اجرا میکنند. اگر قرار باشد هیئت اندیشهورز، اندیشهورزی کند و خود هم آن را اجرا کند؛ پس معاونت علمی اینجا چه وظیفه ای بر عهده دارد. البته برای سال آینده طرح دیگری داریم که فعلا در حد ایده است و باید مصوب شود؛ طبق این طرح کارگروههای تخصصی با هیئتهای اندیشهورز در استانها ادغام خواهند شد.
رشتههای میانرشتهای در ایجاد جذابیت برای حوزه علوم انسانی میتواند بسیار موثر باشد. وزارت علوم هم با نیازسنجی که از سازمان های مختلف انجام داد برخی رشتهها را طراحی کرد. به طور مثال دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران که برای تشکیل آن مقاومت زیادی هم صورت گرفت در ادامه کار خود توانست تاثیرگذاری خوبی داشته باشد و کارشناسان برجستهای هم تربیت کرده است. دانشگاه آزاد هم چنین ایدهای دارد که میانرشتهایها را ایجاد و گسترش دهد؟
در مجموعه وزارت علوم، دانشکدهای تحت عنوان دانشکده موضوعی وجود ندارد. این ایده جدیدی است که در معاونت علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد شکل گرفت و معاونت علوم و مهندسی هم این ایده را میخواهد دنبال کند. وقتی از دانشکده موضوعی صحبت میکنیم یعنی دانشکده میانرشته ای و دانشکده میانرشتهای هم شامل گروهها و رشتههای میانرشتهای میشود.
برخی از رشتههای میانرشتهای مصوب وزارت علوم اکنون در دانشگاه آزاد وجود دارند اما خیلی از این رشتهها را هم ندارد. شورای گسترش وزارت علوم باید برای راهاندازی این رشتهها به ما مجوز بدهد. اینجا جای گلایه از وزارت علوم هم هست؛ چرا که خیلی به روز عمل نمیکنند. شورای گسترش و شورای برنامهریزی وزارت علوم بسیار بسیار از وادی نیازها عقب هستند. در حال حاضر رشتههایی داریم که تربیت دانشجو در آنها بسیار لازم است و دانشکدههای موضوعی ما را نیز تامین میکنند؛ استادش هست، امکاناتش وجود دارد و همه چیز مهیا است اما شورای گسترش جواب نمیدهد.
برخی اساتید هستند که به دانشجوی خود میگویند به فلانی زنگ بزن تا مقاله تو را بنویسد و چاپ کند. آن فرد هم به دانشجو هم میگوید ۴۰ میلیون تومان واریز کن تا این کار را برایت انجام دهم.
شورای عالی انقلاب فرهنگی به وزارت علوم، وزارت بهداشت و دانشگاه آزاد ماموریت داده که سیاستگذاریهای خود را بنویسند و طرح پایش را انجام دهند. هر کدام هم مستقل باید این کار را انجام دهند. از شورای عالی انقلاب فرهنگی توقع داریم که شورای گسترش دانشگاه آزاد را هم مستقل کند تا بتواند ایده دانشکدههای موضوعی و رشتههای میانرشتهای را سریعتر به مرحله اجرا درآورد، البته طبق قوانین و ضوابطی که وجود دارد.
تحقیقات علمی در حوزه علوم انسانی با چالشهای روبروست، مثل فقر کمی و کیفی در منابع و عدم انتشار تحقیقات علمی در مجلات معتبر بین المللی. از طرفی دانشجویان دکتری موظف شدهاند که برای پیشدفاع حداقل پذیرش یک مقاله از isc گرفته باشند. چطور باید با این چالشها برخورد کرد که از محققان حوزه علوم انسانی هم حمایت شود؟
این هم مشکلی است که وزارت علوم درست کرده است و شرایط راهاندازی مجله را بسیار سخت گرفتهاند؛ مثل اینکه هیئت تحریریه حتما باید استاد تمام داشته باشد. طبیعی است که تعداد استادیارها بیشتر هستند. اگر وزارت علوم این مجوز را بدهد که مجلات حداقل با استادیار راه بیفتند مشکل حل میشود. اما با این شرط که مجلهای که سردبیر یا هیئت تحریریه آن استادیار است مجله رتبه جیم است، اگر دانشیار اضافه شد رتبه ب میشود و اگر استادتمام اضافه شد رتبه الف میگیرد. الان مشکل ما کمبود مجلات است و دانشجویان حق دارند. متاسفانه به همین خاطر رانتخواری مجلات هم شکل گرفته است.
مهم این است که از دانشجو، یک مقاله علمی ارزیابی شده منتشر شود. اگر تعداد مجلاتمان، حتی مجلات رتبه جیم بیشتر باشند و ساختار رانت مجلات را جمع کنیم و باز هم دانشجو نتواند برای این مجلات مقاله بنویسد؛ مشخص میشود که به درد فارغالتحصیل شدن نمیخورد. ما به لحاظ ساختار مجلات دچار یک آفتی هستیم و این مشکل از سوی وزارت علوم ایجاد شده است.
آیا راهکاری برای این کار وجود ندارد؟ چون دانشجویان دکتری واقعاً برای این موضوع مشکل دارند.
اگر این اختیارات در دست دانشگاه آزاد بود من برای همه این مشکلات راهحل علمی داشتم؛ راهحلهای علمی که در دنیا پذیرفته شده است. این سختگیریهای رانتساز فقط در ایران است و در کشورهای دیگر وجود ندارد. در خیلی از کشورهای پیشرفته دنیا اصلا وزارت علومی وجود ندارد که بخواهد مانع شود. دانشگاه خودش تصمیم میگیرد که مجلهای داشته باشد یا نه. مثلاً آیا مجلههای ISI دنیا را وزارت علوم شان مصوب کرده است؟ ابداً چنین چیزی نیست. البته هیئت تحریریههای فاضل و دانشمندی دارند اما بعضی از آنها استاد تمام نیستند.
ما می توانیم با فاکتورهای علمی مجله داشته باشیم حتی اگر هیئت تحریریه استادیار باشد. ما استادیارهایی داریم که شأنیت استاد تمامی دارند اما به هر دلیل نرفتهاند استاد تمام شود. برخی حتی حاضر نیستند پرونده ارتقائشان را پر کنند. علاوه بر اینها افراد دیگری هم هستند که رزومه خوبی دارند. مثلا میتوانند بگویند استادیارهایی که ۳۰ مقاله دارند می توانند عضو تحریریه شوند.
استاد تمامها و دانشیارهای کشور محدودند و دانشجویان دکتری ما خیلی زیادند. باید یک قوه عاقلهای باشد که بین اینها بالانس ایجاد کند. خود دانشجویان دانشگاه دولتی هم مشکل دارد. الان بخشی از رانت خواری ها مربوط به مجلاتی است که مال وزارت علوم است. بعضا برای هر مقاله تا ۳۰ میلیون تومان میگیرند. اینجا بحث دانشگاه آزاد و دانشگاه دولتی نیست؛ مشکل اصلی در رانتی است که در مقالات و مجلات وجود دارد. آیا قبول داریم که این رانت وجود دارد؟
برخی اساتید هستند که به دانشجوی خود میگویند به فلانی زنگ بزن تا مقاله تو را بنویسد و چاپ کند. آن فرد هم به دانشجو هم میگوید ۴۰ میلیون تومان واریز کن تا این کار را برایت انجام دهم. این در حالی است که دانشجو میگوید من میتوانم خودم مقالهام را بنویسم؛ این یعنی یک شبکه رانت. وقتی شبکه رانت شکل بگیرد؛ دانشگاه آزاد، دولتی و پیام نور نمیشناسد و همه را مبتلا میکند. فساد، فساد است و فرقی ندارد کجا رخ دهد. باید عقلای قوم که در وزارت علوم نشستهاند؛ تدبیر کنند و ساختاری درست کنند که این فساد جمع شود. من معتقدم منشاء اصلی این فساد ساختار است؛ ساختار غلط است. آیا میشود این ساختار را اصلاح کرد؟ بله میتوان آن را اصلاح کرد. باید با همین اعضای هیئت علمی که داریم ساختاری طراحی کنیم و مجلات الف، ب و جیم را تعریف کنیم تا دانشجو بتواند مقالات خود را چاپ کند و امتیاز بگیرد و پیشدفاع و دفاع خود را انجام دهد و ساختار رانت هم از بین برود.
یکی از مشکلات دیگر دانشگاه آزاد موضوع تعداد هیئت علمی به خصوص در رشته های علوم انسانی است که نسبت تعداد دانشجو به استاد خیلی بالاست. آیا برنامهای برای جذب اعضای هیئت علمی در رشتههایی که نسبت دانشجویان به تعداد اعضای هیئت علمی خیلی بالاست وجود دارد؟ شاید با این جذب بتوان مشکل مجلات را هم برطرف کرد؟
مشکل مجلات با این مسئله حل نمیشود چون وزارت علوم آییننامه مجلات را آنقدر سخت و پیچیده کرده که تا عضو هیئت علمی، دانشیار نشود این مشکل هم حل نمیشود. موضوع جذب هیئت علمی را هم باید از مرکز جذب سوال کنید. البته میدانم که دنبال جذب برای رشتههای علوم انسانی که اعضای هیئت علمی کمی دارند هستند.
در مورد دانشکده های موضوعی بفرمایید که این دانشکدهها قرار است چه ماموریتی را دنبال کنند و نحوه پذیرش دانشجو در این دانشکدهها به چه صورت خواهد بود؟
فعلاً بنای ما بر این نیست که همه دانشکدههای علم محور دانشکدههای موضوعی بشوند؛ بنای ما بر این است که هر استانی با توجه به نیاز استان و توانی که دارند دانشکدههای موضوعی در آن شکل بگیرد. به طور مثال در استان اصفهان دانشکده حکمرانی اقتصادی با رویکرد بنگاهی شکل خواهد گرفت چون این حوزه نیاز استان اصفهان است. با شرکتها و بنگاههای تولیدی هم صحبت شده که حتی از خود این شرکتها دانشجو گرفته شود و آن ها را رشد و ارتقا دهند تا صنعت بنگاهها هم از نظر علمی رشد کند و هم درآمدزایی داشته باشد.
علوم انسانی علاوه بر نظریه باید برای ساختارهای مثل ساختار بیمه، بانک و تامین اجتماعی هم برنامه داشته باشد، چه زمانی ما به این موقعیت در علوم انسانی خواهیم رسید؟
دانشگاه آزاد پیش از این یک دانشگاه آموزش محور بوده، در حال حاضر هم به سمت دانشگاه آموزشی پژوهشمحور حرکت میکند. در مرحله سوم باید به دانشگاه آموزشی پژوهشمحورِ کاربردی تبدیل شود. وقتی دانشگاه کاربردی میشود باید برای ساختارها پیشنهادات اصلاحی بدهد. به شور مثال بگوید ساختار بازرگانی باید چگونه باشد که هم درآمدزایی ایجاد کند، هم تولید را بالا ببرد و هم صادرات بیش از واردات باشد. یا ساختار بیمه، تامین اجتماعی و بانک چگونه باشد که علاوه بر رعایت عقود شرعی در رشد تولید هم نقش داشته باشند. الان ساختار بانک ما در رشد تولید که نقش ندارد هیچ، نابود کننده تولید هم هست. بانک بیشتر به دنبال منافع خود است.
انتهای پیام/
نظر شما