به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز؛ «ارتباط دانشگاه و صنعت» از آن برنامههایی که در سالهای اخیر از زبان مسئول و منتقد و کارشناس، فقط تکرار شده است. مسئول میگوید باید شکل بگیرد؛ منتقد و کارشناس هم میگویند چرا شکل نمیگیرد؟ شعار «ارتباط صنعت و دانشگاه» آنقدر تکرار شده که مثل برخی تَکرارهای سیاسی، دانشگاهیان را از این برنامه درست و ضروری دلزده و ناامید کرده است. بگذریم از اینکه در دنیا پا را از این فراتر گذاشتهاند و امروز به دنبال ایجاد «ارتباط دانشگاه و جامعه» هستند.
جامعه خسته شده از بس شعار شنیده و عمل ندیده؛ البته شعار با شعارزدگی فرق دارد. شعار در هر سازمان و نظامی برای نشاندادن و یادآوری هدف و رسالتی که دارد لازم است. اما برخی مسئولان، برنامههایشان را فقط بیان میکنند؛ بدون اینکه عمل قابل توجهی دیده شود. این یعنی مسئولی که خود شعارزده است؛ جامعه را هم دچار شعارزدگی میکند و ذهنیت جامعه را نسبت به یک برنامه خوب منفی میکند.
دانشگاه اجتماعی و دانشگاه مسئلهمحور هم راهبردی است که اخیرا در آموزش عالی مورد توجه قرار گرفته است؛ اما باید به این نکته توجه داشت که دانشگاه بدون توجه به اشتغال دانشجویان و رفع نیازهای جامعه نمیتواند یک دانشگاه اجتماعی باشد و برای این کار دانشگاه نیاز دارد برخی ساختارهای خود را بازسازی کند. مسئولان و سیاستگذاران آموزش عالی باید دست از سر دادن شعارهای خوب بردارند و وارد حوزه عمل شوند.
دانشگاه اجتماعی و رفع نیاز جامعه
دانشگاهی اجتماعی است که دانشجو و استاد، نگاهش به حل مسائل جامعه اطراف خود داشته باشد و پایاننامهها و رسالهها و پژوهشها بر این اساس شکل بگیرد. رفع نیاز جامعه در هر حوزهای، از آسیبهای اجتماعی، محیط زیست و تغذیه گرفته تا مسائل اقتصادی، بهداشت و درمان و حکمرانی و دیگر موارد همه مورد توجه دانشگاه اجتماعی است. مقصود فراستخواه جامعهشناس و عضو هیأت علمی موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی در این باره به «ایرنا» گفته است: « تمام مشکلاتی که در جامعه ما وجود دارد؛ میتواند به برنامه درسی در دانشگاه ما تبدیل شود. این را ما آموزشهای مبتنی بر موردهای جامعه مینامیم. یعنی کلاسها ما باید حسب رشته و درس یک مورد داشته باشد و با کمک دانشجویان موردهای واقعی محلهها، شهرها، اجتماعی، اقتصادی، محیط زیستی و غیره، مطرح و بررسی شود. این نیازمند تغییر الگوهای تدریس و پایان نامه است.»
سوالی که اینجا مطرح میشود این است که با ساختارهای کنونی دانشگاهها و رشتههای دانشگاهی که در حال حاضر داریم؛ آیا میتوانیم به دانشگاه اجتماعی برسیم؟ حجت الاسلام حسن خیری رئیس دانشگاه آزاد اسلامی استان قم که پیش از این رئیس مرکز مطالعات، برنامهریزی و تعالی علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی بوده است در این باره به «فرهیختگان» گفته است: «اگر دانشگاه بخواهد به یک دانشگاه اجتماعی و مسالهمحور تبدیل شود و به مرور زمان بخش اجتماعی دانشگاه پررنگتر شود؛ طبیعتا باید ساختار دانشگاه هم از این جهت خود را بازسازی کند.»
وی در ادامه این گفتوگو میگوید: «یکی از راههایی که میتواند در این فرآیند کمک کند بحث دانشکدههای موضوعی است. بهطور مثال خانواده در کشور ما جایگاه ویژهای در جامعه اسلامی دارد و از سوی دیگر امروز با مسائل خانواده و جمعیت مثل تضعیف بنیان خانواده و کاهش جمعیت مواجه هستیم. دانشگاه باید رسالت خود را در این زمینه ایفا کند.»
میثم چگین، سرپرست مرکز مطالعات، برنامهریزی و تعالی علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی هم با اشاره به این موضوع که دانشگاه اگر بخواهد بهعنوان یک دانشگاه اجتماعی و مسالهمحور نقش خود را ایفا کند، باید ساختار دانشگاه هم با این هدف تنظیم شود، گفته است: «برخی دانشگاهها در دنیا به سمت تاسیس دانشکدههای موضوعی رفتهاند و در تعیین عنوان و ماموریتهای دانشکدههای خود به جای علممحوری به موضوعمحوری یا مسالهمحوری روی آوردهاند».
دانشکده موضوعی چیست؟
دانشکدههای موضوعی، دانشکدههایی ماموریتگرا بر پایه مسالهشناسی و تربیت دانشآموختگان با رویکرد کارآمدی است. این ایده جدیدی است که در معاونت علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد شکل گرفته و قرار است در این دانشکدهها افرادی تربیت شوند که در یک حوزه خاص مفید و موثر باشند. حجت الاسلام خسروپناه معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد درباره این دانشکدهها به «ایسکانیوز» گفت: «وقتی از دانشکده موضوعی صحبت میکنیم یعنی دانشکده میانرشتهای و دانشکده میانرشتهای هم شامل گروهها و رشتههای میانرشتهای میشود.»
تاکنون پیشنهاد تاسیس دانشکده حکمرانی اسلامی، فضای مجازی، کارآفرینی، خانواده، فرهنگ و تمدن ایرانی_اسلامی، اقتصاد مقاومتی، سلامت اجتماعی و پیشرفت ایرانیاسلامی در دانشگاه آزاد اسلامی مطرح شده است. از این موارد دانشکده حکمرانی اسلامی با رویکرد پس از تکمیل مراحل قانونی خود در دانشگاه به تصویب رسیده است که هماکنون در دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان در حال راهاندازی است.
خسروپناه در ادامه گفتوگوی خود با «ایسکانیوز» درباره مأموریت دانشکدههای موضوعی و نحوه پذیریش دانشجو در این دانشکدهها میگوید: «فعلاً بنای ما بر این نیست که همه دانشکدههای علممحور، دانشکدههای موضوعی بشوند؛ بنای ما بر این است که هر استانی با توجه به نیاز استان و توانی که دارد دانشکدههای موضوعی در آن شکل بگیرد. به طور مثال در استان اصفهان دانشکده حکمرانی اسلامی با رویکرد اقتصادی و با نگاه بنگاهی شکل خواهد گرفت؛ چون این حوزه نیاز استان اصفهان است. با شرکتها و بنگاههای تولیدی هم صحبت شده که حتی از خود این شرکتها دانشجو گرفته شود و کارکنان آنها را رشد و ارتقا دهند تا صنعت بنگاهها هم از نظر علمی رشد کند و هم درآمدزایی داشته باشد.»
دانشکدههای موضوعی تمام نیازهای دانشگاه اجتماعی و حل مسئله را پاسخ نمیدهد اما گام بزرگی است که در دانشگاه آزاد شروع شده است. با توجه به سیاستهایی که در نظام آموزشی کشور برای گسترش رشتههای میانرشتهای برای پاسخ به نیازهای جامعه وجود دارد؛ انتظار میرود این ایده مورد حمایت سیاستگذاران حوزه آموزش عالی کشور قرار گیرد. البته به گفته خسروپناه چنین حمایتی صورت نگرفته و شورای گسترش وزارت علوم هنوز مجوز راهاندازی رشتههای دانشکدههای موضوعی را به دانشگاه آزاد نداده است.
معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد در این باره به «ایسکانیوز» گفت: «شورای گسترش و شورای برنامهریزی وزارت علوم بسیار بسیار از وادی نیازها عقب هستند. در حال حاضر رشتههایی داریم که تربیت دانشجو در آنها بسیار لازم است و دانشکدههای موضوعی ما را نیز تامین میکنند؛ استادش هست، امکاناتش وجود دارد و همه چیز مهیا است اما شورای گسترش جواب نمیدهد.»
دانشگاه اجتماعی و توجه به اشتغال دانشجویان
بسیاری از دانشجویان بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی با این چالش ذهنی مواجه هستند: «خب! حالا باید چه کار کنم؛ شغل من باید چه باشد؟». این سوال برای فارغالتحصیلان رشتههای علوم انسانی بیشتر مطرح میشود چرا که آنها در دوره تحصیل، آنچه بیشتر از هر چیزی با آن سر و کار داشتهاند؛ مرور نظریههایی بوده که خیلی از آنها در عالم واقع و امروزی هیچ کاربردی ندارند. بگذریم از نظریاتی که در واقع فرضیهای بیش نیستند و هیچگاه مطرح کننده آن، خود هم نتوانستنه فرضیهاش را به اثبات برساند؛ مثل فرضیه «تکامل انسان» داروین که خود او هم نتوانست آن را اثبات کند.
البته وضعیت در رشتههای مهندسی و علوم پایه هم چندان بهتر از علوم انسانی نیست. در حال حاضر درصد زیادی از صندلیهای دانشکدههای علوم پایه، حتی در دانشگاههای دولتی خالی میماند، یک دلیل هم بیشتر ندارد؛ آینده شغلی نامطمئن. طبق آمار فارغالتحصیلان رشتههای مهندسی هم جزو بیکارترین تحصیل کردههای دانشگاهی هستند. آن دسته از مهندسها هم که فرصت ورود به وارد بازار کار را پیدا میکنند؛ بعد از شروع کار تازه میفهمند چقدر از کاربردی کردن علمی که چند سال برای یاد گرفتنش زمان گذاشتهاند، ناتوانند.
طبق آمار رسمی مرکز آمار ایران در تابستان 99، نرخ بیکاری جمعیت فارغالتحصیل آموزش عالی 14.9 درصد و نرخ بیکاری کل کشور 9.5 درصد اعلام شده است. با مقایسه این دو آمار به این نتیجه میرسیم که آمار بیکاری فارغالتحصبلان 50 درصد بیشتر از آمار کل بیکاری در کشور است. به عبارتی سهم بیکاران آموزش عالی کشور از کل بیکاران معادل 40.7 درصد است؛ یعنی عددی نزدیک به یک میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی بیکار در کل کشور داریم.
توجه به رشته پزشکی و به رشتههای محدودی مثل حقوق، حسابداری، مدیریت و روانشناسی در میان حجم انبوه رشتههای علمی و خالی شدن دانشکدههای علوم پایه؛ حاصل این نگاه است که دیگر مردم صرفاً برای مدرک دانشگاهی ارزشی قائل نیستند. دوره دانشگاههای آموزشمحور محض به پایان رسیده است؛ این واقعیتی است که هر چه زودتر مسئولان آموزش عالی باید آن را بپذیرند و به دنبال ایجاد تغییرات بنیادی در نظام دانشگاهی کشور بروند. رفع نیازهای جامعه توسط دانشکدههای موضوعی به نیروی انسانی نیاز دارد در نتیجه اگر دانشگاه مسئلهاش رفع نیازهای جامعه باشد؛ خود به خود به یکی از نیازهای امروز جامعه یعنی اشتغال فارغالتحصیلان هم پاسخ درستی داده است.
راهاندازی دانشکدههای موضوعی و توجه به رشتههای میان رشتهای یکی از راهکارهای اصلاح نظام آموزش عالی کشور است. با توجه به برنامهای که شورای عالی انقلاب فرهنگی برای دانشگاهها در نظر گرفته است؛ دانشگاهها در راستای مأموریتگرا شدن باید مأموریت خود را مشخص کنند. توجه به نیازهای محیطی جامعه اطراف دانشگاه و در نظر گرفتن دانشکدههای موضوعی متناسب با این نیازها، در تعیین مأموریت دانشگاهها میتواند موثر باشد و لازم است وزارت علوم و دانشگاههای مختلف هم به این موضوعات توجه کنند.
انتهای پیام/
نظر شما