به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، نشریه آمریکایی «نشنال اینترست» در گزارشی به قلم «پل پیلار» به بررسی کارامدی برجام برای جلوگیری از یک فاجعه در خاورمیانه و اقدام مخرب ترامپ در نقض آن پرداخته است. پیلار در تحلیل خود با انتقاد از مخالفان برجام، اظهار میکند آنچه که باعث تهاجمی شدن اقدامات ایران در منطقه شد، برجام نبود بلکه خروج ترامپ از توافق بود. وی در پاسخ به آنچه طیف تندرو در آمریکا به عنوان «تهدید ساخت بمب هستهای» مطرح میکند، معتقد است خطرناکترین چیزی که میتواند در خاورمیانه رخ دهد، یک جنگ جدید به بهانه «جلوگیری از سلاح هستهای ایران» است؛ این تحلیلگر برجسته آمریکایی در ادامه میافزاید: راه اندازی چنین جنگی یک اقدام تجاوزکارانه خواهد بود که برخلاف قوانین بین المللی و تعهدات ایالات متحده بر اساس منشور سازمان ملل متحد است. لازم به ذکر است که این تحلیل در دو بخش ارائه خواهد شد.
بخش اول تحلیل مذکور بدین شرح است:
از زمانی که مذاکرات در وین برای احیای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) از سر گرفته شد -توافق چندجانبهای که برنامه هستهای ایران را محدود کرد- هنوز دلایل زیادی برای امیدواری به موفقیت مذاکرات وجود دارد. شش سالی که گذشت هیچ ابهامی باقی نمیگذارد که بین دو وضعیت «بقا و عدم بقای برجام» کدامیک ارجحیت دارد. در طول سه سال اجرایی شدن این توافق، ایران به محدودیتهای تعیینشده خود پایبند بود و همه راهها برای دستیابی به سلاح هستهای احتمالی ایران بسته باقی ماند. در مقابل، سه سالی که توافق توسط دونالد ترامپ نادیده گرفته شد، نشان داد که سیاست «فشار حداکثری» او از هر نظر شکست خورده است. شتاب در غنیسازی اورانیوم، ایران را به توانایی ساخت سلاح هستهای -در صورت تمایل به انجام این کار- بسیار نزدیکتر کرد. رفتار ایران در منطقه تهاجمیتر شد. خروج ایالات متحده [از توافق] به استقرار یک دولت تندروتر در ایران کمک کرد.
دولتهای کنونی ایالات متحده و ایران هر دو هنوز انگیزههایی برای دستیابی به توافق دارند؛ انگیزه ایران دورنمای رهایی از تحریمهای اقتصادی مخرب است. اما یک مسئله ناخوشایند توافق بین واشنگتن و تهران را غیرممکن کرده است. دولت بایدن فرصت را برای امضای توافق با دولت عملگرای حسن روحانی در ایران از دست داد؛ در آن زمان [دولت بایدن] در تدوین موضع مذاکراتی خود کند بود و سپس تلاش کرد موضوعات غیرهستهای را به دستور کار اضافه کند. به دولت ابراهیم رئیسی -رئیس جمهور کنونی ایران- دلایل بیشتری برای بیاعتمادی به ایالات متحده داده شده و او کاملا احساس میکند که باید کاری متفاوت از آنچه روحانی انجام داد، انجام دهد؛ مانند وضعیتی که تا حدی منعکس کننده نگرش ترامپ نسبت به سلف خود، باراک اوباما بود. افسانه «توافق بهتر» میتواند تفکر ایرانی را نیز تحت تأثیر قرار دهند، همانطور که بحثها در ایالات متحده را منحرف کرد.
اگر مذاکرات وین شکست بخورد چه اتفاقی میافتد؟
گفتمان آمریکاییها در مورد هدف جلوگیری از سلاح هستهای ایران به شیوهای گمراه کننده پیش رفته است؛ شاید دلیلش این باشد که این موضوع برای مدت طولانی مطرح بوده و مذاکرات اساسی با ایران در مورد این موضوع بیش از یک دهه پیش آغاز شد. هدف مذکور به عنوان جام مقدس تلقی میشود که پیگیری آن باید تقریبا بر تمام منافع دیگر مربوط به خاورمیانه اولویت داشته باشد. به نظر میرسد بسیاری از حامیان این گفتمان فکر میکنند که ظهور سلاح هستهای ایران بدتر از هر چیز دیگری است که میتواند در منطقه اتفاق بیفتد. اما واقعا اینطور نیست.
لازم به یادآوری است که فوریتی که دولت اوباما در آغاز مذاکراتی که منجر به برجام شد احساس کرد، در مقایسه با تهدیداتی که دولت بنیامین نتانیاهو در خصوص آغاز جنگ انجام میداد، کمتر فاجعهبار بود. مخالفان سرسخت برجام زمانی که به دنبال بهانههایی برای لفاظی در مواجهه با موفقیت برجام در بسته نگه داشتن مسیرهای ایران برای دستیابی به سلاح هستهای بودند، این واقعیت را پنهان میکردند؛ آنها بعدها یک اتهام غیرمنصفانه مطرح کردند مبنی بر اینکه دولت اوباما آنقدر بر دستیابی به توافق هستهای متمرکز بوده که نگرانیهای دیگری مانند رفتار «شرورانه» ایران در منطقه را نادیده گرفته است. همانطور که اشاره شد، اقدامات ایران که یه خاطر آنها مورد اتهام قرار گرفت، نه پس از امضای برجام، بلکه پس از آن که ترامپ آن را نقض کرد بدتر شد. هیچ کس به اندازه نتانیاهو در مورد خطر بمب اتمی ایران با شور و حرارت صحبت نکرده بود.
جنگ بدتر خواهد بود
یک چیز است که از ساخت سلاح هستهای ایران بدتر است: جنگ جدید در خاورمیانه، به ویژه جنگی که ایالات متحده را درگیر کند و این شامل هر جنگی خواد بود که در ظاهر جلوگیری از سلاح هستهای ایران آغاز شود. راه اندازی چنین جنگی یک اقدام تجاوزکارانه خواهد بود که برخلاف قوانین بین المللی و تعهدات ایالات متحده بر اساس منشور سازمان ملل متحد است. افراد بیگناه زیادی هم در حمله اولیه و هم در واکنش به آن، جان خود را از دست خواهند داد. ایران از راههای متعددی که در اختیار دارد، از جمله حملات مستقیم و غیرمستقیم به پرسنل آمریکایی در مکانهایی مانند عراق، و همچنین با کمک متحدان لبنانی خود یعنی حزبالله برای راکت باران کردن اسرائیل، پاسخ خواهد داد. گامهای امیدوارکننده در جهت تنشزدایی در منطقه از بین میرود و احتمال گسترش خصومتها چند برابر میشود. نفرت از ایالات متحده به دلیل نقشی که در چنین تجاوزی خواهد داشت و همچنین پیامدهای ناشی از آن، از جمله مواردی که تروریسم بین المللی علیه آمریکایی ها را در بر میگیرد افزایش خواهد داشت. اقدام نظامی حتی به صورت ظاهری هم نمیتواند مانع دستیابی به سلاح هستهای ایران شود و به احتمال زیاد نتیجه معکوس خواهد داشت. با توجه به اینکه زیرساختهای هستهای ایران پراکنده و مقاوم هستند و دانش فنی مؤسسات علمی و نظامی آن تخریب ناپذیر است؛ توان هستهای ایران بیشتر از نظر دانش فنی اهمیت دارد.
ضمنا این مسئله یک موضوع انگیزشی است. هیچ انگیزهای بیش از مورد حمله قرار گرفتن برای ایجاد یک عامل بازدارنده در برابر حمله احتمالی آینده وجود ندارد. اشارهای به واکنش احتمالی ایران به حمله نظامی به زیرساختهای هستهای آن اتفاقی است که پس از بمباران راکتور هستهای عراق توسط اسرائیل در سال 1981 رخ داد؛ پس از آن عراق برنامه تسریع شدهای را برای ساخت سلاح هستهای آغاز کرد و نسبت به قبل از بمباران به این هدف بسیار نزدیک شد.
انتهای پیام/
نظر شما