به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، قتل خانوادگی یا به اصطلاح ناموسی متفاوت از سایر قتلهاست و باید آسیبشناسی کرد که چه عوامل اجتماعی، روانشناسی و فرهنگی دست در دست هم دادهاند تا فرد مرتکب قتل کسی شود که یکی از اعضای خانواده اوست و در واقع به جای وجود رابطه عاطفی میان آنها تصمیم میگیرد که به زندگیاش پایان دهد.
این قسم قتلها را میتوان از چند منظر بررسی کرد و یکی از مواردی که بسیار مورد بحث بوده بحث تناسب جرم و مجازات با توجه به شرایط اینگونه قتلها است.
بیشتر بخوانید
اصلیترین عامل قتلهای ناموسی چیست؟ / لزوم تقویت فرهنگ اجتماعی جوامع سنتی
چرا آماری از قتلهای ناموسی ارائه نمیشود؟ / عدم تناسب بین جرم و مجازات
نبود تناسب جرم و مجازات
فاطمه اسدپور وکیل پایه یک دادگستری در گفتوگو با ایسکانیوز درخصوص مجازات در نظر گرفته شده برای قتلهای خانوادگی به موضوع خلا قانونی موجود در قتل فرزند توسط پدر اشاره کرد و گفت: در قتلی که پدر فرزند خود را بکشد، ولی دم پدر است و قصاص ندارد و این فقط در مورد پدر است یعنی اگر مادر مرتکب قتل شود این قانون شامل او نمیشود. دلیل وضع چنین قانونی هم این است که ولی دم پدر است و بر فرزندش ولایت دارد.
موضوع دیگری که این وکیل مطرح کرد، بحث تفاضل دیه برای زمانی است که مقتول زن است. او در این باره توضیح داد: در خصوص اتفاقی که در اهواز افتاد، موردی که در مورد این قتل وجود دارد چون قاتل مرد و مقتول زن است، خانواده مقتول باید تفاضل دیه را به خانواده قاتل پرداخت کند تا قصاص صورت گیرد. اگر خانواده مقتول رضایت بدهد، قاتل حداقل سه و حداکثر ده سال به زندان محکوم میشود و به واسطه جریحهدار شدن احساسات جامعه قاعدتا قاضی باید حداکثر مجازات را درنظر بگیرد.
اسدپور در پاسخ به این سوال که آیا قانون حمایتی از خانواده مقتول در برابر تهدیدهای خانواده قاتل دارد یا خیر توضیح داد: در کل هرکسی که مورد تهدید واقع شود، تحت حمایت قانونگذار است و میتواند از تهدید کننده شکایت کند اما مشخصا قانون خاصی در مورد حمایت از خانواده مقتول در برابر تهدیدهای خانواده قاتل وجود ندارد و این خلا قانونی است و در موارد بسیاری خانواده مقتول از ترس رضایت میدهند.
زهرا صمدی فعال حوزه زنان و کارشناس حقوق در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز در بررسی ابعاد بیشتر موضوع عنوان کرد: در ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی آمده که اگر قتل عمدی صورت گیرد و مرتکب قتل به دلیل عفو اولیای دم قصاص نشود، به جهت جنبه عمومی جرم به سه تا ده سال حبس محکوم میشود. از آن جایی که در قتلهای ناموسی توافقی خانوادگی برای حذف لکه ننگ صورت میگیرد اگر قاتل اولیای دم نباشد معمولا قتل را با گرفتن نظر مثبت ولی دم انجام میدهد پس اولیای دم شکایتی نخواهند داشت. موردی که برای رومینا اتفاق افتاد هم همین بود و پدر نهایتا به ۹ سال حبس محکوم شد. در این موارد توازن میان مجازات و جرم وجود ندارد، اینجا یک انسان به قتل رسیده اما مجازات درنظر گرفته شده حتی از مجازات نوشتن یک مقاله هم کمتر است. این نشان میدهد که اولین اصول دادرسی عادلانه که تناسب بین جرم و مجازات است، رعایت نشده است.
آماری از قتلهای ناموسی ارائه نمیشود
صمدی فعال حقوق زنان هم با انتقاد از نبود آمار قابل استناد از آسیبهای اجتماعی گفت: آمار در علوم انسانی مسئله مهمی است اما متاسفانه در کشور ما در مورد خیلی از مسائل آمار درستی وجود ندارد. ما در مورد معضلات و آسیبهای اجتماعی آمار قابل استنادی نداریم و این آسیبزننده است. تا وقتی که قانونگذار نداند که در کشورش چه میگذرد و چند قتل ناموسی در کشور رخ میدهد، حساسیتی هم در او برای اصلاح سریعتر موضوع به وجود نخواهد آمد. به اعتقاد من یکی از بخشهای مغفول مانده در علوم انسانی ما همین آمار است. گاهی هم ممکن است آمار تهیه شود اما سری باشد اما به هرحال باید آماری باشد تا مسئولان بدانند که در کشور چه خبر است و تدبیری بیاندیشند.
ریشه قتل ناموسی در ضعفهای شخصیتی افراد
ابعاد دیگری که میتوان در مورد قتلهای ناموسی مورد بررسی قرار داد بحث علل و عوامل روانشناختی این کار است و اگر بخواهیم از بروز فجایعی از این دست پیشگیری کنیم باید کنکاش کنیم که چه محرکهایی از کودکی تا بزرگسالی بر روی فرد اثر گذاشته تا امروز دست به جنایت بزند. سید شهرام علیزاده روانشناس در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز درخصوص علل روانشناختی قتلهای ناموسی گفت: مبحثی تحت عنوان یادگیری مشاهدهای در روانشناسی وجود دارد که افراد با مشاهده کردن، یاد میگیرند که چطور با مسائل مختلف مواجه شوند. اگر کودکی ببیند که پدر در زمان عصبانیت مادرش را مورد ضرب و شتم قرار میدهد، ناخواسته به این سمت میرود که مشکلات خود را در زمان خشم با همین رویکرد حل کند. بسیاری از کودکانی که به سمت بزهکاری میروند، رگههایی از اینگونه مشکلات را هرچند کمتر در خانواده خود دارند.
او ادامه داد: نکته دیگری که در این افراد وجود دارد، اختلالات کنترل احساسات مانند اختلال انفجار خشم است. این افراد با رفتارهای ناگهانی به سمتی میروند که خشمی بیش از حد را به صورت کلامی یا غیر کلامی بروز دهند، به خودشان یا اطرافیان ضربه بزنند و مدام بحث و دعوا داشته باشند. بخشی از این اختلال مربوط به اختلال در انتقال دهندههای عصبی است و بخشی از آن به محیط بازمیگردد. افراد جوانتر مستعد این اختلال هستند و آمارها نشان میدهد که شیوع این اختلال در افرادی که تحصیلات کمتری دارند، بیشتر است. اختلال در روابط بین فردی و مشکل در کارکردهای فردی میتواند از جمله عوارض این اتفاق باشد که باید حتما انفجار خشم در این افراد بررسی شود.
علیزاده توضیح داد: در جامعهای سنتی آبروداری یک زن، بسیار برای خانواده مهم است و خانوادهها در جامعه ما نمیتوانند خود را از یکدیگر تفکیک کنند و آبروی دختر آبروی خانواده تلقی میشود. این در جامعه سنتی به خط قرمزی تبدیل شده که نمیتوان آن را نادیده گرفت. در چنین جامعهای فرد اگر بخواهد هنجارشکنی کند و به آبروی خانواده لطمه بزند، هیجاناتی در خانواده شکل میگیرد که به سرعت میخواهند موضوع را حل کنند و متاسفانه در قتلهای ناموسی ردپای خانواده هم مشهود است. شاید به ظاهر یک فرد عامل این کار باشد اما احساساتی که حتی بدون کلام ابراز میشود، روی این موضوع تاثیر میگذارد و اگر بخواهیم کمکی در این زمینه کنیم باید خانوادهها در مورد مهارت حل مسئله آموزش ببینند.
بیشتر بخوانید
ردپای خانواده و جامعه در قتلهای ناموسی / کودکان قاتل به دنیا نمیآیند
قتل زیر سایه قانون به بهانه حفظ آبرو / چرا مجازاتها بازدارنده نیستند؟
دلایل جامعهشناختی قتلهای ناموسی
از موضوع قانون و ضعفهای روانشناسی که بگذریم به بحث جامعه و ریشههای فرهنگی میرسیم. غفور شیخی؛ جامعهشناس درباره دلایل جامعهشناختی قتلهای ناموسی به ایسکانیوز گفت: ناموس واژهای چند لایه و چند بعدی مشترک است که بخشی از آن مرتبط با فرهنگ، بخشی در ارتباط با دورنمای تاریخی، بخشی مرتبط با مسائل دینی، قسمتی در ارتباط با مباحث روانشناسی و بخشی هم تاثیرگرفته از آداب و رسومی است که در آن جامعه حکمفرما هستند؛ در واقع ممکن است هر کدام از این مسائل در جامعهای مهم باشد اما در جامعه دیگری دارای اهمیت نباشند. بحث ناموس چندبعدی و چند لایه است و در هر منطقه نگاه به آن متفاوت است و به همین جهت دلایل جامعهشناختی قتلهای ناموسی متناسب با هر منطقه متفاوت است.
او ادامه داد: گاهی مسائل جنسیتی در منطقهای در بروز قتلهای ناموسی اثرگذار بوده و در مواقعی هم موضوع تعصب مطرح میشود یعنی فرد در موقعیتی قرار میگیرد که به قومیت و تعصب او توهین شده و دست به ارتکاب قتل میزند. کجفهمی از مسائل دینی یا دگم اندیشی هم میتواند یکی از عوامل تاثیرگذار باشد، در این مورد فرد خود را مالک دیگری میداند.
این جامعهشناس توضیح داد: باید به جای اینکه مرتبا به دنبال دلیل قتلهای ناموسی باشیم، راهکار ارائه دهیم و از همه مهمتر شکاف بین مردم و حکومت باید پر شود چراکه هیچ برنامهای بدون اتکا به سرمایه فرهنگی و انسانی پیش نمیرود. بعد از بررسی قتلهای ناموسی باید به سمت ارائه طرح و راهکار و تخصیص بودجه برویم نه اینکه فقط کالبدشکافی کنیم و تاثیری هم نداشته باشد.
ضعف مدیریت هیجانهای رفتاری
کنترل خشم و آموزش مهارتهای رفتاری لازم به افراد جنبه مغفول ماندهای از دلایل بروز قتلهای ناموسی است. مجید ابهری؛ آسیب شناس و متخصص علوم رفتاری در گفتوگو با ایسکانیوز درباره ریشههای رفتارشناختی قتلهای ناموسی گفت: یکی از اصلیترین عوامل بروز قتل از هر نوعی که باشد ضعف مدیریت هیجانهای رفتاری و فقدان کنترل رفتارهای عصبی است. خشم در افراد اگر کنترل نشود، آنها را به سمتی میبرد که دست به هر کاری بزنند. تفاوت قتلهای ناموسی با دیگر قتلها در ریشه خانوادگی آن است و در بین قتلهای ناموسی قتل زن به دست شوهر تعداد بیشتری دارد.
آموزش و پرورش هم یکی از حلقههای زنجیره است
در واکاوی دلایل قتلهای ناموسی نباید نقش آموزش پرورش را نادیده گرفت. درامین کریمینیا؛ کارشناس آموزش و پرورش در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز درباره نقش آموزش و پرورش در آموزشهای مهارتهایی نظیر کنترل خشم و ریشهیابی قتلهای ناموسی، گفت: ضعف در آموزش تابآوری هم موضوع بسیار مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. نکته مهم دیگری که در این اقدام وجود دارد این است که قاتل سعی داشته با انجام این کار در ملاعام به دیگران یادآوری کند که اگر دختر دیگری مرتکب این کار شود این سرانجام را خواهد داشت؛ در واقع به دنبال تایید اجتماعی و الگو ساختن از خود است. مقتول هم آموزشهای لازم در مدیریت هیجان و تاب آوری را ندیده و نمیدانسته که چطور باید عمل کند و راهی ترکیه شده است.
کریمینیا توضیح داد: آموزش و پرورش هم یکی از حلقههای زنجیره است که در آموزش مهارتها مسئولیت دارد. در آموزش و پرورش باید مهارتهای زندگی آموزش داده شود البته این موضوع در حال انجام است اما آموزشها کاربردی نیست. از طرفی تا زمانی که صدا و سیما در کنار آموزش و پرورش، آموزش ندهد و فرهنگسازی نکند، یادگیری تثبیت نمیشود. اهمیت آموزش مهارتهای ده گانه یونسکو اینجا خود را نشان میدهد. این آموزشها در مدارس وجود دارند اما چندان به آنها بها داده نمیشود.
به گزارش ایسکانیوز، پشت پرده هر فاجعه و اتفاق تلخی مجموعهای از نواقص است و نهادهایی که در حوزه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی فعالیت میکنند، اگر میخواهند از بروز فجایعی نظیر ماجرای قتل زن اهوازی به دست همسرش پیشگیری کنند، نباید از کنار اتفاقاتی از این دست به راحتی عبور کنند و نهایتا فقط مطالبه مجازات داشته باشند بلکه باید این موضوع را هرچقدر هم تلخ باشد، بشکافیم تا به زخم کهنهای برسیم که اگر درمان میشد، شاهد این دست اتفاقات نبودیم.
انتهای پیام /
نظر شما