حسن بنیانیان استاد دانشگاه در گفتوگو با گروه دانشگاه ایسکانیوز درباره فعالیتهای بیثمر دانشگاهها اظهار کرد: به طوری کلی نمیتوان از فعالیتهای دانشگاهها اینطور نتیجه گرفت که بیثمر هستند. هر فعالیتی که در دانشگاه انجام میشود، هدف و پیامدی دارد، اما بحث این است که آیا فعالیتهای ضروریتر و مهمتری وجود دارد که باید جایگزین فعالیت و برنامههای فعلی شوند؟ وقتی بازدهی یک فعالیت کم میشود، برای صرف جویی از زمان و هزینه باید به فعالیت بهتری جایگزین آن شود.
بیشتر بخوانید:
۸۰ درصد همایشهای دانشگاهی سودی برای جامعه ندارند/ برگزاری همایش با هدف کسب امتیاز پژوهشی
وی افزود: باید بررسی شود دانش موجود در دانشگاههای ما تا چه اندازه در خدمت حل مسائل جامعه قرار گرفته؛ بسیاری از آموزههایی که در رشته علوم انسانی است، مشکلی از جامعه را حل نمیکنند و تنها کارکردشان این است که دانشجو برای مدرک گرفتن آنها را حفظ کند. در چنین شرایطی وقتی چنین دانشجویانی وارد بازار کار میشوند، طبیعتا آموزههای دانشگاه برایش کارایی نخواهد داشت.
بنیانیان اظهار کرد: یکی از فلسفههای دانشگاه این است که افراد در آن با درس خواندن به مهارت دست پیدا کرده و با کمک آن بتوانند برای افرادی که تحصیل نکردهاند، شغل ایجاد کنند. وظیفع دانشگاه این است که علم مفید به همراه مهارت کاربردی به دانشجویان آموزش دهد. متاسفانه شرایط بهگونهای است که برخی از دانشجویان با استفاده از امکانات ایران به تحصیلات بالا میرسند، به کشورهای خارجی خدمات علمی ارائه میدهد که آنها هم از این پیشرفت علمی برای بیشتر ضربه زدن به کشور ما استفاده میکنند. البته هستند عزیزانی که با این که در خارج از کشور تحصیل کردهاند به دلیل عشقی که به وطنشان دارند، از علمشان در راه خدمت به کشور استفاده میکنند.
استاد دانشگاه عنوان کرد: ما در پرورش مدیران دانشگاهی دچار ضعف هستیم. هر فردی که وارد دانشگاه میشود، اگر از خود موفقیتی نشان دهد، مدیر میشود اما متاسفانه مهارتهای مدیریتی به وی آموزش داده نمیشود. ما باید برای دانشگاهها مدیر تربیت کنیم نه اینکه به هر فردی که مهارت ارتباطی خوبی داشت یا توانست خودش را به خوبی نشان دهد، پست مدیریتی بدهیم. متاسفانه این موضوع، یکی از مهمترین مشکلاتی است که در بیشتر سازمانها با آن درگیر هستیم.
وی افزود: این مدیران به دلیل ضعف مدیریتی که دارند، همه کم کاریهایشان را با کمبود امکانات و بودجه توجیه میکنند؛ به طوری که شما حتی اگر با مدیر یک بخش خصوصی صحبت کنید، میگوید دولت باید از کارخانه من حمایت کند. متاسفانه این بیماری فرهنگی است که در اقتصاد ما وجود دارد، اکثریت نقاط ضعفشان را پشت پول مخفی میکنند و از دولت انتظار دارند تا مشکلاتشان را حل کند. البته درست است که در بسیاری از موارد مشکل کمبود بودجه مطرح است اما در برخی موارد بیش از اندازه بزرگ نشان داده میشود. در برخی از موارد مشکل پول نیست؛ بلکه مشکل فقدان مهارت است تا بتوانند برای کمبود امکانات راه حل پیدا کنند.
بنیانیان اظهار کرد: در چند سال اخیر خوشبختانه رابطه و تعامل بین دانشگاه و صنایع گستردهتر شده است اما در رشته علوم انسانی، باید رابطه بین دستگاههای اجرایی مدیریتی و دانشگاه تقویت شود. بسیاری از معضلات درون دستگاههای اجرایی در مسائل فرهنگی، مدیریتی و اجتماعی وجود دارد که استادان بخواهند در آن زمینه کمک کنند. اما متاسفانه عملکرد خوبی در این زمینه نداشتهایم، دلیلش هم مدیران اجرایی هستند که قبلا در همین دانشگاهها درس خواندهاند و دیدهاند در دانشگاهها چه مواردی آموزش داده میشود؛ به همین دلیل دیگر برای حل مشکلاتشان از اساتید دانشگاه کمک نمیخواهند.
وی افزود: استادان دانشگاه هم چون ماهانه حقوق دولتی دریافت میکنند، از دانششان برای حل مشکلات استفاده نمیکنند که ارتباط مورد نظر برقرار شود، باید بررسی شود چه کنیم که بین دستگاههای اجرایی و دانشگاه تعاملی که بین صنایع و مراکز پزشکی با دانشگاه برقرار است، ایجاد شود؟ حل بسیاری از معضلات فرهنگی اجتماعی نیز به این موضوع بستگی دارد. اگر علم و دانشی که در دانشگاهها موجود است به اجرا درآید و دانشگاهها هم بتوانند از تجربیات مدیران اجرایی استفاده کنند، بسیاری از مشکلات حل میشود؛ اما متاسفانه این موضوع در جامعه دیده نمیشود.
انتهای پیام/
نظر شما