به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفتهایم تا هر روز تفسیری یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز ۲۵ آبان غزل شماره ۸۵ میپردازیم:
بیشتر بخوانید:
فال حافظ / وصال او ز عمر جاودان به
شربتی از لبِ لعلش نچشیدیم و برفت / رویِ مَه پیکرِ او سیر ندیدیم و برفت
گویی از صحبتِ ما نیک به تَنگ آمده بود / بار بربست و به گَردش نرسیدیم و برفت
بس که ما فاتحه و حِرزِ یمانی خواندیم / وز پی اش سورۀ اخلاص دمیدیم و برفت
عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد / دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت
شد چمان در چمنِ حُسن و لطافت لیکن/ در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت
همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم / کِای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت
شرح و تفسیر غزل شماره ۸۵ دیوان خواجه حافظ شیرازی
شرح و تفسیر بیت یکم
شربتی از لبِ لعلش نچشیدیم و برفت / رویِ مَه پیکرِ او سیر ندیدیم و برفت
شربت چون لعلِ لبِ جانان را نچشیدیم و رفت . یعنی جانان رفت در حالی که ما شربتی از لبِ لعلش نچشیدیم . و روی چون ماهِ او را به سیری ندیدیم . خلاصه تحسر و تغابن می کشد از اینکه بر وفقِ مُراد به وصالِ جانان نرسیده است .
شرح و تفسیر بیت دوم
گویی از صحبتِ ما نیک به تَنگ آمده بود / بار بربست و به گَردش نرسیدیم و برفت
گویا که جانان از مصاحبت ما سخت به تنگ آمده بود که بار بَر بَست و رفت . چنان رفت که حتّی به گردش هم نرسیدیم یعنی گویی کدورتِ خاطری از ما پیدا کرده بود که با این عجله رفت و ما حتّی به گردش هم نرسیدیم . [ صحبت = مصاحبت / نیک = در لغت یعنی خوب امّا در این قبیل موارد به معنای محکم تعبیر می شود ]
شرح و تفسیر بیت سوم
بس که ما فاتحه و حِرزِ یمانی خواندیم / وز پی اش سورۀ اخلاص دمیدیم و برفت
هر چه ما فاتحه و دعای حرزِ یمانی خواندیم و سورۀ اخلاص به پشتِ سرش دمیدیم هیچ اثر نکرد و رفت . یعنی مرادمان از خواندن اینها انصراف جانان از سفر بود . امّا او منصرف نشد و رفت . خلاصه از فاتحه و خواندن دعای حرزِ یمانی هیچ فایده حاصل نشد و جانان رفت .
شرح و تفسیر بیت چهارم
عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد / دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت
ما را فریب می داد که از حیطۀ ارادت و دوستی دور نخواهد شد ، دیدی که ناز و عشوۀ او را تحمل کردیم و با وجودِ این رفت . [ عشوه = فریب دادن دل ]
شرح و تفسیر بیت پنجم
شد چمان در چمنِ حُسن و لطافت لیکن/ در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت
در حالی که در چمن حُسن و لطافت می خرامید ، رفت . یا در چمنِ حُسن و لطافت خرامان شد . اما ما در باغِ وصالش قدمی برنداشتیم و او رفت . یعنی وصال جانان برای ما میسّر نشد و رفت . [چمیدن = با ناز و تأنی راه رفتن ]
شرح و تفسیر بیت ششم
همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم / کِای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت
سراسر شب را چون حافظ فریاد و فغان و ناله کردیم . حیفا که به وداعش نرسیدیم و رفت . یعنی جانان چنان با عجله رفت که تودیع میسرمان نشد یعنی مجالِ وداع نشد.
نظر شما