به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، دیگر شمار روزهایی که در هوای آلوده نفس میکشیم از دستمان در رفته و انگار به این مرگ تدریجی عادت کردهایم اما ریشه این مشکل کجاست؟ آیا راهکاری برای برون رفت از آن وجود دارد؟ چرا طرحهایی مانند طرح ترافیک موفق عمل نکردند؟ این سوالات و ابهامات بسیار دیگری که در ذهن داریم باعث شد تا سراغ مهدی اسماعیلی بیدهندی، عضو هیات علمی دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران برویم، آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی ایسکانیوز با این کارشناس و پژوهشگر است.
بیشتر بخوانید
برقی کردن خودروها؛ کاهش آلودگی هوا یا افزیش فشار بر نیروگاهها
مطالعات دانشگاهی مورد استناد قرار نمیگیرد
به عنوان یک استاد دانشگاه و پژوهشگر چقدر از ضعفهای عملکردی در حوزه آلودگی هوا را ناشی از ضعفهای مطالعاتی میدانید؟
مطالعات در حوزه آلودگی هوا به ۲ دسته تقسیم میشوند و یکی از آنها مطالعاتی است که در جامعه دانشگاهی و نخبگانی ما رقم میخورند و در قالب پایاننامه و رساله دکتری به رشته تحریر در میآیند؛ متاسفانه اغلب آنها مبتنی بر شرایط حقیقی کشور نیست به دلیل اینکه ساختار پایاننامه و رسالههای ما مبتنی بر استخراج مقاله است و برای استخراج مقاله هم ما لزوما بر مشکلات و معضلات کشور خودمان تمرکز نمیکنیم.
از طرفی دادههایی که از سوی این مطالعات به دست میآید، عمدتا از سوی دستگاههای مربوطه مورد توجه قرار نمیگیرند؛ یعنی اگر گزارشی از سازمانهای مربوطه درباره کنترل آلودگی هوا تهیه کنید، متوجه میشوید که اصلا از مطالعات دانشگاهی استفاده نکرده و به آنها استناد نمیکنند.
دسته دوم مطالعات از سوی سازمانهایی همچون شهرداری، محیطزیست و غیره انجام میشود؛ مطالعاتی که تاکنون انجام شده خوب هستند اما مشکل ما در حوزه آلودگی هوا مرتبط با این نیست که سهم منابع منتشره مشخص نشده بلکه در تحقیقات مرکز مطالعات و برنامهریزی شهرداری تهران در کلانشهر تهران و سایر کلانشهرها سهم منابع منتشره مشخص است؛ یعنی بررسی شده که چه منابعی بیشترین سهم را دارند و چه درصدی از آلودگی را به خود اختصاص دادهاند اما این آگاهی منجر به ایجاد یک کنش نمیشود و به نظر میرسد که ما از مرحله آگاهی نداشتن عبور کردهایم اما بحث بر سر چگونگی رفع آن است.
آیا مطالعاتی انجام شده که نشان دهد سالانه چقدر از آلودگی هوا متحمل خسارت میشویم؟
بله مطالعات مختلفی در سطح ملی و بینالمللی انجام شده و گزارشات بانک جهانی نشان میدهد که آلودگی هوا بیش از ۲ و نیم میلیارد دلار خسارت را در سال به سیستم سلامت عمومی و بهداشت وارد میکند.
وزارت بهداشت هم مطالعاتی را در داخل کشور انجام داده که تعداد مرگ و میرها و خسارتهای اقتصادی ناشی از آلودگی هوا را در این گزارشات مشخص کرده است.
خسارتهای ناشی از آلودگی هوا را باید در ۲ سناریوی خسارتهای مستقیم و غیرمستقیم بررسی کرد یعنی علاوه باید بر خسارتهایی که متوجه خود اشخاص است، خسارت اقتصادی ناشی از بیماری و مرگ افراد که بر اطرافیان و جامعه تحمیل میشود، را هم بررسی کرد. خسارتهای ناشی از آلودگی هوا زیاد و در برخی موارد جبران ناپذیر هستند.
مرگ یک استاد، نخبه، هنرمند برجسته، ورزشکار و سیاستمدار عالی رتبه تبعاتی دارد که صرفا متوجه خانواده وی نیست و تبعات ملی دارد به همین دلیل برآورد دقیق خسارتهای اقتصادی ناشی از آلودگی هوا غیرممکن است چراکه بسیاری از آنها در این مقیاس قابل ارزشگذاری نیستند.
مصرف انرژی در کشور از استانداردهای جهانی بیشتر است
مسئولان میگویند مصرف انرژی در ایران بالاست و به واسطه افزایش مصرف ناچار به مازوتسوزی میشوند اما چرا به سمت انرژیهای پاک حرکت نمیکنیم؟ آیا اصلا ایران در عمل توان و قابلیت ساخت نیروگاههای خورشیدی بزرگ را دارد؟ هزینهها چقدر میشود؟ آیا میتوان امیدوار بود که وابستگی ما به سوختهای فسیلی کم شود؟
مصرف انرژی در کشور ما بالا است اما این مصرف صرفا فرآیندی نیست که توسط شهروندان و در مصارف خانگی رقم بخورد، بسیاری از هدررفت انرژی ما در صنایع و ادارات و ساختمانهای دولتی و در فرآیندهای تولید و استفاده از فناوریهای قدیمی یا تحمیل فناوریهای منسوخ و پرمصرف به شهروندان مانند خودروهایی که مصارفی بسیار بالاتر از حد استاندارد دارند، رقم میخورد. این موارد به ناچار جامعه را با مصرف بالای انرژی رو به رو کرده که از سطح استانداردهای دنیا بالاتر است.
ما به لحاظ فنی و موقعیت جغرافیایی توانمندی استفاده از نیروگاههای خورشیدی را داریم اما باید توجه کنیم که انرژیهای تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی، انرژیهایی هستند که معمولا برای زمانهای پیک و مشخصی قابل اتکا هستند و صنایع بسیاری مانند صنعت فولاد، ذوبآهن، شیمیایی و پتروشیمی وجود دارند که برای تامین انرژی آنها باید پایداری انرژی مدنظر قرار بگیرد؛ یعنی نمیتوان انرژی را برای آنها تعریف کرد که برای مواقعی از روز قابل دسترس نیست. به همین جهت تکیه بر انرژی خورشیدی در خیلی از این موارد عملی نخواهد بود.
گفته میشود که در کشور ما بیابانهای بسیاری وجود دارد و میتوان از آنها برای انرژی خورشیدی استفاده کرد، از یک نظر این موضوع درست است اما برای کشوری که خود منابعی از نفت و گاز دارد، اصلاح الگوی مصرف و استفاده از فناوریهای نوین و کممصرف گزینه معقولتری است.
فکر میکنید اجرای مبحث ۱۹ مقررات ملی ساختمان چقدر میتواند در کاهش مصرف انرژی و در نهایت کاهش آلودگی موثر باشد؟
اجرای مبحث ۱۹ میتواند در کاهش مصرف تاثیرگذار باشد اما نه در کوتاه مدت زیرا اجرایی شدن آن نیازمند دوران گذار است و در صورتی که به نوعی تمامی ساختمانها تحت اجرای این مبحث قرار بگیرند، شاهد تاثیرات مثبت آن خواهیم بود. البته اینکه آثار اجرای این قانون در بلند مدت مشخص میشود به این معنی نیست که از اجرای آن سرباز بزنیم.
ساکنان ساختمانها جامعه شهروندی هستند و در صورتی که فرهنگسازی مناسبی برای الگوی مصرف این جامعه رقم نخورد، با اجرای مبحث ۱۹ هم در مصرف صرفهجویی نخواهد کرد، پس اجرای مبحث ۱۹ به تنهایی نمیتواند راهگشا باشد.
طرح ترافیک راهکاری برای کاهش تردد در نقاط شلوغ شهر و کاهش آلودگی هوا بود اما چرا در عمل موفق نبوده، به نظر عملکرد شهرداری در این حوزه چه ایراداتی دارد؟
بحث طرح ترافیک از دهه ۵۰ آغاز شد و در طول دهههای مختلف محدودهبندیهای آن تغییر کرد. در یک بازه زمانی تعداد خودروهایی که در شهر در حال تردد بودند، به اندازهای بود که با اجرای طرح هم شاهد کاهش ترافیک بودیم و هم آلودگی کمتر شد اما افزایش تعداد خودروها عملا طرح را بیاثر کرد. در این شرایط زوج و فرد کردن و سهمیهبندی معنا پیدا نمیکند و مهمتر از همه فرض مدیریت شهری بر این است که آلودگی هوا در یک محدوده باقی میماند درصورتی که آلودگی هوا در قالب حرکت جریانهای منتقل میشود.
نگاه ما به طرحهای کاهش آلودگی هوا باید واقعبینانه باشد اما آنچه امروز رقم میخورد با این نگاه در تضاد است؛ امروز منطقه طرح ترافیک برای شهرداری به منبع درآمدی پایدار و عظیم تبدیل شده و نه تنها تاثیری در آلودگی هوا ندارد بلکه با دادن طرح، شهروندان به استفاده هر چه بیشتر از خودرو شخصی تشویق میشوند. برای مثال برای استفاده یک روزه از طرح ترافیک باید مثلا ۱۰۰ هزار تومان پرداخت کنید اما شهرداری شما را تشویق میکند که بستههای طولانی مدت را انتخاب کنید تا هزینه روزانه شما مثلا ۶۰ هزار تومان شود اما روزهای بیشتری در محدوده طرح باشید.
در صورتی که سیاستگذاری شهرداری و مدیریت شهری باید به صورتی باشد که شهروندان به سمت استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی ترغیب شوند، به این دلیل من این طرح را شکست خورده میدانم و معتقدم تا زمانی که نگاه مدیران به طرحهایی که تعریف میکنند، کسب درآمد است و چارهاندیشی نیست، این دست طرحها آدرس غلطی برای افکار عمومی هستند و تنها منافع مالی سازمانها تامین میشود.
اجرای طرح مالیات سبز را چطور میبینید؛ ایرادات اساسی آن کجاست؟
ابتدا باید مشخص کنیم که مالیات سبز تا چه اندازه میتواند مالیت دهنده را به لحاظ فرآیندی و رویکردی به سمت کاهش آلودگیها سوق دهد. از طرفی باید مشخص باشد که محل هزینهکرد این مالیاتها کجا و به چه نحوی است. ما نباید با مالیات سبز این روحیه را در کارفرماها تقویت کنیم که آلودگی ایجاد کرده و هزینه آن را پرداخت کنند. این رویکرد غلطی است که مسئولان بر آتش آن میدمند.
در حوزه مالیات سبز نیازمند شفافیت عملکردی به همراه ساز و کار ارزیابی کننده موثر هستیم تا اجرای طرح اثرگذار باشد.
درآمدها و هزینهکرد صندوق ملی محیط زیست شفاف نیست
به نظر شما عملکرد صندوق محیط زیست در حوزه آلودگی هوا چطور بوده؟
باید توجه کرد که چقدر از درآمدهای این صندوق از محل عوارض آلودگی هوا است و این صندوق از چه منابعی غیر از عوارض درآمد کسب میکند و در این باره گزارش بدهد اما متاسفانه صندوق ملی محیط زیست در طی سالیان گذشته به لحاظ گزارشدهی تاریکخانهای بوده عملکرد آن برای جامعه نخبگانی و افکار عمومی به تفصیل مشخص نشده است.
حداقل من به عنوان کارشناس نمیتوانم ادعا کنم که این صندوق توانسته در حوزه آلودگی هوا و دیگر موارد اثرگذار باشد، به این دلیل که منابع درآمدی در این صندوق و زیر هزینهکرد و مسیر آن شفاف نیست و نتیجهبخشی هزینهکردها هم گزارش نشده یا حداقل در اختیار افکار عمومی قرار نگرفته است. به همین دلیل انتظار تاثیر عملکرد این صندوق بر آلودگی هوا انتظار زیادی است.
انتهای پیام /
نظر شما