زهرا گویا عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در گفتوگو با خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز اظهار کرد: برنامههای دانشگاهی، مطابق نیاز روز تغییر نکرده است. به نظر من به عنوان یک دانشگاهی با سابقه سی ساله، ما امروز دانشآموخته توانمند برای پاسخگویی نیازهای بازار کار جدید نداریم. افراد در رشتههای دانشگاهی قدیمی و کلاسیک درس میخوانند که بر اساس بازار کار ایستای بیرون طراحی شده بود.
وی افزود: در بازار کار جدید، تصورات تغییر کرده است. مشاغلی وجود ندارد که بین آنها و رشتههای دانشگاهی تناظر یک به یک برقرار باشد. به عنوان مثال وقتی فردی که در رشته حسابداری تحصیل میکند؛ هدفش این است که در آینده حسابدار شود. فردی که در رشتههای فنی فارغالتحصیل میشود، باید شغلی متناسب و متناظر با آن رشته در بازار کار منتظرش باشد. با این نوع نگاه شغلی رشته تعیین کردن و محتوای درسی طراحی کردن خیلی وقت است که زمانش سر آمده است. اما تیر خلاص به این نوع نگاه در دهه اخیر به ویژه با سه سال همه گیری کرونا در جهان و توسعه شگفتآور دیجیتال و هوش مصنوعی در سالهای اخیر بوده است.
گویا عنوان کرد: وقتی میگویم تیر خلاص منظورم این است که تکنولوژی و دنیای دیجیتال به دانشی نیاز دارد که رشتههای دانشگاهی آن را به دانشجوها ندادهاند.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهیدبهشتی بیان کرد: در دوران کرونا انسانها توانستند با وجود تمام مشکلاتی که این ویروس سه سال برای جهان به وجود آورد، به اندازه ده سال در تکنولوژی پیشرفت کنند و به دنیایی جدید قدم بگذارند. همچنین توانستند با علایق خود آشنا شوند و مهارتهای لازم را در راه رسیدن به آن علاقه کشف کنند. اگر کرونا به افراد فرصت پرداختن به خود، علایق و شخصیسازی آموزش را نمیداد؛ شاید سالهای زیادی طول میکشید تا افراد به چنین پیشرفتهایی دست پیدا کنند. در سه سال آموزش مجازی مهارتها از چندین جنبه افزایش پیدا کردند که دانشگاه و مدرسه باید به این مهارتها توجهی جدی کند.
وی ادامه داد: اولین موضوع این بود که افراد از یک شتاب خطی که پیش دبستانی تا دوره اول دانشگاه تعریف شده بود، فاصله گرفتند. مجازی شدن آموزش به افراد زمان داد تا در خلوت درس بخوانند. به علایقشان فکر کنند و به سمت شناخت استعدادهای خود بروند. فاصله گرفتن از یک آموزش کلاسیک و پرداختن به خود، فرصتی بود که کرونا در اختیار افراد قرار داد. مسئله دوم این بود که تکنولوژی نه به عنوان ابزار بلکه به عنوان بستر و عامل یادگیری با زندگی افراد عجین شد. عجین شدن دانش و تکنولوژی فرصت دیگری بود که مجازی شدن در اختیار انسانها قرار داد.
زهرا گویا خاطرنشان کرد: از طرفی فاصله فیزیکی انسانها در دوران کرونا، باعث شد راههای ارتباط مجازی روز به روز تقویت شود. از این رو ارتباطات در دوران کرونا قویتر، پرسرعتتر و با کیفیتتر شد. با این اتفاقات بستر رشد هرچه سریعتر تکنولوژی فراهم شد و تکنولوژی به سرعت رشد کرد و با چنین اتفاقاتی تعریف مشاغل عوض شد. به عنوان مثال برای باز کار جدید لازم است به عنوان سیاستگذار دانشگاهی فکر کنید مهارتهایی که دانشآموختگان دانشگاه باید به عنوان یک دانشآموخته کسب کنند، چه چیزهایی هستند؟
استاد دانشگاه با بیان اینکه یکی از چیزهای مهم این است که افراد باید با کسانی برای شغل رقابت کنند که پر انگیزه پرتلاش و در مهارتهای ویژه توانمند هستند، گفت: اتفاق مهمی که در حوزه اشتغال ایجاد شده، این است که مشاغل ظریفتر، متمرکزتر و ناپایدارتر شدهاند. اگر حرکت جهشی در تکنولوژی ایجاد کنیم، بسیاری از مشاغل کلاسیک و قدیمی از بین میروند و مشاغل جدید ایجاد میشوند. یکی از مهارتهایی که افراد به عنوان یک دانشآموخته باید بیاموزند، یاد گرفتنِ یادگیری است.
وی تاکید کرد: یعنی چگونه یادگرفتن و حرکت از موضوعی به موضوع دیگر را بیاموزند. امروز تمامی شغلها به مهارتهای تخصصی و پیچیده نیازمندند. چون شغلها تکثیریاند، به مهارتهای تکثیری نیاز دارند. امیدوارم مجموعه دانشگاهی ایران که در این چندسال به شدت آسیب دیده است، از تحجر، کهنگی، عقبماندگی دیدگاهی از بازار شغلی جدید و سنگینی بدنه اجرایی رهایی یابد.
گویا بیان کرد: در دانشگاهها سعی دارند به زور یک فرهنگ را به دانشجویان آموزش دهند درحالی که ذات فرهنگ انعطاف، گوناگونی و تنوع است. نمیتوان با ادارات فرهنگ را آموزش داد؛ اما میشود از برخی دیدگاه های فرهنگی حمایت کرد. مقررات در دانشگاهها بسیار سنگین است. چارچوبها در دانشگاه روز به روز تنگ تر میشود و این دلیل شکوفا نشدن بسیاری از استعدادها است. نظام دانشگاهی، استاد کشتن اعتماد به نفس افراد است. انگار همیشه چوبی بالا سر دانشجویان است و مدام به آنها گفته میشود که تحت نظر هستند.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد: دانشجوهایی که در چنین فضایی فارغالتحصیل میشوند، توانایی رقابت با افراد توانمند را نخواهند داشت؛ زیرا دانشجویی توانمند است که در جهت خواستههایش حمایت شده باشد. دانشجویان باید با تکنولوژیهای نوین عجین شوند. امروز اساتید به جای تشویق دانشجویان برای انجام پروژههای و تکالیف باید آنها را به استفاده از تکنولوژی تشویق کنند. متاسفانه در نظام آموزشی ما هنوز هم به تکنولوژی به چشم تقلب نگاه میکنند؛ در حالی که این یک مهارت ضروری است که دانشجو نیاز به یادگیری آن دارد.
وی اظهار کرد: روابط عمومی نیز نوعی مهارت است و برای یادگیری این مهارت در دانشگاهها باید چارهای اندیشید و بستر یادگیری اش را فراهم کرد. کارهای مشارکتی و یادگیری جمعی نیز نوعی مهارت است. دانشجویان ما اصلا فرصت کار مشارکتی ندارند. مهارتهای حل مسئله مهارتی جدی است که دانشجویان ما باید بلد باشند. زمانی کسی میتواند مهارت حل مسئله را پیدا کند که مسائل دیگران را حل کرده باشد. برای حل مسئله نیاز است تفکری انتقادی داشته باشید. تفکر انتقادی به معنای نق زدن و گلایه کردن نیست بلکه به معنای ریزبینی و عمیق بینی است. دقت در جزئیات در مواقع لازم و فاصله گرفتن از جزئیات در مواقع ضروری از جمله موارد تفکر انتقادی است.
گویا عنوان کرد: در دانشگاهها فقط دروس سنگین و خشک از طریق دستگاه متمرکز به تمام دانشگاهها تجویز میشود و آن هم در یک چارچوب آموزش داده میشوند که تحت نظارت است. این مسائل من را به یاد گذشته میاندازد که از ما میخواستند در ورقهای که دورش را کادر کشیده بودند، نقاشی بکشیم و اگر از آن کادر بیرون میزد، اشتباه کرده بودیم. درحالی که نقاشی به آزادی عمل، روحی ظریف و فرصت اشتباه کردن نیاز دارد. البته از نظر کسی اشتباه است که چیزی از هنر نمیداند وگرنه برای هنرمند آن اوج هنر و تصورش است.
استاد دانشگاه مطرح کرد: دانشگاه در هر حوزهای وظیفه دارد دانشجو را شهروند خود بداند و لازم است برنامههای تلفیقی بگذارد و دانشکدهها و دانشجویان را به یکدیگر مرتبط کند. خوشبختانه وزیر جدید علوم حقوقدان است و در حرفه او این اشتراک و تنوع شاید جدیتر دیده شود. یک حقوقدان با دیدگاه انتقادی آشنا است و میداند چه زمانی نگاه جامعتری به موضوعات داشته باشد. امروز یک دانشگاهی نیازمند آموزش این موضوعات است.
وی معتقد است، دانشآموختگان ما از چنین آموزشهایی محروم شدهاند و ادامه این موضوع باعث تعلیق خیلی از رشتهها و بیرمق شدن خیلی از دانشگاهها میشود. دانشجو شهروند دانشگاه است. اگر کسی از دانشگاه شهید بهشتی فارغالتحصیل میشود، باید مهرش را با خود داشته باشد. یعنی اگر دانشگاه فرصت، استدلال و خودکفایی داشته باشد و برای خودش چشماندازی ترسیم تعریف کند، دانشجویان را به عنوان شهروندان خود مطابق آن چشمانداز تربیت میکند. در چنین حالتی دانشجو پس از فارغالتحصیلی خصوصیاتی درونش رشد کرده که بازار کار به دنبال آن خصوصیات است و چون اصول دانشگاه را قبول دارند، دانشآموختهاش را نیز قبول دارند و میدانند دارای چه مهارتهایی است ولی متاسفانه چنین اتفاقی در کشور ما نمیافتد.
انتهای پیام/
نظر شما