گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز- اثری با نام «میزبان» در سال ۲۰۰۱، فیلم «میزبان عالی» در سال ۲۰۱۰ و حال «آنچه آرزو میکردی» در سال ۲۰۲۳. در بین این سه اثر آقای «نیک تامنی» کمکار یک چیز مشترک است و آن هم میزبانهایی هستند که برای مهمانهای خود غافلگیریهای عجیب و غریبی را رقم میزنند.
روایت آقای تامنی در این فیلم با ورود «رایان» به فرودگاهی در یکی از کشورهای آمریکای لاتین آغاز میشود. آقای تامنی از همان ابتدا مخاطب را درگیر پیامهایی میکند که روی تلفن همراه رایان ظاهر میشوند. به مرور و کاملاً غیر مستقیم متوجه خواهیم شد که رایان در انگلستان بهسبب قمار بدهکاری سنگینی دارد و حال برای فرار از آن ماجراها قرار است مدتی را نزد دوست صمیمیاش «جک»، از سر بگذراند.
روایت کاملاً ساده پیش میرود و در بیشتر اوقات پردهی اول نگاه حسرتبار رایان به زندگی جک، مخاطب را بهسوی کلیشههایی میبرد که در آن رایان، جک را به قتل میرساند و هویتاش را میرباید. اما نوع پیشبرد روایت از سوی کارگردان حفرههایی را ایجاد میکند که مخاطب را تا قبل از پردهی اول از سیر در این کلیشهها دور میکند.
در انتهای پردهی اول است که آقای تامنی مخاطب را وارد هیاهوی پردهی دوم میکند؛ تام خود را حلقآویز میکند و رایان که گویی از هول هلیم ممکن است در دیگ بیفتد، بلافاصله به انتقال پولهای جک به حساب خود اقدام میکند. اما او و آرزوی زندگی جک با یکدیگر گره خوردهاند و با توجه به نشانههای کارگردان در پردهی اول و خیرگیهای معنادار جک به رایان و حسرتاش گویی نقشهای از پیش تعیینشده برای رایان بوده است.
آقای تامنی در این اثر بدون حتی لحظهای ورود به ژانر دلهره، فقط و فقط از یک درونمایهی بسیار کلیشه و پرطرفدار در این ژانر بهره میگیرد و روایت خود را در ساختاری هیجانانگیز پیش میبرد.
او فقط یک اثر سینمایی بلند و یک اثر کوتاه خلق کرده است، اما با توجه به درونمایهای که دغدغهی اوست بدون حتی ذرهای آب و رنگهای اضافی، مخاطب را درگیر روایت خود میکند. او در این روایت از طریق کانیبالیسم به مفاهیمی چون استعمار و ساختار طبقاتی جامعه میپردازد.
در اینجا نیز قرار نیست با انبوهی از شعارهای ضد سرمایهداری و درس اخلاقی کاراکتر اصلی داستان مواجه شویم. آقای تامنی برعکس این مفاهیم را از طریق دیالوگها و در نتیجه کنش و واکنش بین کاراکترها به مخاطب ارائه میدهد و در دل آن کمدی سیاهی قابل تأمل پنهان میکند؛ آنجا که ایموجین رو به رایان در باب این کانیبالیسم پر زرق و برق توضیح میدهد و از تعداد مرگهایی که بر اثر حادثه در صنایع مختلف رخ میدهد میگوید.
آقای تامنی روایت خود را حول کاراکتر رایان به گونهای پیش میبرد که گویی مخاطب نه قرار است ارتباط چندانی با کاراکترهای دیگر ایجاد کند و نه حتی احساس میکند کاراکترهای درگیر در روایت صرفاً برای کاراکتر رایان نقش پاپت را دارند. از بازرس پلیس تا کاراکتر موریس و حتی آلیس و آن پنج مهمان میلیاردر، حتی اگر یک خط دیالوگ داشته باشند، باز هم همچون شخصیتهایی که ساختار فرم روایی را حفظ میکنند تصویر میشوند.
روایت آقای تامنی اثری بهشدت دچار ایجاز است. برشهای این کارگردان ضرب آهنگ را دچار تعلیقی معنادار میکند، بدون اینکه این تعلیق را از طریق سکون دوربین یا تغییر زاویهی دوربین نشان دهد.
پردهی اول روایت همان بازی معروف بین فیلمساز و مخاطب باهوش است، پردهی دوم ابزوردیسم ویرانگر مردی است که در بین ناکجا باید انسان را برای انسان سرو کند و پردهی سوم همان هدیهی تلفیق ژانری کارگردان به مخاطبی است که پای اثر او نشسته است.
محمدرضا دلیر-پژوهشگر سینما*
انتهای پیام/
نظر شما