به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، منتظر تاکسی اینترنتی بودم و وقتی رسید، از بیرون متوجه تفاوتی که داشت نشدم اما تا درب را باز کردم، از تعداد صنایع دستی که هنرمندانه در گوشه و کنار این تاکسی نصب شدهاند، شگفتزده شدم. حتی روکش صندلیها و سقف خودرو هم مزین به تابلوهای نقاشی است. عروسکهایی با لباسهای محلی در هر گوشه نصب شدهاند. از فرمان تا روی داشبورد پر از انواع صنایع دستی است.
آدمها وقتی در تاکسی مینشینند از پنجره به بیرون نگاه میکنند تا زمان سپری شود اما این تاکسی با همه تاکسیها فرق دارد و جزئیات آن میتواند ساعتها سرگرمتان کند. بیتردید من تنها مسافری نبودم که از تماشای این زیباییها سر ذوق آمدم و کنجکاوی خبرنگاری هم چاشنی شد تا از راننده میانسال و خوشاخلاق درباره دلیل چنین تزئیناتی سوال کنم.
نامش بهنام علیرضازاده است و ۲۰ سال در تهران با این تاکسی کار میکند. صحبتهایش را با این جمله آغاز میکند: «به نام خدای پاکیها و زیباییها، هنر نزد ایرانیان است و بس»
درباره تابلوها سوال میکنم و میگوید: «تابلوی روی سقف، نقاشی از بیژن و منیژه و مابقی تابلوی صوراسرافیل و تابلوی معروف شکارگاه است».
میگوید عروسکهای موجود در این خودرو لباسهای محلی از ۳۲ استان کشور را بر تن دارند. عروسکهایی هم که در پشت خودرو نصب شدهاند، «کدو قلقلزن و ننه سرما و عمو نوروز» هستند که براساس داستانها و افسانههای ایرانی ساخته شدهاند.
آقای علیرضازاده شوخطبع و خوشصحبت است و وقتی از عروسکها صحبت میکند، میگوید: «ننه سرما و عمو نوروز در افسانهها هیچ گاه به هم نرسیدند اما من آنها در این تاکسی کنار هم نشاندم».
علاقه به فرهنگ ایران و صنایع دستی باعث شده تا او سالها تلاش کند و از هر گوشه ایران یک نمونه از صنایع دستی را در این خودرو جمع کند. در واقع تاکسی آقای علیرضازاده ویترین متحرکی از فرهنگ ایرانی است. هفت سال طول کشیده تا این خودرو اینگونه تزئین شود.
او میگوید: آنچه در این خودرو میبینید تنها ۳۰ درصد از صنایع دستی است که من جمعآوری کردهام و تصمیم دارم مابقی را در خودرو دیگری قرار دهم. از شمال تا جنوب ایران انواع صنایع را جمع کردهام تا خودرو من نشان کوچکی از فرهنگ بزرگ ایران باشد.
حضور در این تاکسی که بیشتر شبیه به موزه است و همصحبتی با رانندهای که اطلاعات بسیاری درباره صنایع دستی ایران دارد، باعث میشود که ساعتهای حضور در ترافیکهای طولانی تهران را احساس نکنید و وقتی سفر کوتاه شما به پایان رسید، اطلاعات بسیاری از صنایع دستی ایران داشته باشید. آقای علیرضازاده میگوید که مردم خسته از کار روزانه و چالشهای زندگی در یک شهر شلوغ، سوار این تاکسی میشوند و با لبخند آن را ترک میکنند.
هنردوستان بسیاری در این کشور هستند که به تنهایی و بدون دریافت بودجه از هیچ نهاد فرهنگی، هنر ایرانی را به دیگران معرفی میکنند. آقای علیرضازاده تنها یک راننده تاکسی است اما شغلی دارد که مدام در مواجهه با مردم است و تصمیم گرفته تا از همین موضوع برای معرفی هنر و فرهنگ ایرانی استفاده کند اما چه بسیار نهادهای فرهنگی که بودجه هم دارند اما نتوانستهاند فرهنگ ایرانی را به نسل جدید معرفی کنند.
انتهای پیام /
نظر شما