گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز- «داستان مرد تنها» رمانی است با حجمی متوسط است که نویسنده تلاش کرده داستانی نیمهبلند از آن ارائه دهد، اما با تمرکز بر زندگی فردی که شاید در نگاه اول نه چندان مشهور باشد، اما زندگیاش نمادی از تحولات روحی، توبیخها، امتحانها و تجربیات انسانی است.
این کتاب با ساختار زمانی غیرخطی نگارش شده است؛ داستان از زمان حال آغاز میشود، وقتی راوی به یک قبرستان در قم میآید و مردی به نام «خبیر» را میبیند که متولی امامزاده است و سپس به مراحلی از گذشتهی او بازمیگردد تا تکوین زندگیاش را نشان دهد و برای خواننده وقتی جذابیت پیدا میکند که کنجکاو میشود ببیند این مرد کیست؟ راز زندگیاش چیست؟ بعد خواننده را با خود همراه میکند تا لایهلایه پردهها را کنار بزند.
در عین حال، این ساختار موجب میشود گاهی انتقال بین زمانها اندکی آشکار و ناهموار باشد؛ گاهی خواننده به سختی تفاوت فضاها را پی میگیرد. در برخی مقاطع، مرز بین زمان گذشته و حال کموبیش محو میشود و اگر خواننده با دقت نباشد، ممکن است گمراه شود.
راوی داستان زنی است که بر سر مزار مادر خود به نام «بیبی» به قبرستان میآید و با خبیر مواجه میشود، سپس به تدریج به روایت زندگی او علاقهمند میشود و شنوندهی داستان او میگردد. همچنین، برخی فصلها و بخشها به صورت گفتمانهای شفاهی، خاطرهگویی یا گفتوگویی میان راوی و خبیر شکل میگیرند و در برخی مواقع ممکن است خواننده از تغییر مداوم سبک خسته شود.
کتاب دارای لحظات تأملی، بازگشت به گذشته، شرح کرامات یا رخدادهای معنوی است. در میانهی داستان، بخشهایی از زندگی خبیر که با سختیها، آزمونها و سرگردانی همراه بوده، نقطهی اوج احساسی و معنوی برای خواننده شکل میدهد. مثلاً شرح مواجههی او با زلزله رودبار، یا لحظاتی که تلاطمهای زندگی موجب شک و تزلزل در ایمان او میشود، یا گفتوگویی با عارفان بزرگ، همگی فرصتهایی برای اوج گرفتن روایتاند.
اما در برخی قسمتها، این اوجها آنچنان که انتظار میرود دراماتیک یا تأثیرگذار نیستند؛ گاهی روند حرکت به سمت اوج طولانی و کم هیجان طی میشود، به طوری که درونمایهی معنوی قصه بیشتر بر تأمل و تأثیر آرام متکی است تا درام شدید.
در دیگر نقاط به شدن ضعیف این کتاب تلفیق داستان زندگی خبیر با داستان زندگی شخصیت محبوبه است که تلاش دارد پرده از راز زندگی خبیر بردارد و گاها فلش بک هایی به زندگی خودش از جمله بیماری گذشتهاش، بیماری و نحوه فوت مادرش، ازدواج خواهرزاده اش و... میزند که به هیچ عنوان جذابیتی برای مخاطب ندارد و گویی نویسنده تلاش کرده داستان زندگی خبیر را بیش از اندازه کش بدهد و آن را تا ۱۵۵ صفحه بکشاند.
خبیر در مرکز این روایت قرار دارد؛ پیرمردی تنها که متولی امامزاده است و زندگیاش پر از رنجها، امتحانها و تحولات معنوی است. او نه قهرمانی متعارف است و نه پیامبری؛ بلکه انسانی است که سختیها را پشت سر گذاشته و در مسیر معنویت گام برداشته است اما شاخ و برگ دادن اضافه خواننده کتاب را خسته میکند.
گاهی تحول معنوی که خبیر درگیر آن است به شکل نمادین و کم جزئیات عرضه میشود؛ خواننده ممکن است بخواهد بداند دقیقاً چه اتفاقی رخ داده، چگونه این تحول در دل دشواریها شکل گرفته، چه موانعی بر سر راه بوده، و چگونه او بر آنها غلبه کرده است که کتاب جوابی برای این سوالات ندارد.
یکی از شخصیتهای محوری که در کتاب به آن اشاره شده «حاج آقا فخر تهرانی» است که در زندگی خبیر نقش راهنما یا الهامدهنده دارد. رابطهی میان خبیر و این شخصیت، اتفاقات گذشته باعث شده خبیر همجواری یا مزار آقا فخر را انتخاب کند اما نویسنده از بازگویی زندگی حاج آقا فخر و نوع ارتباط خبیر با آن بازمانده است و بهتر بود داستان به جای اینکه به گذشته خانوادگی محبوبه که نه ربطی به زندگی خبیر دارد و نه چندان جذابیتی دارد به آقا فخر بیشتر میپرداخت.
«داستان مرد تنها» میتواند اثری ارزشمند در ادبیات دینی محسوب شود، به ویژه برای مخاطبینی که به دنبال روایتهای انسانی در بستر ایماناند. این کتاب در مقایسه با آثار نیمهعاشقانه، ادبیات پایداری یا رمانهای دینی ـ عرفانی دیگر، کمتکلفتر و به تعبیری «روشنتر» است، یعنی تلاش نمیکند با زبان پیچیده یا استعارات دشوار، مخاطب را از خود دور کند. این از یک سو مزیت است.
از سوی دیگر طراحی جلد کتاب که تصویری از یک انگشتر فیروزه در میان شن است به هیچ عنوان ارتباطی با محتوای کتاب ندارد و در دل داستان نه خبری از انگشتر است و نه نمادی که به آن ربط داشته باشد.
«داستان مرد تنها» اثری نیست که فوراً پس از خواندن محوش شوید، اما تأمل در آن ممکن است دیرپا باشد. داستانی است آرام، نه انفجاری، که بیشتر در سکوت و تأمل رشد میکند به خصوص اینکه نقه اوج داستان که در پایان شکل میگیرد چیزی شبیه معجزه است. جایی که خبیر پس از ۸ سال عکس بی خبری از پسرش مهدی عکس آن را در خانه یک عراقی در مسیر پیاده روی اربعین میبیند که شهید شده است اما نویسنده مشخص نمیکند این شهید دقیقا کدام شهید مدافع حرم است.
کیانوش رضایی- خبرنگار*
نظر شما