نه فقط بلندای سنگی در پس پرده شهر نه فقط نامی بر لب کوهنوردان خسته الوند نفس عمیق همدان بود. شناسنامه شهری که تاریخش را نه در کتیبه های گنج نامه که بر خطوط فرسایش تن این کوه حک کرده است. اما امروز این «پیر خاموش» دیگر آن هیبت سپیدپوش آشنا را ندارد. کوه در سکوتی خاک خورده ایستاده عظیم اما تهی.
به او مینگرم. انگار با من حرف میزند. میپرسم: کوه من تویی که همیشه پشتوانه آب و حافظ سرمایه ما بودی این فصل بی برف را چگونه تاب میآوری؟ در پس تصویر مه آلود شهر سایه بیرنگ او قصه فرصت از دست رفته را روایت میکند. سال هاست که ما در دامنه این گنجینه هزارساله تنها به تماشای ارتفاعش بسنده کرده ایم بدون آنکه ظرفیت تمام عیار آن را بفهمیم و به تجربه تبدیل کنیم.
باید اعتراف کنیم ما گنج داریم و گور. الوند با چشمه های پرآبش با دشت های مه آلود و صخره های باستانی اش یک «برند» بود. یک هویت طبیعی که میتوانست پرچمدار اکوتوریسم و قطب ورزش های زمستانی باشد. اما برند ما در گردوغبار بی توجهی مدفون شده. دیگر نام «دائم برف» در این کوهستان تنها یک کلمه اضافی بر نقشه جغرافیایی است یک حسرت شیرین که مزه تلخ واقعیت را در کام ما میاندازد.
کافیست قدمی در دامنه بزنی. صدای هیاهوی تله کابین را میشنوی که از خاطره یک حرکت توسعه ای نیمه تمام می آید. صدای چشمه هایی که ضعیف تر از همیشه مینوازند. الوند تنها یک کوه نیست یک مترادف فرهنگی است. او شاهدی است بر این بی تفاوتی مزمن. وقتی شهرهای تازه ساز با دو بنای نیمه تاریخی مقصد گردشگری میشوند چرا همدان باید در حاشیه بماند؟ پاسخ در چشم های کم فروغ الوند نهفته است ما خاطره ای زنده داشتیم اما نگذاشتیم که به یک «روایت جهانی» تبدیل شود.
امروز الوند ایستاده. با ابهت یک پیر دانا. او نه گلایه میکند نه فریاد میزند. فقط تماشا میکند که چگونه میراث اقلیمی اش آرام آرام تحلیل میرود. حذف برف از شانه های کوه تنها یک پدیده زیست محیطی نیست استعاره ای است از ذوب شدن سرمایه خاموش یک شهر. استعاره ای از بهانه بزرگ توسعه که در زیر پوست روزمرگی ها از دستمان رفت.
با تمام این ها نمیتوانم امید را پنهان کنم. در پس چین و چروک صخره هایش هنوز رگه هایی از زندگی هست. هنوز چشمه حوض نبی میجوشد هرچند کم رمق. شاید این خشکی دردناک زنگ بیداری باشد. شاید باید خاک را تکان داد گردوغبار بی توجهی را زدود و صدای تاریخ و طبیعت این کوه را شنید. الوند هنوز اینجاست. منتظر است تا ما هویت گم شده خود را در آیینه بلندایش پیدا کنیم. نفس آخر را به امید بازگشت شکوه دیرین میکشد.
فعال رسانهای*
انتهای یادداشت./
نظر شما