تهران- ایسکانیوز: سیدعلی ضیاء شامگاه یکشنبه 30 آذرماه میزبان بنیامین بهادری خواننده مطرح موسیقی پاپ در برنامه «بعضیا» بود.
به گزارش خبرگزاری ایسکانیوز، بنیامین در ابتدای این گفتگو درگذشت مرتضی احمدی را تسلیت گفت و ادامه داد: از کودکی با او آشنا بودم. چند سال پیش هم منزل استاد جبلی بودم؛ کسی که از او چیزهای زیادی یاد گرفتهام و او از من درباره شناختم نسبت به استاد احمدی پرسید و وقتی از ویژگیهای او برایم تعریف میکرد، علاقهام به احمدی خیلی بیشتر شد. به ویژه که من جبلی را استاد میدانستم و وی احمدی را بزرگتر از خودش میدانست.
صمیمیت کودکی دیگر تکرار نشد
وی در پاسخ به سوال ضیاء درباره کودکی اش و زندگی در یک خانه با دو اتاق گفت: زندگی در خانه 2 اتاقه با 5 بچه خیلی کیف میداد. گرچه وقتی من 6 ساله بودم طبقات بالا را ساختیم و خانه مان شد 5 تا اتاق. صمیمت آن سالها هیچوقت تکرار نشد.
بهادری درباره بلندپرواز بودنش اظهار کرد: روانشناسها باید در این زمینه ها نظر بدهند. من نمی توانم تحلیل کنم. من تنها مسیر زندگی خودم را داشتم می خواستم موثر باشم. ادبیات و کلمه از دوران ابتدایی با من عجین بود و آواز را دوست داشتم. همواره به شعر علاقه داشتم و 15، 16 سالگی سنی بود که اولین شعرهایم را گفتم.
بنیامین یادآور شد: 18، 19 ساله بودم که در بین شعرای برگزیده زیر 30 سال رتبه 4 را گرفتم. آن هم با شعری که جزو غزل های متوسطم بود. قبل تر از آن خواندن با من بود و از دوره ابتدایی در گروه سرود بودم. حتی در همان دوران اولین ملودی ام را ساختم که براساس کتاب مرغ زرد کاکلی بود. سوم ابتدایی پایم شکست و در بیمارستان بستری بودم و مادرم برایم این کتاب را آورد و ملودی آهنگ «تنگ غروب هوای تو» همانجا به ذهنم آمد و بعدها بر همین اساس آن را ساختم.
این خواننده مطرح پاپ تأکید کرد: اولین باری که ساز دست گرفتم 17 ساله بودم. در مراسم مذهبی قرآن و نوحه می خواندم. هرچه مربوط به خواندن می شد انجام می دادم و این کارها را خیلی دوست داشتم.
لطف استاد خلج بود که به کنسرتم آمد
وی در پاسخ به سوال ضیاء در این باره که سبک برخی مادحین را بنیامین برایشان ساخته، تصریح کرد: حسن خلج استاد من در خواندن و سبک رفتار است. ایشان لطف کردند و به کنسرت من هم آمدند. گرچه هیچوقت حق مطلب را درباره او نتوانستم ادا کنم. من همه را دوست دارم و ایشان را بیشتر. شاید سیدفرید احمدی دلیل عمده این موضوع بود و من روی مرثیه های فرید ملودی می ساختم که حالا از آن با عنوان سبک نام می برند.
بهادری درباره دو اسمی بودنش توضیح داد: من در شناسنامه وحید بهادری هستم اما بنیامین صدایم می کنند. برخی از هم کلاسی ها در مدرسه وحید صدایم می کردند و من هر دو اینها را اسم خودم می دانم.
گفتند بنیامین رایج نیست اسم شناسنامه ای پسرم وحید شد
در ادامه گفتگو با پدر بنیامین، نوروزعلی بهادری پخش شد و وی در سخنانی گفت: من همیشه با بچه هایم ندار بودم. می گفتم اگر آنها به ائمه معصومین فکر کنند هیچوقت دست به خطا نمی زنند.
وی عکس بنیامین در حال قرآن خواندن در کودکی را نشان داد و افزود: من 4 تا پسر و یک دختر دارم؛ هر کدام از دیگری بهتر. اما این یکی نابغه است.
بهادری مسجد محل قدیمی شان را نشان داد و گفت: او در این مسجد دعای توسل می خواند. ابتدا که قرار بود برایش اسم انتخاب کنیم بنیامین مدنظرمان بود. اما یکی از فامیل به ما گفت این اسم در مملکت رواج ندارد، بهتر است اسم شناسنامه ای او را وحید بگذارید اما او را بنیامین بخوانید.
به بنیامین گفتم به حضرت زینب فکر کن
پدر بنیامین در ادامه درباره نسیم حشمتی همسر پسرش صحبت کرد و در حالی که به خانه قدیمی نسیم رفته بودند درباره مراسم خواستگاری توضیحاتی داد: نسیم خانواده خوبی داشت و اولین بار که او را دیدم بی ریایی اش برایم جذاب بود. هیچوقت ندیدم او خصوصیاتش را عوض کند. بعد از آن اتفاق به بنیامین گفتم اگر برگردیم و به حضرت زینب فکر کنیم، تحمل همه چیز برایمان ساده تر می شود. از خدا خواستم به بچه ام صبر بدهد و به بچه اش هم آرامش بدهد. خدا نسیم را غریق رحمت کند.
پس از پخش این آیتم، بنیامین درباره واکنش خانواده مذهبی و سنتی اش به نخستین آلبوم خود گفت: آلبوم 85 قبل از نوروز بیرون آمده بود. شهریور 85 بود که مادرم گفت من نوارت را نشنیده ام آن را برایم بیاور. او در آشپزخانه ضبط صوت داشت و از من خواست برایش کاست ببرم. من هم یک بسته کاست وکیوم شده برای او گذاشتم و به سفر رفتم. 15 روز بعد که برگشتم دیدم بسته همانطور باز نشده مانده. گفتم مادر می خواهی آلبوم را گوش بدهی؟ بعد از 7 ماه از انتشار با هم آلبوم را گوش دادیم.
وی افزود: کسی مرا از این کار نهی نمی کرد. چون خلاف که نبود. در خانواده ما درس و تحصیلات مهم است و می گفتند دانشگاهتان را حتما بروید.
از دانشگاه انصراف دادم تا از سربازی معاف شوم
بهادری درباره انصرافش از دانشگاه توضیح داد: درس خواندن من به نحوی بود که باید انصراف می دادم. نمره چشم من 80.5 9 بود و من از سربازی معاف می شدم اما با مدرک دیپلم. چرا که اگر لیسانس می گرفتم ماجرا مشکوک بود. اما من احساس کردم وقتی می توانم معاف شوم و موضوع سربازی هم برای همه پسرها مهم است پس بهتر است درس را هم رها کنم.
وی ادامه داد: آن زمان پیش رییس دانشگاه رفتم و او به من گفت حالا که خواننده شده ای و آدم مطرحی هستی برای چی می خواهی ادامه دهی. تو اصلا احتیاجی به ادبیات نداری. این شد که من برگه انصرافم را نوشتم. راستش این بود.
هیچوقت بدون مجوز کار نکردم
بنیامین درباره لو رفتن آلبوم 85 گفت: من هیچوقت قصد انتشار هیچ کاری بدون مجوز را نداشتم. آلبوم ما در حال ساخت بود و با تهیه کننده های مختلفی حرف می زدیم. از بین آنها، خیلی ها قطعه دنیا دیگه مثل تو نداره را می شنیدند و از آن رد می شدند. در حین جابجایی تهیه کننده ها قطعه «دنیا دیگه» لو رفت. برخی فکر می کردند شخصا از طرف من این اتفاق افتاده. از سوی دیگر ماشین زنده یاد نیما وارسته را ماشین دزد زده بود و تمام آثار ما هم آنجا بود. یکی دو هفته بعد از آن ماجرا کار شنیده شد. اتفاقی که مربوط به مهر 84 بود. تا سال 86 هم این قطعه یازده میلیون بار در اینترنت دانلود شده بود.
وی در پاسخ به اینکه آیا قطعه لکنت را می توان زنده کرد، بخش هایی از این قطعه را خواند و گفت: آدمهای عادی که خواننده نیستند هم می توانند این قطعه را بخوانند و همه آدم ها می توانند خواننده شوند. 6 دنگ صدا دیگر اهمیتی برای خواننده شدن ندارد و خوانش و محتوا مهم تر است.
بنیامین در خصوص انتشار آلبوم 85 اظهار کرد: امروزه مردم با فضای مینیمال آشنایی دارند اما در سال 85 این فضا حاکم نبود. قطعه «ساعت دیوار» برای افرادی که بیش از دیگران فکر میکنند ساخته شده بود اما برخی منتقدان هم از آن بدون اطلاع نقد کردند و آن را به سخره گرفتند.
ممنوع الکار نبودم اما 4 سال طول کشید تا کنسرت بگذارم
وی در ادامه افزود: وقتی یک چهره میدرخشد فضای کنترلی روی آن حاکم میشود و در سال 85 این اتفاق برای من افتاد. من 4 سال نتوانستم کنسرت بگذارم و یکسری گفتند توانایی اجرای زنده ندارد؛ من هیچ موقع ممنوع الکار نشدم و خوشبختانه امروز که جلوی شما نشستهام با وجود تمام اتفاقات بد و خوب حالم خوب است.
بهادری تصریح کرد: نمی خواهم فضای گفتگویمان گلایه آمیز باشد. من با وجود داشته ها نداشته ها حالم خوب است و نمی خواهم حال مردم را که در خانه ها نشستند خراب کنم. آن زمان فضای کنترل شدیدی بود و بیلبورد تبلیغاتی که با عکس من برای یک سال مجوز گرفت، بعد سه هفته جمع آوری شد اگر سینمایی ها بودند این موضوع را در بوق و کرنا می کردند اما من از همه گذشتم به آینده خوشبین و امیدوار هستم.
همکاری ماندگار با فرید احمدی
بنیامین درباره همکاری با فرید احمدی توضیح داد: تا به امروز به جز ترانههای فرید احمدی چیز دیگری نخوانده ام زیرا ترانههای او خارج از حد تصور است؛ من خودم شاعر هستم اما خودم را در مقابل فرید هیچ میبینم.
وی ادامه داد: آلبوم 88 به دلیل برخی از سخنان منتقدان محجور ماند اما قطعاتی از آن به خوبی شنیده شد. در این آلبوم فرید بود اما نبود نیما آسیب بزرگ بود. خود من هم آلبوم 85 را از 88 بیشتر دوست داشتم.
بهادری تأکید کرد: آلبوم 82 فضایی کاملا مذهبی داشت و قرار بود 8 خواننده آلبوم «ماه مهربون» را بخوانند که در سال 82 از ارشاد مجوز نگرفتیم اما بعد از شنیده شدن آلبوم 85 قطعات آلبوم «ماه مهربون» با صدای من که به عنوان اتود روی ملودی ها خوانده بودم منتشر شد و من خدا را به دلیل این اتفاق و این که توانستم کاری باب میل خود بسازم شکر کردم.
بهادری یادآور شد: در سالهای 91 و 93 هم قطعههای مذهبی خواندم که قطعه «گل یاس» با اقتباس از یک بیتی که امام علی پس از شهادت حضرت زهرا سرودهاند و هم معنای «دنیا دیگه مثل تو نداره« است، ساخته شد.
قرار بود ازدواج منو نسیم با پوستر آلبوم 93 رسانه ای شود
بنیامین بهادری از حرف زدن درباره حادثه 29 آذر 92 و از دست دادن همسرش پرهیز کرد و در پاسخ به اینکه در برخی رسانه ها مطرح شده بود بنیامین برای مرگ همسرش برنامه ریزی کرده گفت: دوست ندارم دیگر در مورد حادثه سال گذشته صحبت و مردم را بیش از این وارد فضای غم انگیز کنم، فقط میتوانم بگویم که اتومبیل ما طبق گفته شاهدان ماجرا، پنچ دور چرخ خورد و در آن اتومبیل من و بارانا هم بودیم و این حادثه نمیتواند با نقشه قبلی از سوی من باشد.
وی ادامه داد: گاهی به خدا میگفتم ای کاش من به جای نسیم دچار این حادثه میشدم اما وقتی به عواقبش فکر می کنم و اینکه برای نسیم چه حواشی پیش می آمد از وضعیت الانم راضی هستم.
بنیامین در خصوص پوشیده ماندن ماجرای ازدواجش نیز تصریح کرد: من و نسیم از سال 79 با هم آشنا بودیم و سال 88 با هم عقد کردیم. او عکاس آلبوم 88 بود و عکاسی سنگینی انجام داد. بعد بارانا خیلی زود تصمیم گرفت به زندگی ما وارد شود؛ خانم ها هم که در آن شرایط دوست ندارند مقابل دوربین باشند. بعد از آن ما تصمیم داشتیم با یک برنامه ریزی قبلی این اتفاق را عمومی کنیم که درست 4 روز قبل از تولد 1 سالگی بارانا پدر نسیم فوت شد و سال بعد هم زمانی که در جلسهای که با 20 انسان سرشناس داشتیم قرارشد در قالب پوستر آلبوم 93 موضوع ازدواجمان را بیان کنیم که این اتفاق افتاد.
تصمیم گیری هایم کاری ام هم با نسیم بود
بهادری تصریح کرد: همین که برای پیامبر و امام حسن محتبی احترام غائل هستیم و فضای برنامه اینگونه است پسندیده است اما من دوست ندارم فضا بیش از این غمگین شود. من از سال 79 با آدمی عجین و اخت بودم که روی من تاثیر زیادی داشت و تصمیم گیریهای کاری من هم هیچوقت به تنهایی نبود بلکه هر کاری کردیم 2 نفری با هم پیش می رفتیم.
وی در ادامه افزود: هرگز فکر نمیکردم نسیم را در 29 سالگی از دست بدهم و یک تصادف زندگی مرا دگرگون کرد. نسیم آمدن و رفتنش موهبت بود چه اشکالی دارد تمام سرمایهی یک فرد همسرش باشد؟ ورود و خروج نسیم به زندگی من برکت و خیر به همراه داشت و این همان معنای حقیقی عشق است.
اظهارنظر معاون هنری ارشاد درباره بنیامین
در ادامه آیتم گفتگو با علی مرادخانی معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پخش شد و مرادخانی در سخنانی اظهار کرد: موسیقى پاپ وابستگى مستقیم به شرایط روز دارد، حتى موفقیت ی; اثر هنرى یا هنرمند تابعى از شرایط روز مىشود؛ گاهى ٧٠درصد توفیق یك هنرمند به شكل ورودش مربوط مىشود، به همین دلیل ویترینى كه ارائه مىكند بسیار مهم است.
وی افزود: بنابراین مهم است كار اول خوب باشد، اما وقتى كار اول خوب درآید، انتظارات از او بالاتر مىرود و كارهاى بعدىاش سخت مىشود و باید به توقعها پاسخ مثبت دهد.
معاون هنری وزیر ارشاد تصریح کرد: بنیامین توانست دو نسل را ارتباط دهد، نوع كلام و نوع واژگانى كه برگزید توانست او را تثبیت كند. معمولا وقتى مردم هنرمندى را مىپسندند، جایش را عوض مىكنند و مىنشانند جاى هنرمندى كه خودشان دوست دارند، اما بنیامین جایش را پیدا كرده و در این موقعیت جاافتاده است.
مرادخانی با اشاره به حادثه ای که براى بنیامین رخ داده، گفت: من به ایشان علاقمندم، همه این هنرمندان جوان بچههاى من هستند، نباید اجازه داد مخاطرات زندگى آدمى را دچار غم سنگین كند، نباید شخص منجمد شود باید از او خواست دوباره كار را ادامه دهد، به بنیامین هم گفتم یقین دارم وقتى كار خوب خلق كنى، روح همسرت شاد مىشود و فرزندت هم از این بابت خوشحال مىشود.
امشب فهمیدم امام حسن غریب است
در ادامه با بازگشت به استودیو، بنیامین با اشاره به همکاری با علی ضیاء در ماه عسل 91 و خواندن تیتراژ برنامه از عمیق تر شدن دوستی او با ضیاء از همان سال نام برد.
وی درباره امام حسن گفت: من امشب با فکر کردن به اینکه 12 قطعه برای امام حسین (ع) خوانده ام و هیچ اثری برای امام حسن (ع) ندارم پی به مظلومیت ایشان بردم؛ زنده یاد نیما وارسته هر گاه به مشکلی در کار بر می خورد امام حسن (ع) را صدا می زد و مشکلش حل میشد امام حسن (ع) بسیار کریم هستند و از مردم میخواهم که حاجاتشان را از این آقا بخواهند.
در ادامه ضیاء به این نکته اشاره کرد که آنها گفتگویی نیز با مادر نسیم حشتمی، اکرم شادمان داشته اند و بنیامین نیز او را مامان بزرگ بارانا معرفی کرد که حالا شده مامان بارانا و مهربان ترین آدمی است که او در حال حاضر با او مراوده دارد و از او انرژی می گیرد.
گفتگو با مادر نسیم حشمتی
شادمان در این گفتگو اظهار کرد: من بهترین گل زندگی ام را به بنیامین امانت دادم. برای بارانا هم اکی جون بودم اما حالا مرا مامان صدا می کند و این به من احساس مسئولیت می دهد.
وی افزود: صدای بنیامین غم دارد و من با آهنگهایش گریه میکنم اما حالا انگار با مرگ نسیم معنی شعرهای آهنگهای او پیدا شده است.
وی درباره دختر بنیامین گفت: بارانا نقاشی میکند، پیانو میزند، تئاتر بازی می کند. گاهی سه نصفه شب از من آبرنگ می خواهد تا نقاشی بکشد.
مادر نسیم افزود: من یک سال و نیم پیش همسرم را ناگهلنی از دست دادم. 29 آذر سال گذشته نیز وقتی داماد وسطی ام زنگ زد و گفت آنها تصادف کردند اصلا فکر نمی کردم همچین افتاقی بیفتد. قلبم از سینه ام بیرون آمده بود، قلبم را در خانه گذاشتم و بیرون آمدم. وقتی دیدم در بیمارستان فامیل جمع هستند چیزی نفهمیدم و نیمه بیهوش جیغ زدم و افتادم.
شادمان تأکید کرد: سلامتی بچه هایم و خوشحالی بنیامین آرزوی من است. بارانا در خانه زیر پایش صندلی میگذارد و استکان می شوید. کشوی خودش را مرتب می کند با دستمال گردگیری می کند و من کاملا حس می کنم نسیم خودش این کارها را می کند.
عشق زمینی هم به عشق آسمانی می رسد
با بازگشت به استودیو بنیامین در پاسخ به این سوال ضیاء که آیا این روحیه مذهبی با فعالیت هنری اش در عرصه موسیقی پاپ تضاد ندارد، اظهار کرد: روحیات من به فضاهای مذهبی بسیار نزدیک است و عاشق کار کردن در این فضا هستم؛ هدف موسیقی پاپ ابراز احساسات مردم به یکدیگر است و حتی یک عشق مجازی هم اگر درست سامان دهی شود می تواند انسان را به خدا برساند. در بسیاری از سخنان ائمه و پیامبران به ابراز عشق توصیه شده و حضرت علی هم دو بیتیای را در فراق حضرت زهرا سروده اند.
بنیامین تصریح کرد: فاکتور اول و دوم خوشبختی خانواده ای هستند که تو را درست کرده اند و خانواده ای که تو ایجاد می کنی. به نظرم نزدیکی به خانواده فاکتور اول خوشبختی است و اینکه در محل و وطن خودت باشی فاکتور دوم خوشبختی. من خانواده و کشور و شهرم را دوست دارم.
ضیاء نیز از شیعه مدیر پخش شبکه سه، شریعت پناهی مدیر گروه اجتماعی و میرحسینی مدیر شبکه سه تشکر کرد که 10 دقیقه بیشتر به آنها زمان داده اند و درباره آلبوم بعدی بنیامین پرسید و وی پاسخ داد: ما روش کاریمان را عوض کردهایم و به فرآیندی رسیدهایم که اردیبهشت ماه آلبوم دیگری خواهیم داشت.
بنیامین ادامه داد: هفته دیگر نیز تور کنسرتهایم در ایران آغاز میشود و به شهرهای زاهدان، بندرعباس، شهرکرد، رامسر، ساری و چابهار میروم. ضمن اینکه 5 بهمن ماه در تهران در سالن بزرگی که مناسب جمعیت مخاطبان باشد، کنسرت اجرا میکنیم.
تور کنسرت در ایران و اروپا
بهادری تأکید کرد: اکثر سالنهای ما مطابق استانداردها نیستند و از طرفی گنجایش کمی دارند و 2500 نفره هستند. بنابراین ما در 2 شب در 4 سانس اجرا داریم. قرار است کاری کنیم تا فهرست 40 قطعه منتشر شده در این سالها را به مخاطبان بدهیم و با رنگبندی آنها، مشخص کنیم در هر اجرا قرار است کدام قطعات اجرا شوند.
این خواننده مطرح یادآور شد: بعد از تهران، به اروپا خواهیم رفت و 18 بهمنماه در هامبورگ و 25 بهمنماه در لندن کنسرت داریم.
بارانا مهمان ویژه «کلاه قرمزی 94» میشود
وی در پاسخ به سوال ضیاء که چرا بارانا را همراه خود نیاورده، توضیح داد: من این موضوع را به خودش سپردم. البته بارانا دعوت برنامه «کلاه قرمزی» است. برای شب عید سال 93 آقای ایرج تهماسب لطف داشت و از من و بارانا خواست پیش کلاه قرمزی برویم و یک برنامه جذاب داشته باشیم.
بنیامین اظهار کرد: اما آن زمان من حال مساعدی نداشتم. بنابراین قول دادم سال دیگر این اتفاق بیفتد. شاید بارانا میخواهد یکدفعه با کلاه قرمزی به تلویزیون بیاید. خودش هم که با تو صحبت میکرد یک بار میگفت میآیم و بار دیگر میگفت نمیآیم. امروز ظهر به من میگفت جان خدا مرا به برنامه ببر. اما یک ربع بعد گفت گولت زدم نمیخواهم بیایم!
این خواننده مطرح پاپ گفت: البته قولی به او دادهام که باید آن را عملی کنم.
عروسک بارانا را پیدا کنید
وی در ادامه کاغذهایی را از زیر میز برداشت و با نشان دادن دو تصویر از یک عروسک گفت: این عروسکی است که 10 سال است در خانواده ما دست به دست میشود و اسمش «اون یکی جوجو» است. این عروسک یک قُل دیگر هم داشت که گم شده است و ما هرچقدر میگردیم پیدایش نمیکنیم.
بهادری افزود: بارانا مدام بهانه این عروسک را میگیرد. نفس دختر پژمان بازغی و دوست بارانا در برنامه عمو پورنگ تصویر این عروسک را نشان داد و از همه خواست اگر آن را پیدا کردند به دست بارانا برسانند. البته این عروسک مشابه زیاد دارد اما ما اصلش را میخواهیم که گم شده است.
پس از این تصاویری از امیرمحمد متقیان پخش شد که در استودیو «بعضیا» بود و به هوای بارانا به آنجا آمده بود.
در ادامه گفتگوهایی با اعضای گروه موسیقی بنیامین پخش شد و بهادری در این باره گفت: ما واقعا یک گروه هستیم بنیامین الان خوانننده این گروه است اما ممکن است بعدا خواننده کس دیگری باشد. همه اعضای گروه ما آدم حسابی هستند.
وی در پاسخ به درخواست ضیاء برای گرفتن یک فال حافظ گفت: هنوز در ماه صفر به سر می بریم و تفأل زدن دل شیرین و شاد می خواهد. من چهارشنبه تفألم را میزنم.
بهادری تصریح کرد: من آلبوم85 را از نذری دارم که پیش امام رضا کردم. زبان تشکر هم ندارم و مهم ترین اتفاق کاری ام به لطف امام رضا بود
این خواننده درباره همکاری با فیلم سینمایی «چند متر مکعب عشق» هم گفت: باعث افتخارم بود بتوانم به این فیلم کمک کنم و افتخاری با خواندن تیتراژ در این کار شرکت کردم. امیدوارم این قطعه ای برای بهتر دیده شدن فیلم موثر باشد.
در پایان این قسمت از «بعضیا» نماهنگ «چند متر مکعب عشق» با صدای بنیامین بهادری روی آنتن رفت.