اگرچه توطئههای کشورهای معاند، علیه جمهوری اسلامی ایران به آغاز انقلاب اسلامی باز میگردد و حتی ریشه آن را باید در تفکر سلطهجویانه غرب استعمارگر جستوجو کرد، اما رخدادهای سیاسی و اجتماعی سلسلهوار اخیر در کشور نشان میدهد این نوع تلاشهای دشمنانه وارد مرحله جدیدی شده است. از این رو، شناخت شیوههای دشمنی که در تمامی ابعاد اقتصادی، عقیدتی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه بهطور گسترده اعمال میشود، میتواند به آگاهی و قابلیت اجتماعی در مواجهه هوشمندانه با این شیوهها منجر شود. همچنین، اهداف کلان مستتر در شیوههای دشمنی که عبارتند از منزویسازی جمهوری اسلامی ایران و بهطور کلی جهان اسلام، اضمحلال فرهنگی و فروپاشی اجتماعی، به انحراف کشاندن اسلام، ایجاد فضای تردید، دورگه ساختن و چندرگهای ساختن فرهنگ اسلامی، آلودهسازی جهان اسلام و گسترش فرهنگ فساد نیز نیازمند تیپشناسی و بررسی دقیق است.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره شیوههای دشمنانه علیه جمهوری اسلامی ایران و اندیشه اسلامی را میتوان مهمترین و کاملترین منبع دانش عملی در این زمینه دانست، چراکه مورد دیگری را نمیتوان در تاریخ انقلاب اسلامی ایران مشاهده کرد که هم از نظر تکرار و هم از نظر گستردگی مباحث، ادله کافی در توجه به ابعاد مختلف دشمنیها ارائه کند. جنگ نرم، تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، تفرقهافکنی، اختلافافکنی، فتنهسازی و ایجاد انحراف، محاصره اقتصادی و تحریمها، نفوذ، اسلامهراسی، شیعههراسی و ایرانهراسی محورهای اصلی جریانهایی هستند که در بیانات ایشان مکررا اشاره شده است. در بعد اقتصادی، محاصره و تحریم اقتصادی مهمترین روند است، در بعد دینی و اعتقادی، رواج سکولاریسم، بدعتگذاری، تحریف وقایع و آموزههای مذهبی و ایجاد و پشتیبانی از گروهها و آیینهای مذهبی مبتنیبر مبانی غیراسلامی مهمترین برنامههای در حال اجراست. در بعد اجتماعی، تفرقهافکنی در میان گروههای قومی، اجتماعی و مذهبی، شبههافکنی و دروغپراکنی، تشدید نارضایتی اجتماعی و ایجاد هراس اجتماعی در حوزههای زیستمحیطی، شغل، اقتصاد و مانند آن موارد پرتکرار در چند سال اخیر است. در بعد فرهنگی، جنگ نرم، تهاجم و شبیخون فرهنگی، غربزدگی و نفوذ اندیشههای غربی در میان روشنفکران و رواج سبک زندگی غربی در میان آحاد جامعه مهمترین محورهای دشمنی است و بالاخره در بعد سیاسی، ائتلاف و جنگ علیه کشور، اختلاف در رأس حاکمیت و تلاش برای تشکیل حاکمیت دوگانه مهمترین اقدامات است. نکته مهم و اساسی این است که همه این اقدامات، حالت فرآیندی دارد و تنها با تحلیل آنها بهعنوان جریان و فرآیند است که میتوان به پیچیدگی سازوکار آنها پی برد. اگرچه این نوع روندها و جریانها ریشه در اهداف شوم کشورهای معاند دارد، اما عدم شناخت تاکتیکها و روشهای جنگ نرم و تهاجم فرهنگی، انفعال در برابر روندها و فرآیندهای جنگ نرم و تهاجم فرهنگی، افراطیگرایی و نبود نگاه عقلانی معتدل در مواجهه با پدیدههای بیرونی و درونی جامعه اسلامی و عدم پاسخگویی به شبهات و بدعتها در جامعه اسلامی مهمترین نقاط ضعف در مواجهه با این نوع جریانهاست. به همین دلیل، نقش نهادهای آموزشی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جامعه در مهار ضعفها و تجهیز جامعه در مواجهه با این جریانهای معاند بسیار حساس است و لذا تاثیر نهاد علمی و فرهنگی دانشگاه بر مهار و بهبود وضعیت از اینجا مشخص میشود.
در حوزه اقتصادی، هر اقدام دانشگاه در مسیر توسعه اقتصاد درونزا و غیروابسته که از خلال تبدیل دانش به محصول مقدور میشود، سلاح تاثیرگذار مهمی در رفع وابستگی اقتصادی و در نتیجه بیاثر شدن دشمنیها در حوزه اقتصاد است. در واقع، در حوزه اقتصاد، ابتکار عمل اصلی در دست نهادهای علمی و در سازوکارهای اقتصادی غیروابستهای است که خصوصا مرتبط با تغییر رویکرد آموزش عالی از تولید صرف نیروی انسانی متخصص به تولید محصولات فناورانه و دانشمحور است و مسیر استقلال اقتصادی را در فرآیندهای کارآفرینی دانشبنیان و تولید محصولات فناورانه دنبال میکند. خوشبختانه دانشگاه آزاد اسلامی در این مسیر، گامهای ارزشمندی برداشته است. این پیشینه و تجربه در یافتن مسیر آینده موثر و راهگشا خواهد بود.
در حوزه عقیدتی، در حالی که همبستگی ذاتی بین علم و ایمان دینی در اسلام عمیق است، تلاش دشمنان این است که با تحکیم خوانش ترجیحی و نه ذاتی سکولار از علم، هر نوع خوانش ذاتا موجود یا ممکن دیگری را یا به حاشیه برانند یا بهعنوان تلاش غیرضروری یا مضر قلمداد کنند. در این وضعیت است که اسلامیسازی علوم مفهوم سیاسی و مقاومتطلبانه به خود میگیرد و به نجات و آزادی رهنمون میشود، چه علم و دین اسلام ذاتا موضوعاتی منطبق و همخوان هستند و نیازی به اثبات هدف و برنامه مشترک این دو برای رفع کرب و سعادت انسان نیست. از این رو، مقابله فنی، منطقی و عقلانی با خوانش سکولار از علم، میتواند ضمن رهاسازی علم از سلطه رویکردهای منفعتگرایانه و غیراخلاقی، مقابلهای جدی با شیوههای دشمنی علیه ایران و اسلام باشد.
در زمینههای اجتماعی – فرهنگی و سیاسی، یکی از مهمترین امکانات نهادهای علمی، خنثیسازی تلاش دشمنان از طریق تصریح در قابلیتها و استعدادهای اجتماعی – فرهنگی و سیاسی عملی در رفع ناخوشایندیها و نشان دادن پیشرفتهای محقق شده در جامعه است. واقعیت این است که بخش بزرگی از بدنه اجتماعی ایران امروز، اطلاعات آلوده و مغرضانه را از طریق رسانههای معارض دریافت میکنند.
مردم تحت تاثیر هجمه شایعات، اگر حتی تسلیمِ دروغپردازیهای مکرر نشوند، یقینا تشویش حاصل از گسترش و استمرار شایعات، زمینه افسردگی و واگرایی اجتماعی و سیاسی را فراهم میکند. مسیر مناسب برای خنثی کردن این نوع اقدامات، نشان دادن واقعیت پیشرفت و توسعه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی صورت گرفته است. دومین امکان مهم در این سه حوزه، ایجاد و توسعه مطالبات اجتماعی - فرهنگی و سیاسی در مسیر رفع یا کاهش آسیبها و ضعفهای موجود است.
رهبر معظم انقلاب، در این خصوص در دیدار با جمعی از دانشجویان میفرمایند: «ممکن است کسی بگوید ما این آرمانها را چهجوری دنبال بکنیم؟ ما که در کشور اثری نداریم؛ یک عده مدیرانی هستند، دارند کار خودشان را میکنند، ما هم اینجا شعار میدهیم، حرف میزنیم. این اشتباه در فهم مساله است؛ هرگز اینجوری نیست. دانشجو تصمیمساز است؛ دانشجو گفتمانساز است. شما وقتی که یک آرمانی را دنبال میکنید، میگویید، تکرار میکنید و بجد پای آن میایستید، این یک گفتمان در جامعه ایجاد میکند، این موجب تصمیمسازی میشود؛ زیدِ تصمیمگیر در فلان مرکز تصمیمگیریِ مدیریت کشوری، وقتی که یک چیزی بهعنوان یک گفتمان درآمد، مجبور میشود دنبال بکند... . دانشجو میتواند موثّر باشد».
اگر دانشجویان و تشکلهای محدود دانشجویی از چنین قابلیت و ظرفیتی برخوردارند، مطالبه نهادهای علمی و دانشگاهی کشور به مراتب موثرترخواهد بود.
نویسنده : صالح اسکندری سرپرست سازمان چاپ و مسئول امور رسانههای دانشگاه آزاد اسلامی