به گزارش ایسکانیوز، "ورزش سه"، با عبدالرضا موسوی عضو جنجالی و شهرت طلب هیئت مدیره استقلال مصاحبه بلندی ترتیب داده که با هم می خوانیم.
بحث استوری حمایتی مجیدی از سعید رمضانی
بحث رابطه با فرهاد مجیدی نیست، فرض کنید ما در یک کشوری هستیم و یک پرچم داریم که پرچم ایران است. من نمیتوانم بیایم فقط منافعم خودم را ببینم و منافع آن پرچم را نبینم، من نمیتوانم استوری مجیدی را تفسیر کنم اما ارزیابی شما چیست؟ این حرف حرف قشنگی است؟ این اصلا در اختیارات ایشان نیست و نباید به این موضوع ورود کند. حتی صالح مصطفوی یک پستی گذاشته و گفته که آقا فرهاد گفته من کمیته انضباطی را قبول ندارم و کادرفنی و بازیکنان نباید آنجا بروند. مثل این که شما دادگاه را قبول نداشته باشید، میتواند این حرف را بزنید؟ ما یا اصلا هر فرد دیگری که مدیر باشگاه شود، چطور باشگاه را مدیریت کند؟ هر آقا یا خانمی که روی صندلی مدیریت بنشیند، اگر نتواند از ابزار قانونی اش استفاده کند، یکی بگوید من هیئت مدیره را قبول ندارم، یکی بگوید کمیته انضباطی را قبول ندارم و یکی دیگر بگوید مدیرعامل را قبول ندارم، چطور میشود مدیریت کرد؟
اوضاع استقلال خراب تر از این حرف هاست
صددرصد استقلال نابسامانی دارد. هواداران خیلی چیزهای دیگر را هم به جز زمین تمرین میبینند، آیا موسوی باید پاسخگو باشد؟ قبل از من مدیر بوده و الان هم هست، من هم حرف هوادار را میشنوم و میگویم که باید زمین تمرین باشد. آیا مشکل مالی بوده و کسی بوده بگوید من پول ندارم؟ دلیل مخالفت من با آقای خلیل زاده و ادامه کارش به عنوان سرپرست همین چیزهاست. من معتقدم و در پست های خودم هم نوشتم، من مراوده یا مشکل شخصی با استقلال ندارم، آمدیم در بحرانی ترین شکل استقلال آمدند کنار استقلال و من هم چیزی که به عقلم رسید و کاری کردم که سرمربی تیم مشخص شود و یک مقدار تزریق مالی هم کردیم، از دوستان و اعتبارمان استفاده کردیم تا مشکلات این تیم کمتر شود. بحث کردم که چرا پول پیمانکار را نمیدهید، گفتند مشکل این نیست. پرسیدیم که چرا کمپ را سالیانه 400 میلیون تومان اجاره دادید؟ این چند ده هزار زمین است، چمن و سکو داشت. امروز مجری آنجا به من زنگ زد و گفت که من کمکهایی که شما برای ساخت اینجا ریختید را فراموش نمیکنم. ما که گمنام هستیم و مثل هواداری که ماهیانه 6 هزار تومان کمک کرد، من هم مبلغی را هزینه کردم. توان من بیشتر از 6 هزار تومان بود و مثلا ماشینم را دادم قرضی دستتان باشد تا مشکل حل شود. این کارهایی است که از دستم برمیآمد، آیا این وظیفه هیئت مدیره است؟ جلسه هیئت مدیره اصلا تشکیل نشد من به زور دستشان را کشیدم و گفتم دو دقیقه بیایید دور هم. من غیررسمی 2 ماه است که در کنار استقلالم و به صورت رسمی 20 روز. به زور گفتم جلسه هیئت مدیره بگذاریم، بچه های وزارت ورزش به ما میخندند که جلسه هیئت مدیره روبروی دفتر اتاق آقای وزیر برگزار میشود. آیا شان باشگاه استقلال این است؟
عملکرد خلیل زاده مطلوب نبود
یک نفر میآید میبرد، میدوزد و همه چی دست خودش است و ما هم باید پاسخگوی هواداران باشیم. از من سوال میکنند چه سوالی بدهیم؟ بگویم که جلسه تشکیل نمیشود؟ میگویند برو بیرون! مجبوریم صدایمان را به آقای وزیر برسانیم و این وضعیت غیرقابل تحمل است، من گفتم که ایشان باید استعفا دهد وگرنه من نمیتوانم. نه برای شخص خودم من در حال حرکت از کیش به تهران هستم اما این مردم چرا باید انقدر اذیت شود؟ آقای موسوی اگر شما نمیتوانید درآمدزایی کنید، نمیتوانید کار کنید، وقت ندارید، چرا میآیید مسئولیت بپذیرید؟ آقای خلیل زاده واقعا کمک کرد و من نمیتوانم تمام زحمات ایشان را از بین ببرم اما در حوزه مدیریت عملکردشان میتوانست بهتر باشد! سه ماه است تیم مدیرعامل ندارد و شما سرپرست هستید، شما قبول کردید باید تمام وقت باشید تا مشکل حل شود یا این که بگویید من نمیتوانم بمانم. این که هرروز من مصاحبه کنم مشکل حل نمیشود. من هم منتقدم اما کاری از دستم برنمیآید. من شنبه یا یکشنبه رفتم باشگاه استقلال یک موضوع تبلیغات محیطی بود که راضی کردیم پول را بدهند و بیایند در استقلال کار کنند. قرار نیست که هرکسی میآید استقلال آسیب ببیند! هر زمانی که با استقلال کار کند تا وقتی ما باشیم از منافعش دفاع میکنیم و میخواهیم که سود ببرد و سود برساند. موضوع دیگر بحث آل اشپورت بود، گفتم که آل اشپورت به تو لباس مجانی میدهد و تبلیغات میدهد و یک جایی هم پول میدهد، حقش است که آدرس فروشگاه و سایتش را بگذاریم و حمایت کنیم تا دلگرم شود. آن ها هم از حمایت ما استقبال کردند و خوشحال رفتند، این وظیفه من نیست و این وظیفه مدیر اجرایی است که به عنوان ویترین نشسته و باید این ها را حل و فصل کند. هرجا هم اختیار میخواهد بیاید در هیئت مدیره تا فردا مورد بازخواست سازمان های نظارتی یا حساب رسی قرار نگیرد. خیلی هم شفاف گفتیم.
مسئله دوبازیکن استقلال را حل کردم
پریشب که رفتیم پیش آقای سردار رحیمی، بازیکنان را بردیم و آشتی دادیم و آمدیم بیرون اما بعد از آن هرکاری کردم که از آقای خلیل زاده جواب بگیرم اما جواب نداد. جواب هیئت مدیره را نمیدهی، جواب هوادار را نمیدهی و جواب کسی را هم نمیدهی که نمیشود کار کرد.
ماجرای دعوایی که بین عارف غلامی و سیاوش یزدانی پیش آمد. به اتفاق رفتیم و آقای خلیل زاده و سلطانی و دو بازیکن بودند و کسی که طرف دعوا بود از نیروی انتظامی آمدند و روبوسی کردند و عذرخواهی کردند و که یک بخشی اشتباه ما بود و یک بخشی اشتباه ماموران بود. دلجویی کردند و دوست شدیم و از دلشان هم درآمد و سوار شدیم و آمدیم.
خلیل زاده خودش می برید و خودش می دوزید!
همان حاشیه هایی که هستند مشخصاند. از آقای خلیل زاده بپرسید که آیا همین موضوع (سفر نکردن به سیرجان) را با هیئت مدیره مشورت کردی یا نه؟ من بی خبرم! یک دفعه دیدم این خبر در کانال باشگاه است. وقتی شما خودت میبُری، میدوزی و دوست داری هرروز در صداوسیما سیما باشی و حرف بزنی، تهش همان اتفاقی میشود که برای باشگاه در لیگ قهرمانان آسیا افتاد که پنج شنبه از مالزی ساعت 10 از مالزی به ما زنگ زدند که حرکت کنید بروید دبی! که باشگاه تا ساعت 8-9 دنیا ویزا بود و من دنبال کارهای پرواز و پرسنل. این خوب بود؟ یکی از حاشیه ها همین است که یک نفر میآید و مینشیند و میزند زیر تصمیمش. تصمیم های خلق الساعه را یا باید عواقبش را بپذیری یا با بقیه مشورت کنی.
به سیاست پوپولیستی اعتقاد ندارم!!
حقیقتش من به سیاست پوپولیستی اعتقاد ندارم. من به مدیریت عملگرا اعتقاد دارم، یعنی اگر من عملکردم خوب باشد، مردم بدون تبلیغ و حتی اطلاع رسانی، متوجه این عملکرد خواهند شد. عملکرد چیست؟ این که ما در ابتدا منابع مالی و سپس امکانات را در حد نام و شان باشگاه استقلال به وجود بیاوریم و رضایت مربی و بازیکنان هم جلب شود و این تبلیغ خواهد بود. من به سیاست پوپولیستی اعتقاد ندارم، این که خبر دروغ بدهم و تبلیغ کنم را دوست ندارم و نمیدانم این ضعف است یا نقطه قوت. من اگر عملکردم خوب باشد، مردم میفهمند.
مهمترین مشکل باشگاه های ما چیست؟ مالی! آیا ما میتوانیم به وزیر راه بگوییم راننده باشد یا مدیرعامل شرکت هواپیمایی خلبان باشد؟ بحث مدیرعاملی از حرفه جداست. چون اینجا بحث منابع مالی است، اعتقادم این است که چهره اقتصادی میتواند باشگاه استقلال را متحول کند. برای حوزه ورزشی میتواند از انسان های ورزشی استفاده کند.
نفهمیدم فتح اله زاده چطوری دورم زد!
ما دیروز تمام توانمان را برای آقای فتح الله زاده به کار بردیم تا ایشان بشود و من هم قول مردانه دادم، از نظر مالی مشکلی وجود نداشته باشد و آب در دلشان تکان نخورد. این ها ثبت و ضبط شده اما من نفهمیدم که از کجا دور خوردیم! واقعیت همین است که من با شما قرار دارم که به دفتر شما بیایم تا مصاحبه کنم و من عاشق این هستم که بیایم در ورزش سه عکس بگیرم و فیگور بگیرم بعد قرار است امروز به این آرزو برسم که عکسم را بگیرید و بگذارید و کلی هم کیف کنم. بعد حالا بگویید که ساعت 7 بیا ما منتظر مصاحبه هستیم، خب من میگویم چشم میآیم. بعد ببینید که یکهو در سایت و روزنامه بغلی من نشسته ام و مصاحبه میکنم. بعد قرار بود مصاحبه هم نکنم! آقای فتح الله زاده اگر میخواست شش ماه قبل مدیرعامل میشد اما من آمدم تلاشم را کردم پیش آقای وزیر گفتم که مردم او را میخواهند و من هم کمکش میکنم و پشتش میایستم و من دلخور شدم که دو ساعت منتظر او نشستیم نه تلفن ما را جواب داد و نه آمده بود.
او و سعادتمند به دفتر من آمدند
ساعت 2 تا 4 به دفتر من آمدند و لطف کردند جلسه داشتیم و سنگ هایمان را واکندیم. توافقات ما صورت گرفت و من گفتم به این شکل عمل کنید، اینجا باید با هیئت مدیره هماهنگ باشید، اختیاراتی که میگیرید این است. وقتی ایشان آمد آقای سعادتمند هم حاضر شد، من ساعت 4 با آقای سعادتمند قرار داشتم 10 دقیقه زودتر تشریف آورده بودند، همزمان همدیگر را دیدند و من از آقای سعادتمند خواهش کردم که به هیئت مدیره برگردند. من آقای سعادتمند را نمیشناختم و وقتی با ایشان صحبت کردم دیدم آدم عاشقی هستند و به استقلال علاقه دارند و در وزارت ورزش هم ارتباطات دارند. ما دست به کار شدیم و مزاحم آقای وزیر شدیم و ایشان هم قبول کردند. آقای فتح الله زاده را که بار آخر دعوت کردیم، گفتیم بیایند تا صورت جلسه را امضا کنیم. گفت من با آقای خلیل زاده صحبت کردم استعفا بدهد، شما میشوید رئیس هیئت مدیره و آقای فتح الله زاده هم میشود مدیرعامل. به آقای فتح الله زاده گفتم که شما میآیید؟ گفتند بله. گفتیم به آقای منزوی هم بگویید بیایند. ما به آقای وزیر گفتیم اعتقاد داریم که نمیتوانیم با ایشان کار کنیم. من گفتم که نمیتوانم کنار گود بنشینم و فقط پول بدهم، باید در تصمیمات دخالت کنم. باید ببینم هر جا سیستم اشتباه میرود، بگویم. توافق بر این شد. احتمالا آقای وزیر هم با ایشان صحبت کرد و آقای فتح الله زاده به ما گفت که آقای منزوی را خودت دعوت کن که بیاید. آقای منزوی را هم دعوت کردم و به آقای فتح الله زاده گفتم که زودتر بیاید، ما منتظر شما هستیم که این را بنویسیم و صورت جلسه کنیم و به آقای وزیر بدهیم. آقای خلیل زاده هم قرار شد امضا کند و در هیئت مدیره بماند و گفتند که چشم من میآیم. من ساعت 9 پیام دادم که فکر نمیکردم این بازی را در بیاوری، این پیام را که دادم سریع جواب داد که من در جلسه بودم و نمیتوانستم جواب بدهم و 10 دقیقه دیگر تمام میشود و میآیم. 10 دقیقه هم تمام شد و آقای منزوی هم کنار من بود که دیدیم آقای خلیل زاده تماس گرفتند در میدان فاطمی بودند و به آقای منزوی گفتند که بیا منتظرت هستیم. گفتند که من بروم ببینم موضوع چیست. رفت و بازهم صحبت های بین من و آقای منزوی هم هست، من به خاطر خواسته های هواداران پشت سر آقای فتح الله دویدم تا ایشان را بیاوریم. شما باشید ناراحت نمیشوید؟
امشب مدیرعامل را انتخاب می کنیم
انشالله اوضاع بسامان میشود و من فکر میکنم امشب مدیرعامل را انتخاب میکنیم و حرکت جدید در استقلال شکل بگیرد و هواداران در این موضوع به ما کمک کنند که استقلال روزهای بهتری را تجربه کند. کمی صبر کنید، انشالله مدیرعامل مشخص میشود اما آقای فتح الله زاده هم در بین گزینه های ما هستند. این را هم بگویم که از صحبت های من درباره آقای خلیل زاده منفی برداشت نکنید. چرا که ایشان زحمات بسیار زیادی برای استقلال کشیده و از جیب برای استقلال هزینه کرده اند اما من فکر می کنم باتوجه به مشغله و شرایط ایشان بهتر است در این باره تصمیم جدیدی گرفته شود.