باشگاه خبرنگاران دانشجویی (ایسکانیوز)-سروش سِیری؛ چند سالی است که تیم فوتبال استقلال از سکوی قهرمانی سطح اول فوتبال ایران دور مانده است. به اعتقاد اکثر کارشناسان باید عدم ثبات مدیریتی را به عنوان دلیل اصلی ناکامی این تیم در رسیدن به جام قهرمانی قلمداد کرد.با توجه به اینکه مدیران باشگاه استقلال در این سالها نتواستند رضایت هواداران این تیم را جلب نمایند، در این مطلب نگاهی میاندازیم به آنچه در این مدت بر سر صندلی مدیرعاملی آبیهای تهرانی گذشته است.
با ما همراه باشید.
استقلال و ساعت شمس العماره!!
نقل است که ملکه ویکتوریا ساعتی به دربار ایران هدیه میدهد که به دستور ناصرالدین شاه در برجی از شمس العماره نصب میگردد. از قرار معلوم حرکت عقربههای ساعت با صدایی همراه بود که در سکوت شب بیشتر به گوش میرسید و به همین جهت موجبات بیخوابی شبانهی ناصرالدین شاه و مکدر شدن خاطر همایونی را فراهم میآورده است. مقربان دربار برای کم کردن صدای ساعت، فردی را مامور میکنند،اما ماموریت فرد مورد نظر نه تنها صدای عقربهها را کم نمیکند که ساعت را برای همیشه در ساعت شش و ده دقیقه متوقف نگه میدارد.و سرگذشت استقلال در سالهای اخیر کم و بیش شبیه به سرگذشت ساعت شمس العماره است.هنگامی که حدود هشت سال قبل، محمود گودرزی وزیر وقت ورزش، امیر رضا خادم را مامور سامان دادن به اوضاع دو تیم پایتخت نمود.ماموری که البته قرار بود صدای عقربههای استقلال را کم کند اما تلاشهایش به توقف چند سالهی ساعت استقلال منجر شد.
مناظره
ماجرا از شبی آغاز شد که علی فتح الله زاده به عنوان مدیرعامل استقلال و امیررضا خادم به عنوان نمایندهی تام الاختیار وزیر،در مناظرهای که عادل فردوسی پور ترتیب داده بود شرکت کردند. فتح الله زاده که هرگز خادم را حریف قدری تلقی نمیکرد، بی برنامه و ناآماده وارد مناظره ای شد که در نهایت دستاویز برکناریاش قرار گرفت.
معاوضه
مدیرعامل بعدی استقلال بهرام افشار زاده بود. ژیمناست قدیمی و مربی بدنساز تیم ملی دومیدانی در بازیهای آسیایی تهران، که سالهای زیادی مسئولیت دبیرکلی کمیته ملی المپیک را بر عهده داشت.
مدیر پرتلاشی که پس از خروج از کمیته ملی المپیک، رییس دفتر حوزه وزارتی وزیر ورزش بود و حالا باید هم زمان مدیریت استقلال را هم بر عهده میگرفت.
مدتی بعد افشارزاده به دلیل قانون دو شغلهها از سمتش در وزارتخانه استعفا داد و به این ترتیب محمود گودرزی این امکان را پیدا کرد که حمیدرضا گرشاسبی را که فردی نزدیک به خودش محسوب می شد، جایگزین افشار زاده کند.به این ترتیب عملیات "معاوضه" انجام شد و افشارزاده با اصرار وزیر و نماینده ی تام الاختیارش بر صندلی مدیریت استقلالی تکیه زد که به کلی قواعدی متفاوتی با سوابق کاری پیرمرد ورزش ایران داشت. دوسال فعالیت مدیر سختکوش ورزش ایران، به شکست در فینال جام حذفی با پرویز مظلومی و ناکامی با علیرضا منصوریان منجر شد.
به این ترتیب افشارزاده که سالها در ورزش ایران دارای مسئولیتهای مهم اجرایی بود، در هزار توی مدیریت استقلال گیر افتاد و با حکم محمود گودرزی جایش را به رضا حسنی خو داد.
معادله
حسنی خو مدیر کل حراست وزارت ورزش بود که نامش در قهر فدراسیون فوتبال و کیروش بر سر زبانها افتاد.میانجی صلحی که توانست "معادله ی" اختلاف کیروش با فدراسیون فوتبال را حل کند اما حضور سه روزه اش در استقلال به استعفای نابه هنگامی منجر شد که هنوز "معادله" ی مجهول مدیریت این تیم است.حالا امیررضا خادم که روزگاری برای سرو سامان دادن به استقلال و پرسپولیس اختیار تام داشت در گوشهی دنجی از معاونت حقوقی وزارت ورزش آرام گرفته بود و هرگز در مورد ساعتی که به خاطر صدای عقربه از کار انداخته بود سخن نمیگفت.
معامله
با استعفای حسنی خو،در کمال ناباوری رضا افتخاری به مدیریت استقلال برگزیده شد.رییس کمیتهی فوتسال که سابقهی دبیری فدراسیون فوتبال را هم در کارنامه داشت و مدتی هم به عنوان مدیر کل ورزش و جوانان تهران فعالیت کرده بود.ناگفته پیدا بود که پیشنهاد مدیریت استقلال به رضا افتخاری، بیشتر به "معامله"ای میان فدراسیون با وزارت ورزش، شبیه بود، تا این عضو صاحب نفوذ را با کمترین تنش از فدراسیون دور کنند. افتخاری اما در اولین مصاحبه اش، از برنامه ی چند ساله و آینده ی درخشان استقلال سخن گفت.فردی که از نوع سخن گفتنش معلوم بود که مدیریت در استقلال را کاری پیش پا افتادهای می داند و با طنز و مطایبه خودش را بالاتر از استقلال تلقی میکرد. دوران مدیریت رضا افتخاری در استقلال اما، با روزهای پر التهاب مربیگری منصوریان و قهرمانی جام حذفی با شفر ادامه پیدا کرد. اما در همین مقطع گزینه ی اصلی دولت تدبیر و امید ،یعنی مسعود سلطانی فر به وزارت ورزش رسید. فردی که در دوره ی اول به دلیل عدم رای اعتماد مجلس، به دولت راه پیدا نکرده بود، اما به نظر میرسید در تمام این چهار سال مرد در سایه ی وزارت ورزش شخص مسعود سلطانی فر بود.با این وصف مدیریت سوپرمارکتی افتخاری در استقلال به بستن قراردادهای شبهه دار و از دست دادن بازیکنان اصلی، منجر شد که در نهایت نتیجه ای جزاستعفا برای او نداشت. استعفایی که در آن از بلند پروازی و طنز خبری نبود و این بار اشک جایگزین همه ی مطایبات مدیرعامل مستعفی استقلال شده بود.
مصادره
با استعفای رضا افتخاری، هیئت مدیره رای به سرپرستی منجر به مدیرعاملی امیرحسین فتحی داد.فردی که سابقه مدیریت در باشگاه بهمن و کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال را داشت.اما طولی نکشید که سبک توصیهپذیر مدیریت فتحی در استقلال، ابتدا به برکناری غیرحرفه ای شفر، سپس استعفای علی خطیر و در نهایت فاجعه ی کنار رفتن استراماچونی منجر شد.فاجعه ای که بدترین روزگار را به بهترین استقلال تحمیل کرد و در نهایت فتحی به عنوان عاملِ "مصادره"ی استقلالِ استراماچونی، مجبور به استعفا گردید.
مُذاکره
وزارت ورزش در واکنش به اعتراضات مردمی و اوضاع بحرانی استقلال، علی فتح الله زاده را به عضویت هیئت مدیره منصوب کرد. انتصابی که به نظر میرسید اعلام شکست پروژه ی اصلاحاتی باشد که امیررضا خادم آغاز کرده بود، اما طولی نکشید که بر خلاف انتظارها، اسماعیل خلیل زاده سرپرستی استقلال را بر عهده گرفت.مردی که با عکس منتشر شده در فرودگاه این وعده را داد که به توصیه ی وزیر برای بازگرداندن استراماچونی اقدام کرده است.اما هرگز معلوم نشد که آن عکس در کدام فرودگاه و در حال عزیمت به کدام سفر و برای "مذاکره" با کدام استراماچونی بوده است؟!
مجادله
در حالی که خلیل زاده سرپرستی استقلال را بر عهده داشت، "مجادلات " در هیئت مدیره برای انتخاب مدیرعامل به اوج رسیده بود.از سویی موسوی به دلیل تزریق چند میلیارد پول خودش را در انتخاب مدیرعامل آینده محق می دانست و از سوی دیگر خلیل زاده به عنوان سرپرست و رییس هیئت مدیره نمی خواست که در معادلات آینده استقلال بی اثر باشد.نتیجه ی این مجادلات منجر به چرخش فتح الله زاده از موسوی به خلیلی زاده گردید و با قهر موسوی، آلترناتیو همیشگی مدیریت استقلال بر صدر محفل این تیم نشست.دوران سرپرستی که این بار کوتاه تر از همیشه بود.کرونا،کم محلی مجیدی و بدهی کلان استقلال باعث شد که فتح الله زاده زودتر از موعد،صندلی مورد علاقه اش را به فرد دیگری از وزارت ورزش بدهد.
مشاجره
احمد سعادتمند که یکسال قبل از عضویت هیئت مدیره استعفا داده بود ،اینبار با حکم مدیرعاملی از جانب شخص وزیر بر صندلی مدیریت استقلال تکیه زد.ماجرا کم و ببش شبیه به شیوه ی آمدن افشارزاده و افتخاری بود.سعادتمند معاونت استعدادیابی وزارت ورزش را بر عهده داشت و به نظر میرسید که این بار هم مدیریت استقلال برای خالی شدن یک صندلی در وزارت ورزش پیشکش شده است.با این وصف سعادتمند با سرعتی قابل توجهی شروع به کار کرد در حالی که در همان آغاز با واکنش منفی سرمربی تیم مواجه شد. سهم خواهی مجیدی و اشتباه استراتژیک سعادتمند در مذاکره با استراماچونی به مجموعه "مشاجراتی" تبدیل شد که قهر سرمربی، از دست رفتن جام حذفی و حذف از لیگ قهرمانان را به همراه داشت.مشاجراتی که کشتی استقلال را به صخره ای کوبید که ناخدا و ناوبر را با هم به زیر آب بُرد.و اینگونه در ادامهی رفتن و آمدن های چند ساله ی مدیران در استقلال، این بار احمد مددی امورات استقلال را به دست گرفته است.با سابقه ای نه چندان روشن و مسئولیت سنگینی که هنوز معلوم نیست دقیقا چه کسی یا گروهی بر شانه اش گذاشته اند.استقلال حالا با انبوهی از بحران ها و بدهی های کلان در جایگاهی قرار گرفته که سالها ساعت شمس العماره قرار داشت.ساعتی که خواستند صدای عقربههایش را کم کنند اما از کار افتاد. ساعتی که نزدیک به نود سال بعد استاد محمود ساعتچی همدانی پس از دوسال کار شبانه روزی ،موفق به راه اندازیاش شد.
حالا سوال اینجاست؛ چه کسی استاد ساعتچی استقلال خواهد بود؟
نظر شما