به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، یکی از مهمترین وظایف و رسالت دانشجویان در کنار علم آموزی، مطالبهگری و نقش آفرینی در بخشهای مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. برهمین اساس دانشجو باید رسالت اجتماعی و سیاسی خود را دنبال کند و در عرصههای سیاسی حضوری جدی داشته باشد، چراکه سرنوشت جامعه و کشور در این انتخابها رقم میخورد، براین اساس، تحصیل علم باید با مسئولیتپذیری اجتماعی و سیاسی همراه باشد.
در همین راستا گفتوگوی مفصلی را با قباد میمنت آبادی معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج در رابطه با رسالت دانشجوی در حوزه مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ترتیب دادیم. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
به نظر شما رسالت دانشجو و حساسیت او نسبت به جامعه امروزی چیست؟
امروز یکی از مهمترین و اصلیترین رسالت دانشجویان در کناردانش اندوزی، مطالبه گری و نقش آفرینی در عرصههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است. دانشجوی ما اگر نتواند شرایط و وضعیت کنونی جامعه خود را بشناسد و به موقع تصمیم گیری کند، مسائل مهم جامعه آنچنان که شایسته است حل و فصل نخواهد شد.
انتظار مقام معظم رهبری از دانشجویان این است که اطلاعات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مناسبی داشته باشند، ایشان میفرمایند من از دانشجویان نمی خواهم سیاست زده و سیاست باز باشند بلکه باید اطلاعات و آگاهیهای لازم را داشته باشند.دانشجویی که دارای اطلاعات سیاسی نبوده و آگاه به زمان خود نباشد شبهات و اشتباهات به او هجوم میآورند.
امروز ابرازوجود، قدرت نمایی و جنگ در در عرصه فرهنگ و علم است به همین خاطر کم هزینه ترین، پر سودترین، پر ثمرترین و کارآمدترین جنگها، جنگ در عرصه فرهنگ است و این جنگ به خانههای ما رخنه کرده است و به هیچ کس رحم نمی کند، درچنین شرایطی حساسیت دانشجو به محیط پیرامون ضروری است.
بزرگترین تهاجم فرهنگی به یک جامعه القاء «شما نمی توانید!» وایجاد یاس و عدم خود باوری در قشر جوان و به ویژه دانشجوست و دانشجو باید با تدبر و تفکر انسان سازی، علم را به عرصه زندگی آورده و پس از تجهیز به سلاح علم در عرصه اجتماعی حاضر شده و ضمن تحلیل مطالب در حوزه های مختلف به نقد و مطالبهگری بپردازد.
دانشجوی امروزی چگونه میتواند پرچمدار تحول در این عرصه باشد؟
امروزه به دلایل متعدد وضعیت اقتصادی جامعه مطلوب نیست، تحریمهای ظالمانه، شیوع ویروس و بیماری کرونا که حدود یک سال است جهان و جامعه ما گریبانگیر آن است و در کنار آن بی تدبیری و و نبود برنامهریزی مناسب و عدم استفاده مناسب از ظرفیتهای نیروی خوب و عظیم انسانی به ویژه نیروی جوان انقلابی توسط برخی از متولیان امر، در شکل گیری این مساله در کشور حاِئز اهمیت و بررسی است و طبیعتا از این وضعیت اقتصادی دانشجو نیز متاثر بوده و ممکن است قدرت مانور در عرصه تغییر و تحول را به شکل جدی از او سلب و یا انگیزه مطلوب را برای تاثیر گذاری جدی از او بگیرد. البته معتقدم باز حل این گرهها و مشکلات نیز در گرو حضور فعال، پویا و موثر جوان و دانشجو در عرصه های فرهنگی و سیاسی است.
مهمترین جبههای که دانشجویان در عصر کنونی باید به آن توجه کنند چیست؟
نکته حائز اهمیت دیگر ضرورت قانونمندی و قانون گرایی است. دانشگاه به عنوان مهد علم و دانش و عقلانیت، باید ساز وکار حاکم بر آن نیز مبتنی بر ضابطه و قانون باشد تا بستر را برای تحرک و پویایی اصحاب علم و معرفت فراهم سازد. بنابر این دانشجو و دانشگاه در هر اقدام و تحرکی قانون گراست و پا را از محدودیتهای قانونی فراتر نمی نهد. نظم و ضابطهمندی درفعالیت سیاسی و فرهنگی دانشجویان، آموزش و تمرینی برای آنهاست تا بتوانند خود را برای تلاش درحوزههای کلان سیاسی و اجتماعی آماده سازند. چرا که بی قانونی دانشجو و جنبش دانشجویی مقدمه ایست بر بی قانونیهای بزرگتر و حتی گاهی منجر به قدم علم کردن دربرابر قانون که خود منشور وحدت است، نیز میشود. کما اینکه متاسفانه تمرد از رعایت اصول و موازین قانونی در برهههایی مانند آبان سال ۹۸ تنشها و مشکلات اجتماعی نیز ایجاد کرده است.
لازمه اثرگذاری در مرحله عمل، داشتن سبک رفتاری واحد است. سبک رفتار موثر و منسجم نیز تنها از طرز فکری هم آهنگ و عمیق برخواهد خواست. جنبش دانشجویی تنها به دو شرط خلوص معنوی و عمق فکری است که میتواند اعتلای شایسته خود را بیابد. آگاهی سیاسی، مهارتهای علمی و ابتکار عمل لوازم پویایی جنبش دانشجوییاند اما اگر به آن دو پشتوانه اصلی متکی نباشند میتوانند زمینه ساز تهی شدن این حرکت از درون باشند.
نقش استقلال در رسالت دانشجو چیست؟
جنبش دانشجویی باید همواره در جریان و فرآیند نقد و نظارت باشد. در کنار نقد، استقلال و هویت مستقل او مورد خدشه قرار نگرفته که بتواند در فضایی آزاد به بیان دیدگاه بپردازد. بعضا تشکلهای دانشجویی ابزار هژمونی دولتهای مستقر میشوند که این مسئله آسیبی جدی به جنبشهای دانشجویی و فرآیند آگاهی بخشی به تودههاست. جنبش دانشجویی به دلیل پیوندش با روشنفکری و آگاهی بخشی، نسبتی عمیق با وجهه فرهنگی، فکری و معرفتی انقلاب دارد؛ به بیانی دیگر جنبش دانشجویی نسبتی با وجهه سخت افزارانه و ابزاری متولیان قدرت نداشته، زیرا اگر جنبش دانشجویی اسیر وجه خواسته ظاهری افراد و احزاب گرفتار ابزارگرایی، کمیت گرایی و بازی عدد و رقم خواهد شد. اما اگر استقلال و نسبت ماهوی خود را با وجوه فرهنگی انقلاب حفظ کند، بیشترین توجهش معطوف به ابعاد اخلاقی، معنوی، کیفی، رهاییبخشی، استکبار ستیزی، عدالت خواهی و آزادمنشی خواهد بود. عدهای که رسالت حقیقی جنبش دانشجویی را برنمی تابند این جنبش را صرفا به عنوان ابزارکار سیاسی خود میخواهند و یا دانشجو را دعوت به سکوت، سکون و آرامش برای رسیدن به اهداف گروهی و جناحی خود می کنند.
آیا هویت دانشجویان در عصر کنونی دچار تزلزل شده است؟
معتقدم جریان دانشجویی هنوز به خودباوری کامل و مورد انتظار نرسیده و نقش و هویت خود را باور نکرده است؛ مثلا وقتی برنامههای روز دانشجو را میبینیم متوجه میشویم که تشکلها، بعضی مواقع تاکید میکنم، "گاهی اوقات"، در پازل جناحها، احزاب و افراد بازی میکنند یعنی یک گوششان در دست این جناح و گوش دیگرشان در دست جناح دیگر است و به همین دلیل است که میتوان گفت: جنبش دانشجویی گاهی در ضعف هویتی و اجتماعی قرار گرفته و قادر به انجام رسالت نواندیشانه خود مبتنی بر استقلال و هویت خواهی واقعی نیست و انتظار این است که در مرتبه ای مناسبتر در درجه هویت خواهی و هویت طلبی قرار گیرد.
حضور در تشکل ها چقدر در دغدغهمندی دانشجویان تاثیرگذار است؟
کانونها و تشکلهای دانشجویی در تشکیل گروههای کاری تا حدودی موفق، اما در تداوم و حفظ حیات گروهها و استحکام کار گروهی با مشکل مواجهاند. لذا انشقاق، تضاد و عدم همکاری درون گروهی و بین گروهی در بین آنها شایع است. تکثر و تعدد زیاد کانونها و تشکلهای دانشجویی و عدم همگرایی آنها در دستیابی به اهداف مشترکشان، گویای این مسئله است. اما چرایی عدم توفیق دانشجویان در این امر و تبیین علل و دلایل آن، نیازمند مطالعه و بررسی است. شناخت مهم ترین عوامل فرهنگی مؤثر بر توسعه و تعمیق کار گروهی در مجموعهها و تشکلهای دانشجو و یافتههای تحقیق و مطالعه در این زمینه گویای آن است که با کاهش خودمداری، افزایش مدارای اجتماعی، افزایش میزان ضابطهمندی افراد، افزایش اعتماد اجتماعی، افزایش قدرت اعتماد به نفس افزایش عقلانیت، کاهش تقدیرگرایی و کاهش پنهان کاری میزان تمایل به کار گروهی و حفظ کرامت افراد افزایش مییابد.
نقش استاد و دانشگاه در شکل گیری شخصیت دانشجو چیست؟
اساتید در کلاسهای درس خود موضوع اندیشه، احساس و رفتار دانشجو را هم اصلاح میکنند و در واقع اگر اندیشه را اصلاح کنیم احساس و به دنبال آن رفتار دانشجو عوض خواهد شد. ما باید در دانشگاه به دنبال تغییر رفتار دانشجویان باشیم که اساتید به دلیل اینکه جزو الگوهای برتر دانشجویانند، در این میان نقش مهمی را بر عهده دارند.
هراستاد و کارشناس در این دانشگاه به عنوان یک رسانه تلقی میشود و به همین جهت گفتار، رفتار، شخصیت، اهداف و حتی انگیزههای یک استاد، تغییر بسیار بیشتری نسبت به تدریس او در دانشجو ایجاد خواهد کرد.
برخورد سلبی در محافظه کاری دانشجو چه تاثیری میتواند داشته باشد؟
محافظه کاری بلای خانمان سوز جوامع دانشگاهی و جنبش دانشجویی است، زیرا در حوزه تشکیلات، مانع از نقد منصفانه و عمل هوشمندانه و شجاعانه میشود و در حوزه فعالیت علمی، مانع اختراع، اکتشاف و ابداع نظریه میشود و به زعم ما یکی از دلایل کمبود (تاکید می کنم کمبود، نه فقدان) نظریات جدی و جدید همین محافظه کاری است و محافظه کاری دلیلی ندارد جز ضعف اراده، اعتمادبه نفس و تقوا و البته برخورد سلبی و محدود کردن دانشجو و عدم ارائه فضای باز در اظهار نظر میتواند در تشدید آن موثر باشد
چکار کنیم دانشجو حساس و بر جامعه تاثیر گذار باشد؟
همواره در طول تاریخ قدرت دانشجویان و دانشگاهیان در تغییر سرنوشت و اصلاح جوامع مختلف اثرگذار بوده است. دانشگاهیان به عنوان پیشران حرکت و تحول به خوبی از وضع جامعه خود اطلاع دارند و فهم آنها نیز نسبت به مسائل جامعه دقیقتر و عمیقتر است به همین دلیل در برابر واقعیتهای موجود بهتر میتوانند واکنش نشان دهند.
در دهههای گذشته دانشجویان در مسائل مختلف فعال و خط شکن بودهاند؛ اما امروز گاهاً دولت، و در زمانهای مختلف سعی کردهاند تا هویت مستقل دانشجویان را با سرگرم کردن آنها به طرق مختلف سلب کرده و فرصت نقد و فعالیت را از آنها بگیرند؛ معتقدم اگر میخواهیم جنبش دانشجویی از حالت رکود و رخوت خارج شود باید به تقویت عواملی مانند علم جویی و پیشرفت در علم، آرمان خواهی، در صحنه بودن و بیتفاوت نبودن به مسائل جامعه، سیاسی بودن، مطالبه گری و پرهیز از محافظه کاری و احیاء روحیه تمدن سازی دانشجو بپردازیم.
یقینا موتور محرک جامعه در دست دانشگاهیان است و آنها رهبری و هدایت جامعه را در دست دارند با این وجود دانشگاهیان باید تاثیرگذار باشند و وضع نابسامان جامعه را متحول و دگرگون کنند. به عقیده بنده رسالت اجتماعی دانشجویان و روحیه یاری رساندن آنها در حل مسائل و مشکلات جامعه دوباره در حال تولد است به گونهای که امیدوارم موج دوم حرکت جنبش دانشجویی در فضای عقلانی و آرمان گرایی در بستر تبیین واقعیات و به دور از فضای تهییج و احساس مجددا احیا شود.
رابطه دانشجو و استاد چه تفاوتهایی با رابطه دانش آموز با معلم دارد؟ آیا دانشجو در کشور ما حق پرسشگری و انتقاد از استاد را دارد؟
توجه به نظرات و دیدگاهها و مطالبات دانشجویان از اهمیت ویژهای برای مدیریت دانشگاه برخوردار است، همواره از روسای دانشگاهها و مسئولان، معاونان و همکاران هیات علمی و اساتید خواستهام و باز هم تاکید دارم که اجازه بدهند دانشجویان حرفهایشان را بیان کنند و نقد را از ما و حوزه کاری ما بدون لکنت زبان داشته باشند حتی اگر این نظرها و انتقادها خلاف اعتقاد و دیدگاه ما و برعکس رویه حاکم بر کارهای آموزشی، اجرایی و سیاستهای اعمالی ما باشد.
استاد باید دانشجو را همچون فرزند خود بدانند و با این دیدگاه میتوان این جوانان را راهنمایی کرد و به چارچوبی که پیشرفت علمی و منافع کشور در آن باشد هدایت کرد. دوران دانشجویی بازهای از عمر است که به دلیل فراغت از خیلی از مشغلههای زندگی آرمان خواهی در وجود افراد موج میزند از این رو توجه بیشتری به مسائل جامعه وجود دارد.
باید اجازه داد دانشجویان در محیط دانشگاه به کسب تجربه و آزمون و خطا درباره موضوعات مختلف بپردازند، بی تردید محیط دانشگاه بهترین مکان برای این امر است چرا که در صورت خطا هزینه کمتری در بر خواهد داشت و بسیار بهتر از آن است که فرد پس از ورود به جامعه و یا نشستن بر مسند مسئولیت و مدیریت این آزمون و خطاها را انجام دهند.
تاکید میشود که خواسته دانشجو همواره این است که فضای گفت و گو و تعاملات اجتماعی را افزایش داده است و هیچ کس نمی تواند دیگری را در مجموعه ای که قرار است بر پایه نظر و قدرت مردم اداره شود حذف کند.
اشتیاق استاد برای شنیدن نقدها و نظرات و استفاده از دیدگاه دانشجویان برای توسعه همه جانبه در حوزه آموزش، پژوهش و فرهنگ ضروری است بلاشک هزینه نقد در دانشگاه کمتر است.
روز دانشجو همواره با مبحث استکبار ستیزی عجین بوده و به همین دلیل باید در برگزاری مناسبتهای این روز استکبار ستیزی محور توجه قرار گیرد. که نقطه عطف چنین دیدگاهی در روز ۱۶آذر سال ۱۳۳۲ در تاریخ معاصر ایران نهادینه شد و شهادت دانشجو در این روز نشانهای از خروش ملتی است که، خواهان تعیین سرنوشت خود بوده و استبداد و استکبار را بر نمی تابد.
خواستهها و مطالبات دانشجویان در تناسب با امنیت اجتماعی و شکوفایی فضای علمی در گفتمانهاست و باز نمودن فضای نقد و بررسی در محیط دانشگاهی کارکردی مفید دارد و هزینه این فعالیت در دانشگاهها پایین تر از هزینه نقد در اجتماع برای داشتن جامعه ای پویا است.
همراهی و توجه به محور گفتمان و مناظره در برگزاری جلسات دانشجویی را از جمله راهکارهای موثر در کاهش تنشهای اجتماعی است و اساتید دانشگاهها میتوانند با بهره گیری از ظرفیت مشورتی و اجرایی موجود در قانون، فضای باز و سالمی در ارائه گفتمانهای دانشجویی ایجاد کنند و این مساله ناقض خط قرمزها و عبور از چهار چوبها نیست.
برگزاری کرسی آزاد اندیشی چه تاثیر در پویایی محیط دانشگاه دارد؟
با تاسی و توسل به فرمایشات و فرامین مقام معظم رهبری باید گفت که: در محیط دانشجویی، «رقابت گفتمانی» چیز خوبی است، درصورتیکه با تحمل مخالف و منتقد همراه باشد. از وجود مخالف و منتقد نباید انسان تعجب بکند، نباید انسان خشمگین بشود، نباید انسان بیمناک و مضطرب بشود؛ و هیچ یک از این حالات در قبال مخالف و منقد، قابل قبول نیست. انسان اگر از داشتن منتقد و مخالف فکر و نظر، متعجب شود و بی دلیل بهانه بگیرد، نشانه خوشبینی و خود ستایی بیهوده است به هر حال، هر انسانی، هر فکری، هر جهت و جهتگیری و جریانی، یک عده مخالف دارد، بنابراین محیطهای دانشجویی و دانشگاهی باید زمینه بروز و ظهور این افکار متفاوت را فراهم کرده با همین نشاطی که از آنها سراغ میرود به ادامه کار و تحمل دیدگاههای هم بپردازند باهمدیگر حرف بزنند، با هم بحث بکنند، مبانی را محکم کنند و اساس کار را هم در زمینههای علمی وعملی، رشد و رونق تعلیم و تربیت برای تعالی کشورقراردهند.
باید راه آزاد اندیشی و نوآوری و تحول را باز گذاشت و آن را نیز مدیریت کرد تا به ساختارشکنی و شالوده شکنی و بر هم زدن پایههای هویت ملی نینجامد. این کار نیز توسط دانشجو و فعال انقلابی صورت می گیرد و توسط استاد و نخبه دانشگاهی مدیریت میشود.
شک نکنیم، نهضت آزاداندیشی و حرکت تحول و شجاعت در کارهای گوناگون برعهده دانشجو یا استاد و نخبگاان دانشگاهی است و نباید انتظار، جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم را از خارج از این مجموعه جستجو کرد؛ اگر چه معتقدم همراهی همگانی و بستر سازی اجتماعی در این مسیر توسط سایر دغدغهمندان ضروری است.
وظیفه نخبگان فکری و فرهنگی جامعه و حوزه و دانشگاه، مدیریت این تحول است. نه باید تحولات را سرکوب کرد و ضرورتا نباید تسلیم هر تحولی نیز شد.
انتهای پیام/
نظر شما