مدارا یک تکلیف اخلاقی در اسلام است

بعضی‌ها با دیگران، چه در محیط خانه و محل کار یا در محله و منطقه سکونت، با دیگران «ناسازگارند». ناسازگاری با دیگران، نشانه نوعی غرور و خودبرتری بینی نسبت به مردم و نتیجه آن هم تنها ماندن است.

به گزارش باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)؛ تلاش برای داشتن یک زندگی دور از تنش و پرخاش و مشکلات رفتاری، موجب آسایش روح و سلامت خانواده است. همه افراد، در خصلت‌های اخلاقی و شیوه رفتار، یکسان نیستند. این تفاوت در برخی موارد بروز می‌کند و مایه اختلاف می‌شود، اختلافی که البته قابل اجتناب است، آن هم با شیوه «مدارا و سازگاری» در اخلاق و برخورد.

بعضی‌ها با دیگران، چه در محیط خانه و محل کار، یا در محله و منطقه سکونت، «ناسازگارند». ناسازگاری با دیگران، نشانه نوعی غرور و خودخواهی و خود برتربینی نسبت به مردم است و نتیجه آن هم تنها ماندن و انزواست. از سوی دیگر، بی طاقتی در مقابل حالات و رفتار دشوار و ناهنجار دیگران نیز، ریشه در کم ظرفیتی دارد و به تشدید این تعارض و ناسازگاری می‌انجامد. اگر در دستورهای دینی ما به «حسن خلق»، تأکید شده است، یکی از مصداق‌های بارز آن «مدارا» است. با دوستان مروّت، با دشمنان مدارا آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است: «مدارا» یک تکلیف اخلاقی در اسلام است. از رسول خدا (ص) روایت است: «اَمَرنی ربّی بِمداراة النّاسِ کما اَمَرنی باداءِ الفرائض»؛ (۱) همان گونه که پروردگارم مرا به انجام واجبات فرمان داده است، به مدارا با مردم دستور داده است. در حدیث دیگری چنین آمده است که جبرئیل، به محضر رسول خدا (ص) آمد و از سوی خدا چنین پیام آورد که: «ای محمد! پروردگارت سلام می‌رساند و به تو می‌گوید: با بندگان من مدارا کن». (۲)

نیز در حدیث است از پیامبر اکرم (ص) که فرمود: «مُداراة الناسِ نصفُ الایمان و الرِفقُ بِهِم نصف العیش»؛ (۳) نیمی از ایمان، مدارای با مردم است و نیمی از زندگی، رفق و ملاطفت با آنان است. حتی خارج از قلمرو دین و آئین هم، آنان که خواستار یک زندگی دلنشین و پسندیده باشند، در سایه همزیستی مسالمت آمیز و رفق و نرمش با دیگران و رفتار شایسته، بهتر به این خواسته می‌رسند، تا در سایه خشونت و برخورد ناسازگارانه و بهانه جویانه و عیب گیرانه و خودپسندانه! سعه صدر و ظرفیت برای تحمل دیگران، لازمه دست یافتن به یک زندگی خوب است. در مواردی که اختلاف سلیقه و دیدگاه، یا تفاوت در مشی و رفتار و روش وجود دارد، باز هم با وسعت نظر و «مدارا» می‌توان مانع بروز مشکلات شد.

مدارا، یا تولّی و تبرّی

تعیین مرزهای دقیق در مباحث اخلاقی و مسائل فرهنگی، مهم است. ما به همان اندازه که به مدارا و حسن خلق و حلم و معاشرت شایسته مأموریم، به تولی و تبری و مرزبندی مکتبی در دوستی‌ها و دشمنی‌ها و صف آرایی در برابر دشمن و مقاومت بر سر «مواضع» و بی تفاوت نبودن در مقابل بدی‌ها و بَدان موظف هستیم. و این دو مسأله از هم جداست و هر کدام جای خاص خود را دارد.

درست است که در مسائل اعتقادی نباید کوتاه آمد و ارزش‌ها را نباید فروخت و با دشمنان فکری و مرامی و سیاسی نباید کنار آمد، اما معاشرت با مردم موضوع دیگری است. حتی در ارتباط با دشمن هم بحث «مدارا» تأکید شده است، چرا که گاهی سبب جذب آنان می‌شود، بی آنکه از مبانی و اصول خویش، دست برداریم.

حضرت امیر (ع) می‌فرماید: «خالِطُوا الناسَ مُخالَطَةً اِنْ مِتُّم مَعَها بَکوْا علیکم وَ اِنْ عِشْتُم حَنّوا اِلیکم»؛ (۴) با مردم آن گونه مخالطت و معاشرت داشته باشید که اگر مردید، با رفتاری که داشته اید، بر شما گریه کنند و اگر زیستید، بر شما دلسوزی و شفقت کنند. این همان مفهومی است که در شعر «عرفی» آمده است: مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند چنان با نیک و بد خو کن، که بعد از مردنت «عرفی»

و این، نه به معنای بی تفاوتی در مقابل حق و باطل و صلاح و فساد، یا زیر پا نهادن ارزش‌های مکتبی و نادیده گرفتن اصول و مبانی است، بلکه «سلوک شایسته» و «حسن خلق» و اخلاق نیک و جاذبه رفتاری است، که حتی بیگانه را هم جذب می‌کند.

از امام صادق (ع) در تفسیر آیه «و قولوا للناس حُسنا» (با مردم نیکو سخن بگویید) نقل شده که فرمود: «یعنی با همه مردم، چه مؤمن چه مخالف (خودی و بیگانه). اما رفتار با مؤمنان، همراه با چهره گشاده باشد و اما با مخالفان، گفتاری مداراتی باشد، تا آنان را هم به ایمان (و خط فکری) خویش جذب کنید، چرا که خیلی با کمترین از اینها می‌توان شر آنان را از خود و از برادران ایمانی باز داشت. »(۵)

مدارا با دشمن

مدارا، سلاح پیامبران در جامعه پر از دشمن و مخالف بود و بدین وسیله، هم مخالفان را جذب می‌کردند، هم با این شیوه، به پیروان باایمان، در مقابل دشمنی‌ها و کینه توزیهای عنودان و دشمنان سرسخت، مصونیت می‌بخشیدند.امام سجاد از حضرت رسول (ص) روایت کرده که فرمود: خدای متعال، از این رو پیامبران را بر مردم دیگر برتری و فضیلت بخشید، که با دشمنان دین خدا بیشترین مدارا را می‌کردند و به خاطر خدا و حفظ جان پیروان خویش، بهترین «تقیه» را به کار می‌بستند. (۶)

روشن است که این در دوران خاصی بوده که پیامبران (و حتی رسول اکرم) از نظر نیرو و نفرات و شرایط، دوران سخت و عسرت و کمی یاران را می‌گذراندند. آنگاه که فداکاران راه خدا افزون شدند، دشمنی‌های کفار و منافقان را با شدت عمل جواب دادند و به فرمان «جهاد» و «برخورد قاطع» عمل کردند، نه سازشکارانه و مداهنه جویانه، که البته آن هم به اقتضای شرایط و موقعیت بود. در برخوردهای اجتماعی با مردم که قلمروی جدا از برخورد با دشمنان داخلی و خارجی دارد مدارا و نشان دادن ملاطفت و روحیه سازگاری، کار انسان را هم بیشتر پیش می‌برد و دل‌ها را هم بیشتر جلب و جذب می‌کند. بویژه در مواجهه با کسانی که به هر حال، مثل استخوان لای زخم و مانند یک جراحت اند که ناچار باید به نحوی آنان را تحمل کرد. به این تحمل از روی ناچاری امام علی (ع) اشاره فرموده و آن را نوعی حکمت به شمار آورده است. می‌فرماید: «لیس الحکیم من لم یدار من لا یجد بدّا من مداراته»؛ (۷) کسی که مدارا نکند، با شخصی که چاره و گریزی از مدارا کردن با او ندارد، حکیم و فرزانه نیست. راستی! … با یک جراحت و زخم، چه می‌توان کرد، جز ساختن و مدارا و تحمل، تا خوب شود؟ گاهی بعضی‌ها مثل همان زخمند باید با آنان ساخت و جز نشان دادن صبوری و سازگاری هیچ راهی نیست. ناسازگاری با دیگران، نشانه نوعی غرور و خودخواهی و خود برتری بینی نسبت به مردم است و نتیجه آن هم تنها ماندن و انزواست. سعه صدر و ظرفیت برای تحمل دیگران، لازمه دست یافتن به یک زندگی خوب است. در مواردی که اختلاف سلیقه و دیدگاه، یا تفاوت در مشی و رفتار و روش وجود دارد، باز هم با وسعت نظر و «مدارا» می‌توان مانع بروز مشکلات شد. حکمت بودن «مدارا با مردم» را در سخن دیگری، حضرت علی (ع) چنین بیان فرموده است: «رأس الحکمة مداراة الناس». (۸) نشان دادن سازگاری و خوشرفتاری، حتی کینه‌ها را هم میزداید و به جای آن دوستی و علاقه می‌آورد. باز هم از حضرت امیر (ع) بشنویم که می‌فرماید: «دارِ النّاسَ تَسْتمتِعْ بِاخِائهِمْ وَ اَلْقَهُم بِالبِشْرِ تَمُتْ اَضْغانُهُم.» (۹) با مردم مدار کن، تا از برادری آنان بهره مند شوی و با آنان با روی گشاده ملاقات کن، تا کینه‌هایشان را بیرون رانی.

تحمّلِ ناسازگاری

در یک زندگی جمعی، آیا چاره‌ای جز حسن سلوک و مدارا وجود دارد؟ گذشت، یکی دیگر از جلوه‌های «مدارا» است. اگر بنا باشد در مقابل هر مسأله انسان حساسیت و سرسختی نشان دهد و هر حرف را به دل بگیرد و از هیچ چیز نگذرد، پدید آمدن ناهنجاری در زندگی جمعی، حتمی است. تحمل کردن ناسازگاری دیگران، پدید آورنده سازگاری است. اگر بدی را با بدی و تندی را با تندی جواب دهیم، مشکلات بالا می‌گیرد. گاهی باید چشم را بست و بعضی رفتارهای آزاردهنده و ناراحت کننده دیگران را نادیده گرفت، یا درگذشت و بخشود، تا ریشه بحران در روابط بخشکد.

در تفسیر آیه «یدرؤنَ بالحَسَنةِ السیئةَ» (بدی را با نیکی رفع می‌کنند) آمده است که به وسیله حلم، جهل و نابخردی جاهل را دفع می‌کنند و به وسیله مدارا با مردم، اذیت و آزار آنان را از خودشان دور می‌سازند. (۱۰)

بالاتر از این چشم پوشی، آن است که بدرفتاری‌های دیگران را با خوشرفتاری مقابله کنیم، نه مقابله به مثل، بلکه مقابله به بهتر و برتر. این اوج کرامت نفس و اخلاق والا و پیامبرانه است که می سزد در امت پیامبر (ص) تجّلی یابد.

در اخلاق خانواده، بروز این نمونه مکارم اخلاقی به آن است که هر یک از زن یا شوهر، ضعف‌ها و بداخلاقی‌هایی در طرف مقابل دید، تصمیم بر مقابله به مثل و شاخ به شاخ شدن نگیرد، بلکه بنا را بر سازگاری و تحمل بگذارد، آن هم به حساب خدا و برای رضای او تحمل کند، تا به دو نتیجه خوب برسد: یکی بهبود وضعیت داخلی خانه، دیگری رسیدن به اجر و پاداش الهی.

امام صادق (ع) فرمود: «ثلاثٌ مِن مکارم الدنیا والاخرةِ: تَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمک و تَصِلُ مَنْ قَطَعَک وَ تَحْلُمْ اَذا جُهِلَ علیک»؛ (۱۱) سه خصلت، از بزرگواری‌های دنیا و آخرت است: یکی آنکه از کسی که بر تو ستم کرده، درگذری، دیگر: با کسی که از تو بریده است، پیوند برقرار کن. سوم: اگر با تو به جهالت رفتار شد، حلم و خویشتن داری نشان دهی.

حلم و بردباری در برابر جهالت، عفو و گذشت در مقابل ستم و جفا، صله رحم با خویشاوندانی که قطع رابطه کرده اند، ادب و متانت و احترام در مقابل آنکه بی ادبی کرده است، خوبی و احسان در برابر بدی‌ها و بدرفتاری‌های دیگران، همه و همه از نشانه‌های «سازگاری» و کرامت نفس و روح بلند است. در مسائل تربیتی نیز، تحمل فرزندانِ «دشوار» و ساختن با ناهنجاریهای رفتاری آنان و به هنجار آوردن آن، هم دشوار است، هم گامی مهم در ساختن انسان‌های بالنده و مستعد. از این رو، معلم و مربی، همچنین پدر و مادر برای تربیت شایسته فرزندان، نیازمندِ «سازگاری» اند، نیز تحمل در برابر ناسازگاری‌های شاگردان و فرزندان.

منابع:

۱- وسایل الشیعه، ج ۸، ص ۵۴۰.

۲- همان.

۳- میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۳۹-

۴- نهج البلاغه، صبحی الصالح، حکمت ۱۰-

۵- بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۴۰۱-

۶- همان.

۷- میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۳۹-

۸- غررالحکم (چاپ دانشگاه)، ج ۴، ص ۵۲-

۹- همان، ص ۱۶-

۱۰- بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۴۲۳-

۱۱- همان، ج ۷۱، ص ۴۰۰.

انتهای پیام/

منبع:مهر

کد خبر: 1086702

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =