به گزارش باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران(ایسکانیوز) در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 1400، گمانهزنیهای بسیاری درباره حضور افراد نظامی یا افرادی که سابقه نظامی دارند مطرح شده است. احزاب و کارشناسان مختلف به حضور نظامیان در عرصه سیاست واکنشهای متفاوتی نشان دادهاند. ابهامات بسیاری درباره منع این موضوع از سوی قانون اساسی مطرح شده است و گریز به سخنان امام خمینی(ره) اصل این موضوع را به چالش میکشد. آنچه حائز اهمیت است ایجاد فضایی است که بصیرتافزایی در آن حرف اول را بزند.
محمدرضا عسکری استاد دانشگاه آزاد اسلامی، در گفتوگو با خبرنگار واحد دانشگاه ایسکانیوز حضور یک فرد با سابقه نظامی را بلامانع دانست و برخی واکنشها را ایجاد هجمههای احزاب در عرصه رقابت تلقی کرد.
حضور افراد نظامی در انتخابات 1400 موضوع داغ مطرح در محافل و رسانههاست. این موضوع اگرچه تایید یا تکذیب نشده اما واکنشهای متفاوتی را به دنبال داشته است. بحث بر سر این پیشبینیها سودمند است یا صرفا حاشیهسازی خواهد کرد ؟
مباحثه بر سر اینکه آیا صلاح است یک فرد نظامی بر مسند ریاست جمهور قرار بگیرد یا نه مباحثه بسیار مناسب و خوبی است؛ از این نظر که اذهان مردم و جامعه با این بحث به نحو مطلوبی آماده میشوند. اگر میخواهیم همه زاوایای ضعف و قدرت موضوعی را بسنجینم باید آن را در سطح جامعه، به دور از هرگونه تعصب و جبههگیری حزبی به عنوان یک گفتمان اجتماعی مطرح کنیم تا روشنگری شود.
این که مقام معظم رهبری در بیاناتشان تاکید بر موضوع بصیرت بخشی دارند، همین موضوع است و باید فرهیختگان، دانشمندان، اهل فکر، استادان دانشگاه و نظریهپردازانی که توفیقاتی دارند در کرسیهای مختلف به بررسی این موضوعات بپردازند و ابعاد مختلف آن را بسنجند تا آگاهی مردم را بالا ببرند.
بنابراین نه تنها بحث بر سر این موضوع و نظرات موافقان و مخالفانش جای نگرانی ندارد؛ بلکه بلوغ و تکامل را به دنبال خواهد داشت و ذهن مردم را برای این مطالب آماده میکند. باید از این پختگی استقبال و زمینه برای ایجاد آن را فراهم کنیم.
در شرایط فعلی و با بررسی آنچه در سالهای اخیر انجام شده است، آیا حضور یک فرد نظامی یا کسی که سابقه فعالیت نظامی دارد بر مسند ریاست جمهوری کارآمد است؟
کشور در 41 سال بعد از انقلاب فراز و نشیبهای بسیاری را تجربه کرده است. در شرایط مختلف به اقتضای زمان و مکان و شرایط جمهوری اسلامی در داخل کشور و در حوزههای بینالمللی تصمیمات مختلفی گرفته شده است. بسیاری از این تصمیمات در جای خودشان مطلوب و اثرگذار بوده و در بعضی موارد نیز در بازنگریها میفهمیم که به چکشکاری بیشتری نیاز داشته است، به ویژه در مسائل داخلی کشور.
در زمینه سیاستهای بینالمللی که مورد توجه رهبری قرار دارند توفیقات قابل قبولی داشتهایم. به طور کلی به غیر از مواردی که بعضی مسئولان صادقانه عمل نکردند و ابعاد را در داخل به صورت مشروح در اختیار عموم قرار ندادند، توفیقات در ابعاد بینالمللی موجه و موفقیتآمیز بودهاند؛ اما در مورد سیاستهای داخلی با مشکلات عدیدهای مواجهیم.
امروز اگر به عنوان مثال در زمینه اقتصاد مقاومتی خوب عمل نکردیم و مردم از نظر اقتصادی تحت فشار قرار گرفتهاند، این شرایط نشأت گرفته و محصول تفکر اقتصاد لیبرالیستی است. مردم و مسئولین به این نتیجه رسیدهاند که در حوزههای داخلی که ریشه در خارج از این خاک دارند بازی را یا باختهایم یا خواهیم باخت. برنامه و سیاستی که تصور میشد با آن مشکلات معیشت جامعه حل شود توفیق و نتیجهای به دنبال نداشت. حال که نگاه اقتصاد لیبرالیستی نتیجهای نداشته باید آن را تغییر داد و رویکرد جدیدی در حوزه اقتصادی اتخاذ کرد.
بسیاری از صاحبنظران و دوستداران جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیدهاند که رئیسجمهوری که به مسائل نگاهی داخلی داشته باشد، از خارج از کشور وام نگیرد و با راهبردهایی که مقام معظم رهبری در سیاستهای کلان عنوان میکنند را هماهنگ باشد بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. البته تاکید میکنم انتخاب مردم است که همه چیز را مشخص خواهد کرد.
توجه داشته باشیم بزرگان و سیاستمداران به استثنای جیرهخوارانی که وابسته بنگاههای ظلم و قدرت هستند رهبری انقلاب را در زمینه تئوریها و نظریاتشان میستایند و معتقدند آنچه که آیتالله خامنهای به عنوان چارچوب مسائل مختلف بیان میکنند مردم و کشور را مقتدر میکند.
آیا یک نظامی استراتژیسیت میتواند بعد از کنارهگیری از سمت نظامی خودش رئیسجمهور یا یک مدیر اجرایی در کشور باشد؟
اینکه یک فرد نظامی نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود هیچ تناقضی با قانون اساسی ندارد. در عرصهای که جمهوری اسلامی نیازمند یک پوست اندازی به ویژه در زمینه اقتصاد است، انتخاب یک فرد نظامی و یک مدیریت جهادی میتواند شرایط را بهبود ببخشد مخصوصا اگر اشراف به علم ژئوپولوتیک داشته باشد.
باید مغلطه را از مباحث خودمان دور کنیم. موضوع این نیست که یک نظامی امور را به دست بگیرد. مگر یک نظامی استراتژیستی که برابر با قانون اساسی از سمت نظامی خود کناره گیری کند، شاخصهای ریاستجمهوری را داشته باشد و مورد اقبال عمومی قرار بگیرد را باز هم نظامی میدانیم؟ چه نظامی بوده باشد و چه نظامی نبوده باشد جایی برای این نگرانیها وجود ندارد.
باید از خودمان بپرسیم تا کنون در میان کسانی که در انتخابات ثبتنام کردهاند یا کسانی که روی کار آمدهاند افرادی نداشتهایم که از روشهای نظامی و نظامیگری استفاده کرده یا نظامیها را در هیئت دولت به کار گرفته باشند؟ آیا نگرانیها تنها آنجا شکل میگیرد که فردی که از منصب نظامی خود استعفا داده باشد در مقام ریاستجمهوری مشغول به کار شود؟
باید جواب برای این پرسش داشته باشیم که با ایجاد نگرانیهای واهی از فردی که پیشینه نظامی داشته و الان سمت نظامی ندارد؛ علیرغم اینکه شاخصهای لازمه ریاست جمهوری در شرایط حساس کنونی را دارد باز هم به سمت تکرار تجربههای ناکام قبلی قدم برداریم؟ تجربههایی که با شعار و وعدههای توخالی روی کار آمدند و نه تنها کاری از پیش نبردند بلکه زمان، سرمایه، موقعیت و ظرفیتهای بسیاری را از بین بردند.
در شرایطی که ممکن است استعمار جهانی آخرین و قوی ترین تیر را به جمهوری اسلامی بزند باید با یک اقدام، مدیریت و انتخاب انقلابی کشور را از ورطه از انحطاط اقتصادی نجات دهیم.
باید با نگاهی واقع بینانه به افراد نگاه کنیم و از روی آگاهی تصمیم بگیریم. باید بدانیم مسئله حضور یک فرد نظامی با سیاست نظامی گری نیست، مسئله حضور فردی است که پیشینه فعالیت نظامی در پرونده خود دارد، از منصب نظامی خود کنارهگیری کرده و حالا در جایگاهی استراتژیک قرار دارد که میتواند زمام مدیریت جهادی در امور اجرایی را بر عهده بگیرد. حضور این طیف از افراد در انتخابات، در شرایطی که فقدان مدیریت جهادی به شدت احساس میشود میتواند کلید حل بسیاری از مشکلات باشد.
آیا روی کار آمدن یک فرد نظامی با قانون اساسی تناقضی دارد؟ با توجه به بیانات امام خمینی (ره) درباره منع افراد نظامی از فعالیتهای سیاسی، چطور میتوان ریاست جمهوری یک فرد نظامی را پذیرفت؟
در قانون اساسی به هیچ عنوان مفادی در این باره که یک نظامی نمیتواند رئیسجمهور باشد نداریم. ممنوعیتی که مطرح شده چیز دیگری است که متاسفانه برداشت و تفسیر آن دچار مغلطه شده است. اول، در سخنان رهبر فقید انقلاب امام خمینی آمده و اشاره به این موضوع دارد که نظامیان نباید وارد احزاب و موضع گیریهای سیاسی شوند و دوم، در ماده 40 جرائم نیروهای مسلح قید شده که نیروهای نظامی باید از احزاب و تحزب دوری کنند و از دایره جناحبندیها خودشان را دور کنند؛ مبادا این جناحگرایی در امور نظامی خللی ایجاد کند.
اصل موضوع این است که بنابر فرمایش امام راحل، بیانات مقام معظم رهبری و مفاد جرائم نیروهای مسلح یک فرد نظامی نباید درگیر سیاسیبازی و موضعگیریهای مقطعی شود؛ درحالیکه ریاستجمهوری در مورد یک بحث کلان و بلندمدت مطرح است. کسی که از منصب نظامی خود استعفا بدهد، خود را به عنوان یک شخصیت حقیقی در مظان رأی مردم قرار میدهد و با نگاه مدیریت استراتژیک و جهادی وارد عرصه انتخابات میشود. نگاهی که تنها راه نجات کشور از شرایط موجود است.
در کشور نمونه و تجربه موفقی از فعالیت سیاسی یک فرد نظامی داشتهایم که بتوان به آن تکیه کرد و الگو گرفت؟
سردار سلیمانی یک فرمانده نظامی متواضع با فعالیت جهادی در خاورمیانه توفیقات عظیمی به دست میآورد. دستاوردهایی از اولین فاکتور که بحث وحدت شیعه و سنی و وحدت بین الملل و فرهنگهاست تا دفع شر بزرگی مثل داعش در کارنامه درخشانش وجود دارد. دیدار با پوتین، رئیس جمهور ترکیه و سوریه و سایر فعالیتهای سیاسی او نتایج بی مثالی در پیشبرد اهداف کشور داشته است.
امروزه ما تجربه دستاوردهای بزرگ این نوع مدیریت را در عرصههای مختلف داریم. در بحرانهای طبیعی و غیر طبیعی، در ساخت و ساز جادهها و ریلها، پتروشیمی و پالایشگاهها، برق رسانی و سایر مسائل دیدهایم که فعالیتهای جهادی نهادهایی مثل قرارگاه خاتم الانبیا چه اهداف مهمی را به تحقق رساندهاند.
در میان امواجی که از سوی جناحهای مختف روانه رسانهها و اذهان عمومی میشود مردم میتوانند انتخابی آگاهانه داشته باشند؟
افرادی که با نگاه اقتصاد لیبرالیستی آمدند و با وعده و ادعای صد روزه کلید نشان دادند و در گفتوگوهای برجام، حل شدن مشکل آب آشامیدنی را به کدخدا ربط دادند به دنبال این جنگ روانی هستند. اینها برای توجیه شکست و ناکامی در مدیریت اجرایی در پی ایجاد فرصتی برای گمراه کردن مردم از واقعیات و حقایق هستند و تلاشهای مذبوحانهای برای خالی کردن میدان از رقبا دارند.
آشکار است این افراد به دنبال سوژههایی هستند که آن را پررنگ کنند و در مردم وحشت و نگرانی به وجود بیاورند. این جنگ روانی شدیدی علیه نیروهای کارآمد است که در دورههای قبل هم شاهد آن بودیم که چطور با جملات به افکار عمومی آسیب زدند. گفتند اگر فلانی بیاید پیادهروها را دیوار میکشد و دیدیم که همین دروغ بزرگ بسیاری از مردم و جوانان را دچار ترس کرد.
از مهمترین تکنیکهای جنگ روانی این است که «اگر میخواهی پیروز جنگ روانی باشی، به مردم دروغهای بزرگ بده» دروغ بزرگ یک موج ایجاد میکند و ایجاد همین موج سب میشود افکار و اندیشههای افراد بسیاری درگیر شوند و از مسیر تفکر فاصله بگیرند.
این جنگ روانی گاهی به شکل یک علامت سوال در اذهان ایجاد میشود تا به وقت تصمیم گیری، ابهامات مانع از انتخاب آگاهانه شوند. بهتر است به جای ایجاد این جو نامطلوب، مباحث و مناظرات بین افراد به صورت مستقیم صورت بگیرد. عملیاتهای روانی برخاسته از اتاقهای فکر احزاب مختلف، شایسته کسانی که ادعای علم، فرهنگ و دلسوزی دارند نیست و فرصت انتخاب آگاهانه را از جامعه سلب خواهد کرد.
هدف این جنگ روانی، خالی کردن دل مردم است که اگر فلانی بیاید با تفکر و روشهای نظامی فعالیت خواهد کرد. بهتر است از خودمان بپرسیم در سالهای اخیر شهید سلیمانی توفیقات بیشتری برای ایران در عرصه سیاست خارجی و بینالمللی به دست آورد یا وزارت امور خارجه؟
با توجه به سابقه حضور چهرههایی جدید در ادوار گذاشته آیا در 1400 هم احتمال حضور چنین افرادی بین نامزدهای انتخاباتی هست و آیا این حضور مورد استقبال مردم قرار خواهد گرفت؟
در وهله اول و پیش از موضوع انتخابات، آنچه اهمیت دارد معرفی افراد موفق به مردم و جامعه است. این ظرفیتها و قابلیتها باید شناسانده شوند تا مردم به مدیران خوب و جوانی که در عرصههای مختلف فعالند امیدوار باشند.
در مورد موضوع انتخابات، معتقدم این جوانان آنقدر مودب به آداب و متخلق به اخلاق هستند که در صورت حضور بزرگان و افراد شناخته شده، به مطرح شدن شخصیت خودشان فکر نمیکنند و در جهت موفقیت تفکر انقلابی و کارآمد گام برمیدارند.
در شرایط موجود و اوضاع پیچیده سیاسی و اقتصادی چه گفتمانی شانس پیروزی بیشتری در انتخابات 1400 را دارد؟
به لطف خدا و با رهمنونهای مقام معظم رهبری و دلسوزیهای مدیران جهادی در جمهوری اسلامی که بار سنگین شرایط را به دوش میگیرند مردم بصیرت بهتری نسبت به موضوعات مختلف دارند و مثل سالهای گذشته نیست که کسی با چند شعار پیروزی را به دست آورد.
بهترین گفتمان، گفتمان خدمت و خدمتگزاری به مردم و کشور هست. گفتمانی که ترغیب و تشویق به سازندگی داشته باشد. گفتمانی که ملاک اول آن خدمت راستین، صادق، متعهد، متخصص و جهادی برای اعتلا و عزت کشور باشد. شرایط نابسامان موجود در شرایطی که کشور عمدا یا سهوا تا لبه پرتگاه اقتصادی رسیده باید با این نوع گفتمان نجات داده شود.
انتهای پیام/
نظر شما