به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، نقش جریانها و تشکلهای دانشجویی در بزنگاههای حساسی مانند انتخابات، از اهمیت زیادی برخوردار است. جریانهای دانشجویی با آگاهی از فضای جامعه و قابلیت تحلیل مسائل روز میتوانند به عنوان یک سکان هدایتگر، زمینه را برای انتخاب اصلح فراهم کنند.
تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم نخبهپروری سیاسی در دانشگاهها نیز یکی از مصادیق مهم این فرآیند قلمداد میشود چرا که جریان دانشجویی میتواند به وسیله مطالبهگری و ارائه تحلیلی صحیح از فضای سیاسی و اجتماعی کشور، جامعه را برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی در مسیر درستی قرار دهند.
در همین ارتباط گفتوگویی داشتیم با علی بزرگخو دبیرسیاسی اتحادیه دفتر تحکیم وحدت درباره تاثیرگذاری جریان دانشجویی بر تارک سیاسی کشور به عنوان قشرنخبگانی جامعه که به عقیده برخی شاید این روزها آن کنشگری همیشگی را ندارد. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
چرا جریان دانشجویی در فاصله کمتر از 2 ماه مانده به انتخابات دچار رخوت شده است و شاهد کنشگری مناسبی از این جریان نیستیم؟
من تا حدی این موضوع را قبول دارم که امسال باتوجه به شرایط کرونایی کشور، تب و تاب انتخاباتی تا حد بسیار زیادی خوابیده است. به تبع همین موضوع جنبش دانشجویی نیز از شرایط جامعه تاثیر گرفته است و نسبت به سالهای گذشته، شاهد فضایی غیر رادیکال از سوی جریان دانشجویی هستیم.
احساس من این است که غیر از موضوع کرونا، سیاستهایی که در ساختار انتخاباتی کشور وجود دارد نیز بر این موضوع تاثیرگذار بوده است. در واقع رخوت موجود در کشور، صرفا متعلق به جنبش دانشجویی نیست بلکه این مسئله به کل کشور تسری پیدا کرده است.
تاثیر ساختارهای انتخاباتی کشور را چقدر در این رخوت موثر میدانید؟
کمتر از دو ماه تا انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است اما نه تنها نامزدها مشخص نیستند، بلکه نامزدهای انتخاباتی نیز هنوز هیچ برنامه مشخصی برای اداره کشور ارائه ندادهاند. حتی نامزدهای اصلی مانند آیت الله رئیسی، هنوز به طور قطعی اعلام حضور در انتخابات نکردهاند. باید گفت این شرایط علاوه بر این که بر خلاف آگاهی بخشی عمومی است، بلکه برخلاف مشارکت مردم در انتخابات نیز هست. یعنی دو رکن مردم سالاری دینی به طور کلی زیرسوال رفته است.
هرچقدر که زمان اعلام کاندیداتوری افراد کمتر باشد،زمان شناخت مردم از افراد کمتر است و به تبع همین موضوع، عناصری مانند هیجان بر تصمیم گیری مردم اثرگذار خواهد بود. این موضوع به طور حتم با فرآیند انتخاب اصلح منافات دارد. همچنین این موضوع بر خلاف امر مشارکت است زیرا به طور طبیعی موجب کاهش تب و تاب انتخاباتی خواهد شد.
ما به دنبال این هستیم که مردم را به یک باره در زودپز بیاندازیم و توقع داریم تا در پای صندوقهای رای حضور پیدا کنند. درحالی که مردم باید به تدریج وارد فضای انتخاباتی شوند و نباید یکدفعه در این فضا قرار بگیرند. در ساز وکار انتخاباتی کشوری مانند آمریکا، مردم تقریبا از یک سال قبل در فضای انتخاباتی قرار دارند و میدانند که هرکدام از نامزدهای انتخاباتی چه رویکرد و برنامهای برای اداره کشور دارند.
مشکل ساز و کار انتخاباتی در ایران در سالهای قبل نیز وجود داشته است اما امسال باتوجه به شرایط کرونایی کشور نسبت به گذشته تشدید شده و بیشتر به چشم میآید. البته همه افراد هم در لحظات آخر احساس تکلیف میکنند که وارد میدان انتخابات شوند.
برخی نامزدهای احتمالی فعالیتهایی را در فضای مجازی آغاز کردهاند. چقدر این مسئله میتواند در بهبود شرایط انتخاباتی کشور موثر باشد؟
عامه مردم با بخش سیاسی فضای مجازی در ارتباط نیستند. به عنوان مثال بخش زیادی از مردم در جریان تولید محتوا در فضای توییتر نیستند و ارتباطی با این فضا ندارند. البته باتوجه به فعالیتهای انتخاباتی در فضای مجازی، تا حد زیادی میتوانیم پیش بینی کنیم که کدام افراد خود را برای کاندیداتوری در انتخابات آماده میکنند. اما خب بنظر نمیرسد که بتواند تاثیرچندانی بر افزایش مشارکت و تغییر فضای انتخاباتی کشور داشته باشد.
فکر نمیکنید که دانشگاهها به عنوان موتور محرک جامعه باید فعالیت بیشتری در حوزه انتخابات داشته باشند؟
فضایی که در دانشگاهها شاهد آن هستیم، آیینهای از جامعه است؛ درواقع سیاست گذاریهای کلان نیز باعث شده تا در فضای دانشگاه نیز تسری پیدا کند. البته عقیده من این است که فضای فعلی در روزهای آینده بهبود پیدا کند. البته یکی از دلایلی که بنظر میرسد که جنبش دانشجویی برنامه خاصی برای انتخابات ندارد، این است که برنامههایش دیده نمیشود زیرا برنامهها بیشتر به صورت مجازی و غیر حضوری است.
نظر شما درباره حمایت مصداقی جریان دانشجویی از شخص خاصی در انتخابات چیست؟
این موضوع در آستانه تمامی انتخابات مطرح میشود. اما به نظر میرسد که این مسئله تا حد بسیار زیادی وابسته به زمان است و نمیتوانیم صفر و صدی به آن نگاه داشته باشیم و نباید نسبت به درست و غلطی آن، حکم کلی بدهیم. قطعا اگر ما در زمان دانشجویان ابتدای انقلاب اسلامی بودیم، قطعا از حزب جمهوری اسلامی حمایت میکردیم.
اگر در یک برهه زمانی، پای آرمانهای انقلاب در میان باشد، جنبش دانشجویی باید تمامی ظرفیتهای خود را به میدان بیاورد و از این که کاغذ سفید جنبش دانشجویی مقداری خط خطی بشود، نباید بترسد.
اما اگر موضوع بر سر آرمانهای انقلاب و خطوط قرمز نظام نباشد، نیازی به حمایت مصداقی در انتخابات نیست و جنبش دانشجویی باید به گونه دیگری وارد عرصه انتخابات شود.
نقش جریان دانشجویی در هدایت مردم به سمت انتخاب اصلح را چگونه ارزیابی میکنید؟
بنظر میرسد که جامعه باید چندین فرآیند را طی کند تا بتواند به سمت انتخاب اصلح برود. جنبش دانشجویی نیز در برخی از این فرآیندها میتواند اثرگذاری داشته باشد و در برخی دیگر نیز نمیتواند اثر زیادی داشته باشد
یکی از مهمترین فرآیندها، خروج از فضای شخص محور است؛ به طوری که درحال حاضر، اشخاص برای انتخابات تصمیم گیری میکنند و اساسا شکلگیری پدیده پدرخواندگی در جریانهای سیاسی، به دلیل شخص محوری است. به بیان دیگر، افراد در ساز و کار درون حزبی درستی انتخاب نمیشوند تا براساس شایستگیها و ظرفیتهایشان، تبدیل به عناصر اثرگذار در انتخابات شوند.
ما همواره مردم را فارغ از این که چه جریان فکری در پشت افراد است، برای حضور در انتخابات و انتخاب فرد اصلح تشویق میکنیم. برای حل این مشکل، باید فضای حزبی و گروهی در کشور تقویت شود. البته برخی مشکلات حزبی و گروهی را ناشی از ضعف قانون اساسی میدانند و معتقدند که باید به سمت اصلاح قانون اساسی کشور برویم. اما به عقیده من قبل از تغییر قانون، باید نگاه افراد به موضوع حزب و گروه را تغییر دهیم.
جریان دانشجویی نیز باید به جای اشخاص، باید به احزاب و گروهها ضریب بدهد و به جای اشخاص، گفتمانها را نقد و بررسی کند. درواقع جریان دانشجویی باید نوعی توسعه گفتمانی در کشور شکل دهد. متاسفانه نامزدهای انتخاباتی در چندسال اخیر به دلایل متعدد، بخشی از آرمانهای انقلاب به عنوان گفتمان اصلی خود انتخاب کردهاند اما بخش دیگر را رها کردهاند و شرایط موجود نیز به دلیل همین مسئله است.
جنبش دانشجویی باید با ایجاد یک وحدت گفتمانی در کشور مردم را به سمت انتخاب اصلح سوق دهد. به بیان دیگر، جنبش دانشجویی باید جریانهای سیاسی که گفتمان اصیل انقلاب اسلامی را حذف نکردهاند را شناسایی کند و راهکارهای اساسی را برای مسائل خاص مانند بورس، یارانه و... ارائه دهد. البته خوشبختانه جنبش دانشجویی در زمینه ارائه راهکار برای حل مسائل خاص، در شرایط فعلی حرفی برای گفتن دارد و توانسته نگاه کارشناسی برای حل مسائل مختلف را در دستورکار قرار دهد.
آیا جنبش دانشجویی میتواند در افزایش مشارکت مردم در انتخابات اثرگذار باشد؟
درحال حاضر این انتظار وجود دارد که جنبش دانشجویی با حضور در کف جامعه، با مردم گفتوگو داشته باشد اما خب به نظر بنده انتظار بیجایی است. زیرا در انتخابات ۱۴۰۰، ظرفیت جنبش دانشجویی برای گفتوگو با مردم مناسب نیست. متاسفانه حجم ناکارآمدی مسئولان بسیار قابل توجه است و مادامی که این حجم از ناکارآمدی وجود دارد، هرنوع گفتوگویی با مردم منسوخ میشود.
سیاستهای جنبش دانشجویی باید به نحوی باشد که ارکان ضد مشارکت ساختاری زیر سوال برود و ساختارهای که موجب ذبح مشارکت مردم در انتخابات میشود رارفع کند. به عنوان مثال اگر ثبت نام نامزدهای انتخاباتی به جای یک ماه، ۶ ماه از قبل از انتخابات باشد، میتواند اثر زیادی بر افزایش مشارکت مردم در انتخابات داشته باشد. جنبش دانشجویی باید مطالبهگری برای این دست از موضوعات را در دستور کار قرار دهد و به جای گفتوگوی مستقیم با مردم، به مبارزه با «مشارکت خوارها» بپردازد.
انتهای پیام/
نظر شما