سید جواد هاشمی از آن دسته فیلمسازانی است که در سالهای اخیر با حواشی بسیاری روبرو بوده است، از او خواستیم تا با حضور در خبرگزاری ایسکانیوز به سؤالاتی با محوریت مسائل روز سینمای ایران، اعتراضاتی که به فیلم اخیر او صورت گرفته، ماجرای استخر رفتنش، ماجرای ارتباطش با حاج قاسم و .... پاسخ دهد. آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگوی مشروح این هنرمند با خبرنگار ایسکانیوز است.
- چرا در چند سال اخیر با حاشیههای فراوانی روبرو بودهاید؟
واقعیت این است که من از بچگی تا الان با حاشیه همراه بودهام ولی شما فقط چند سال اخیر را دیدهاید و میتوان گفت که این موضوع بهدلیل وجود فضای مجازی بیشتر نمایان شده است، اما در واقع ذهنیتها، رفتار و همه آنچه به آن اعتقاد دارم، از زمانی که نوجوان بودم نیز همینگونه بود.
- ما پیشتر توقع داشتیم که شما در فیلمهایتان شهید شوید اما از یک جایی به بعد دیدیم که سید جواد هاشمی به برزیل هم میتواند برود بازیگرهای دیگر را نیز با خود میبرد، شلوار جین هم میتواند بپوشد، چیزهایی که برای شما حاشیه است. سوالی که مطرح میشود این است که این تغییر رویکرد تصمیم خود شما بوده یا نه رویکرد شما از اول همین بوده و ما چیز دیگری مشاهده میکردیم؟
نه، شما چیز دیگری را از ظاهر ماجرا دریافت میکردید. من ۱۱ ساله بودم که کار موسیقی انجام میدادم و این موضوعی است که خیلی از اهالی هنر نیز از آن اطلاع ندارند، من زمانی که در سن ۱۷ سالگی وارد آموزش و پرورش شدم گروه سرود و موسیقی داشتم و با بچهها تئاتر کار میکردم و از ابتدا نیز همینی بودم که در حال حاضر هستم.
من حتی در همان موقعها نیز به این موضوع اعتراض داشتم که چرا نام دبستان یک منطقه باید آیتالله اشرفی اصفهانی باشد، حرف من این است که ایشان یک انسان محترم هستند اما نامشان باید روی یک حوزه باشد نه دبستان، نام دبستان باید نام یک گل باشد.
- آیا شما آن زمان هم این موضوع را مطرح میکردید یا خیر؟
بله، من آن زمان هم این حرف را می زدم، زمان جنگ هم وقتی جبهه میرفتم بحثم با همه کسانی که با من همعقیده و همصنف، هم تراز و به نوعی همسنگر بودند همیشه این بود که فرهنگ این گونه باید پیش برود.
متاسفانه نگاه مذهبی در جامعه ما این است که یا تو باید لاییک باشی یا طوری برای امام حسین سینه بزنی که زخمی شوی، به نظر من هر دوی اینها غلط است و میانهروی، درست رفتن و اعتدال درستترین روش است و این همان سیره نبوی و علوی است و بدون شک همین تندرویها در مملکت ماست که باعث ضربه خوردن انسانها میشود.
من اولین بار ملودیکا که جزو سازهای کودکانه عرف است را به دفتر امام بردم و آنجا از آیتالله توسلی سوال کردم که آیا من کار مکروه میکنم یا کار ثواب و بالاخره با این کار به بهشت میروم یا جهنم؟ ایشان از من خواست که ملودی شهید مطهری را با آن ساز بنوازم و من همین کار را انجام دادم. ایشان به من گفت اگر این موسیقیها را بنوازی حلال است.
امام در همان دوران هم بسیار متجدد فکر میکردند و خیلیها به این مسئله پی نبردند. در همان دوران بود که ایشان شطرنج را حلال اعلام کرد.
- یعنی شما میخواهید بگویید که از ابتدا نیز همین نگاه را داشتید اما به خاطر همهگیر شدن فضای مجازی، مردم با این نگاه بیشتر آشنایی پیدا کردهاند؟
دقیقا همین طور است ولی این را به شما بگویم اگر همین الان نیز جنگ میشد بازهم برای رفتن به جبهه اقدام میکردم چون هیچ چیز فرق نکرده است. البته خدا نکند چنین اتفاقی بیفتد ولی میخواهم بگویم که من همان انسان قبلی هستم.
- سوالی که در این بین پیش میآید این است که گفته میشود همفکرهای شما همانند شهید آوینی که فکر روشنی داشتند اجازه فعالیت در صدا و سیما را نداشتند پس احتمالا شما تقیه میکردید که میتوانستید همکاری خوبی با صدا و سیما داشته باشید، به عنوان نمونه یک نماینده مجلس نسبت به پخش فیلم شهر گربهها اعتراض میکند اما شما نسبت به آن هیچ واکنش منفی نشان نمیدهید؟
من معتقدم که آقای نقدعلی، همان نماینده معترض که در حوزه فرهنگ و هنر بسیار بیسواد است باید بیل دست بگیرد یا آن را به دست دیگران بدهد چرا که ایشان برای کمیسیون کشاورزی انتخاب شده و حق اظهار نظر در حوزه فرهنگ را ندارد و احتمالا از آن دسته نمایندههایی است که هیچ جا عنوانی نبوده و به اجبار در کمیسیون کشاورزی پذیرفته شده است. البته من دست آقای نقدعلی را می بوسم که باعث شد فیلم من جزو ۶ فیلم پر فروش سال شود.
من نیز به اندازه خود چیزهایی از اسلام میدانم که از بچگی تا امروز آنها را آموختهام. من اسلام را را این گونه شناختهام و اسلام برخی را اصلا درک نمیکنم.
- این که اسلام برای همه یکی است، درست اما برخی چیزها عُرفی است و عُرف برای شمایی که تا الان در چهرههای مذهبی شناخته شدهاید و ما همیشه شما را در نقش شهدا دیدهایم نباید اینگونه باشد.
عُرف همیشه منطبق بر عقل بوده و منطبق بر اصل دین نیست، من به همه بیست و چند هزار نفری که امضا کردند تا فیلم شهر گربهها از روی پرده پایین بیاید میگویم این حق شماست که فیلم را تماشا نکنید، بسیاری از فیلمها هستند که در آنها از حرکات موزون استفاده شده، بگویید کدام فیلم کمتر از شهر گربهها از رقص و حرکات موزون استفاده کردهاند؟
- این حرف درست است اما هیچ کس به اندازه شما نماد مذهبی بودن نیست.
خب، مشکل من نیز همین است، در واقع مشکل اصلی این است که همه حواشی برای شخص من ایجاد شده نه برای فیلم و این یک قضاوت نابخردانه است.
- مشابه فیلمهای شما بسیار زیاد است اما خب صحبت بر سر شخص سید جواد هاشمی است چون شخصیتی که شما در جامعه پیدا کردهاید یک شخصیت حقوقی است یعنی یک انسان مذهبی در عرصه فرهنگ. و توقعی که از یک انسان مذهبی در عرصه فرهنگی میرود خیلی از اوقات با کارهایی که شما انجام دادهاید بسیار متفاوت است.
من متوجه نمیشوم، مثلا توقع میرود که کنار استخر کت و شلوار بپوشم؟
- نه، توقع میرود که شما آن نقش را بازی نکنید.
چرا نباید بازی کنم؟
- انتظار این است که شما همه جا شهید شدهاید و نباید در برخی نقشها ظاهر شوید.
خب، خیلیها نقش شهید را در خیلی از فیلمها بازی کردهاند، مثلا برخی عنوان میکنند که چون من بسیاری از ادعیه را حفظ هستم نباید شهر گربهها را بسازم، اما من معتقدم که هر چیزی باید در جای خودش باشد، من به امام خمینی معتقدم و یکی از دلایلی که باعث شد به جبهه بروم او بود و آیهای از سمت خدا بر من نازل نشده بود، خمینی خواست و من رفتم، همان خمینی میگفت هر موسیقی از بلندگوی نظام جمهوری اسلامی پخش شود محکوم به حلیت است آیا من الان میتوانم بگویم که شهر گربهها در نظام جمهوری اسلامی پخش شده و همه بزرگترها آن را دیدهاند پس حرف بسیاری در این مورد چیست؟ دلیل این تندرویها چیست؟ چرا کاری میکنیم که بچهها به سمت نتفیلیکس بروند؟
من نه تنها به آقای نقدعلی بلکه به همه کسانی که نسبت به این فیلم اعتراض داشتند محکم عنوان میکنم که چرا کاری میکنید که نتوانید جلوی فرزند خود را در تماشای برخی پلتفرمها مانند نتفیلیکس بگیرید. نتفیلیکس از منظر اخلاقی در حال نابودی دنیاست، آن وقت فیلم شهر گربهها را پایین میکشید؟
- صحبت بر سر این است که آیا از نگاه سید جواد هاشمی با روایتی که از امام نقل میکند همه چیز حلال است و هر فیلمی از سوی هر کسی باشد و از سینمای ما پخش شود مشکلی ندارد؟
من کاری با کسی ندارم، من سید جواد هاشمی هستم و کار حرام نمیکنم.
فیلم کامل گفتوگوی ایسکانیوز با سیدجواد هاشمی
- برنامهای در رابطه با امام حسین در صدا و سیما داشتید اما بعد از پخش شدن صحنه استخر در فیلم زخم کاری این برنامه پخش نشد و عنوان شد که مشکل فنی پیش آمده در قسمت بعد فهمیدیم که مشکل فنی برطرف و مجری عوض شد و شخص دیگری جایگزین شما در آن برنامه شد و بعد از مدتی شما برگشتید، به نظر شما این اتفاق از نگاه یک مدیر رخ میدهد یا او دارد از نظر مردم تبعیت میکند؟
من معتقدم که یک پنجم شاید یک دهم مذهبیهای این مملکت همانند من فکر میکنند اما خود را طور دیگری نشان میدهند و قاعده دین ما همان گونه است که من فکر میکنم البته شاید من هم دچار اشتباه هستم اما به هر حال هر کس هر طور بخواهد فکر میکند.
من اگر در گذشته در مورد گلشیفته فراهانی حرف زدم در حال حاضر سریالی از او در حال پخش است که به عنوان نقش اول در آن بازی میکند من به عنوان یک ایرانی میگویم چه خوب، چون نگاه من مانند دیگران که به او اعتراض دارند نیست. البته من همه کارهای او را تصدیق نمیکنم ولی اینکه او هنرش را عرضه میکند موضوع بدی نیست.
شما بخشی از فیلم من را دوست دارید و میگویید محتوای خوبی دارد خب، از آن دفاع کنید یک بخش آن را دوست ندارید و میگویید در آن از حرکات موزون استفاده شده و اگر تلویزیون بخواهد آن را پخش کند، بخش اعظم آن را حذف میکند، خب شما نسخه تلویزیونی و سانسور شده را نگاه کنید. ولی هجوم نیاورید، توهین نکنید، بیحرمتی نکنید، نگویید تو مسلمان نیستی. درست مانند آهوی پیشونی سفید که هر سه ورژن آن از تلویزیون پخش شد، خود من وقتی دیدم که از هر کدام از این فیلمها ۳۰ دقیقه حذف شده برایم جذاب بود و با خود گفتم که چگونه به این خوبی تدوین شده و هیچ لطمهای به فیلم وارد نشده است.
- کلا توقعی که از شما میرود این است که مثلا اگر برای امام حسین یک برنامه باشد شما بروید وظیفهتان است و وسط آن برنامه به استخر بروید بد است ولی اگر یک فرد دیگر در آن برنامه حاضر شود که همه این کارها را انجام داده باشد همه او را تحسین میکنند. این استانداردها از کجا میآید؟ از نگاه مردم است یا مسئولین؟
به نظر من این استاندارد غلط است و این مسئولانی که میگویید همان مردم هستند که میشوند مسئولان. مثلا آقای رئیسی که از اروپا نیامده است.
- یعنی شما میگویید که مسئولان مانند مردم فکر میکنند؟
نه، مسئولان مانند مردم فکر نمیکنند و آنهایی مسئول میشوند که مانند خیلی از مردم فکر نمیکنند مثلا باعث میشوند شخصی در راس امور قرار بگیرد که مثل یک جماعت خاص فکر میکند، وقتی این اتفاق رخ میدهد، آن فرد نیز ذهنیت خود را در تلویزیون اعمال میکند و این یک امر طبیعی است و من هم با این مسئله با مشکلی ندارم، در کل باید بگویم که من با هیچ چیزی مشکل دارم.
من با باجناقم ساعتها در رابطه با این مسئله بحث میکنم، او یک سپاهی است و من نیستم و تنها در زمان جنگ یک بسیجی ساده بودم. واقعیت این است که من یک انسان مذهبی هستم و ساعتها با هم در مورد این گونه مسائل بحث میکنیم، دعوا میکنیم اما به هم توهین و فحاشی نمیکنیم، با هم به سفر میرویم کلی با یکدیگر خوش میگذرانیم. ای کاش همه ما یاد بگیریم که این گونه با هم تعامل داشته باشیم.
برخی میگویند که چرا جلوی آقای رئیسی اعتراض کردی این در حالی است که من هیچ اعتراضی نکردم و تنها نظرم را بیان کردم، حالا اگر اعتراض هم میکردم باید بگویند که من کافرم؟ واقعا خجالتآور است، میگویند چرا در زمان روحانی صدایت در نمیآمد، در حالی که این موضوع درست نیست من هیچگاه به اندازه زمان روحانی معترض نبودهام. امام مگر فرقی دارد؟ آدم باید نقد و نظر خود را مطرح کند ولی نه با توهین بلکه با نهایت ادب باید اعتقادش را بگوید. بیایید تا همگی اینگونه رفتار کنیم. بیایید با هم بحث کنیم ولی توهین نکنیم.
من معتقدم که تتلو شاعر و آهنگساز بسیار خوبی است، هزار کار بد کرده که دیگر او را دوست ندارم، اما زمانی به او گفتم که فلان آهنگ تو چقدر زیباست، هیچ گاه نگفتم فلان فلان شده این چه بود که تو ساختی؟
اما به قدری به این خواننده توهین کردیم که از کشور رفت. این خواننده از ابتدا اینطور نبود، ما او را با توهینها و ناسزاهایمان به این روز انداختیم. چرا متوجه نمیشویم که دو میلیون نوجوان دنبالکننده این خواننده هستند. کودکی من را دید و از من شماره آقای تتلو را خواست، من گریهام گرفت و با خود گفتم که چرا یک بچه ۶ ساله باید دنبال شماره این خواننده باشد؟ چه کسی باید متوجه این شرایط شود؟ مسئولان که یا نمیفهمند یا میفهمند و میخواهند که سر پستشان باقی بمانند. ما مردم هم با رفتارمان آدمها را تتلو میکنیم. مادر آن کودک ۶ ساله تذکر داد که این حرف را نزند اما همان مادر آهنگ تتلو را گذاشته که کودکش علاقهمند شده است. بعد با این شرایط مسئولان جلوی فیلم من را میگیرند. اگر میخواهند که دین را مستقر کنند این راهش نیست. اگر پیامبر هم اینطور فکر میکرد این تعداد مسلمان نداشتیم.
- شما بارها در فیلمها در نقش شهید بازی کردهاید، آیا خودتان هم به شهادت فکر میکنید؟
من جزو گروهی بودم که جنگیدم اما شک کردم؛ البته به جنگ و جبهه رفتن شک نکردم اما این چیزی را که میخواهم بگویم را فقط بچههای جنگ درک میکنند، گاهی پیش میآمد که در خاکریز یا در گودالی که ما به آن خندق میگفتیم عراقیها میآمدند و همه را به رگبار میبستند اما یکی دو نفر به اذن خدا زنده میمانند و من فکر میکنم تمام آنهایی که شهید نشدند، انتخاب کردند که شهید نشوند. خدا هم از آدمها میپرسد که میخواهند شهید شوند یا نه و شکی که در آن لحظه در دلشان میافتد، باعث میشود شهید نشوند. شاید این صحبتها موهوم به نظر بیاید و جماعتی که جبهه نرفتهاند با من مخالف باشند و بگویند که دوران این حرفها گذشته اما من معتقدم که شهادت امری انتخابی بود و عدهای نخواستند که شهید شوند. من اسم این را شیشهخرده داشتن نمیگذارم چراکه خیلیها جانباز شدند و در مقابل هم خیلیها توجیه میکنند که ما ماندیم تا زینبی باشیم اما این حرفها اشتباه است.
- برخی از شهدا در زمان حیاتشان شهرتی نداشتند اما بعد شهادت اسمشان سر زبانها افتاد مانند شهید آوینی که بعد شهادت به او سید شهدای اهل قلم گفتند. شما فکر میکنید که اگر شهید شوید مردم دربارهتان چه خواهند گفت؟
من معتقدم که اگر ما در انتهای فراز زیبای زیارت شهدای کربلا از ته دل میگوییم کنت معکم باید منتظر شهادت باشیم. من میگویم که کاش حبیب ابن مظاهر باشم تا حضرت علی اکبر، و گاهی اشکالی ندارد که در صفا و مروه باشی و جیبی پرپول داشته باشی و به نوعی چیزی دنیایی از خدا بخواهی. دوست دارم بدانم که اگر شهادتم روی نقطه نظرات آدمها شلیک میکند، این اتفاق برایم بیفتد.
- نادر طالبزاده که فوت کرد عدهای که منتقدش هم بودند از او تعریف کردند، شما فکر میکنید که این اتفاق برایتان میافتد؟
من چندی پیش برای عرض تسلیت به خانه حاج نادر رفتم به رفقایم میگفتم که همان مذهبیون تندرویی که حاج نادر را تکفیر میکردند امروز برایش گریه میکنند. چرا این رفتار را میکنند؟ زمانی که آدمها زنده هستند با آنها خوب رفتار کنیم.
من با حاج قاسم سلیمانی رفت و آمد داشتم و با خانواده او رفت و آمد میکردم. همسر دخترش روزگاری شاگرد من بود. من خود حاج قاسم را خوب میشناختم و کاش دیگران از نزدیک او را میشناختند ولی آن موقع مخالفانشان زیاد میشد.
من مردهپرستی را دوست ندارم اما اگر مرده من اثر بیشتری دارد بدم نمیآید که شهید شوم.
همیشه در فیلمهای من حرف هست و در آثارم تلنگر میزنم و احساس میکنم که بازدارندگی خوبی دارد. من در مدرسه مربی تربیتی بودم و نوجوانی با من حرف میزد و میگفت که دارم به گناه آلوده میشوم، به زن همسایه نگاه میکنم و با او رابطه برقرار کردهام، توصیه من به او این بود که باید دوست دختری پیدا کنی که عاشقش باشی. نسخه برای او در آن موقعیت این بود. دارو هم عوارض دارد اما زخم و عفونت را درمان میکند. ظاهر ماجرا بد است اما همان نوجوان با دختری که عاشقش بود، دوست شد و باهم ازدواج کردند و دیگر گناه نکرد.
شما چقدر نتفلیکس نگاه میکنید؟ ببینید که چه بلایی دارد سر دودمان اخلاق میآید. بعد در این شرایط یک سری آدم اعتراض میکنند که سیدجواد هاشمی آهوی پیشونی سفید میسازد یا به من میگویند که از این فیلمها از تو بعید است. یک بار یک روحانی سر من داد میزد که چرا خجالت نمیکشی؟ من تو را بچه جنگ میدانستم؟ من چطور به فرزندم بگویم که این آدم ریاکار است؟ تو آهوی پیشونی سفید ساختی که بچه من نگاه میکند و نمیتوانم جلویش را بگیرم. گفتم بچه تو تا به حال نتفلیکس دیده؟ گفت: نتفلیکس چیست؟ گفتم: هیچی.
من شبیه به آن دکتر اما در حوزه هنر هستم. برای همین میگویم آقای نقدعلی دخالت نکن، شما درست موقعی از صحن مجلس تذکر شفاهی به شهر گربهها دادی که مردم از بیآبی تظاهرات میکردند و شما عضو کمیسیون کشاورزی هستید و اشتباه رفتید.
من حرفم این است که به من اعتماد کنید. من جایی که در استخر لخت شدم گناهی مرتکب نشدم البته تابو شکستن اندازه دارد، مثلا من در ماجرای داماک اشتباه کردم که خانه خریدن در خارج از کشور را تبلیغ کردم و با صراحت هم عذرخواهی کردم. حتی اگر در نظرات به من توهین کنند اشکالی ندارد من باید عذرخواهی میکردم و این کار را انجام دادم. اما جایی که اشتباه نکردهام چرا باید بگویم غلط کردم؟
شما به من گفتید جوری عمل کردهام که در تلویزیون بمانم اما باید بگویم که اصراری به ماندن در تلویزیون و سینما ندارم تا برای خوشایند کسی کاری کنم. من گفتم چون بخشی از جامعه ناراحت شدند تکههایی از فیلم را بر میدارم. اصلا اینطور نبود که من بدهکار باشم و بدبخت شوم. قبل از اکران گفته بودم که اگر شهر گربهها اکران نشود به زندان میافتم. در واقع ما فقط ادعا میکنیم که مردم خوبی هستیم. در انتها باید بگویم که برای خوشایند کسی کار نمیکنم.
انتهای پیام/
نظر شما