حسن بنیانیان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتوگو با خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز اظهار کرد: فضای مجازی پدیده جدیدی است که با تاثیرگذاری گسترده بر ذهن و افکار مردم در مسائل گوناگون فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه دخالت میکند؛ لذا حکمرانان جامعه به طور طبیعی نمیتوانند نسبت به آن بیتفاوت باشند؛ البته مدیریت آنها باید متناسب با اهداف و مصلحتهای جامعه تعریف و اعمال شود. بنابراین اگرچه مداخله حکومت در مدیریت فضای مجازی امری ضروری است ولی تنظیم محتوای آن باید عالمانه صورت پذیرد.
وی افزود: حکمرانی فضای مجازی در ایران تاکنون موفقیتآمیز نبوده است که برای آن علل مختلفی را میتوان ذکر کرد. مدیریت اجرایی ما متاثر از یک نظام انتخاباتی ناقص شکل میگیرد و همین سبب میشود تا افراد در قوه مجریه و مقننه احساس موقتیبودن داشته باشند. ۴ سال زمان کافی برای استقرار کامل آنها نیست؛ لذا دست به اقدامات زودبازدهی میزنند که با چشم دیده شود و بر زندگی مردم موثر باشد. ماهیت مداخله حکومت در فضای مجازی مثل دارو است؛ به مذاق افراد تلخ میآید ولی مصلحت بیمار، خوردن دارو است. وقتی دولتها و مدیران اجرایی آن سیاستزده شوند، برای کسب محبوبیت، عدم ایجاد نارضایتی عمومی و حتی با نیت خیر سراغ کارهایی که تلخی آن برای این دولت است و آثار مفید آن برای دورههای بعدی، نمیروند.
رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد: ما همواره در جلسات مختلف شاهد این پدیده بودهایم که وقتی رئیس جمهور وقت متوجه میشود که اقدامی ضروری با نارضایتی قشری همراه است، نمیگوید که آن را از دستور کار خارج کنید، ولی میگوید بروید و کار عمیقتر و بهتری روی آن انجام دهید.
حسن بنیانیان ادامه داد: ما در سالهای اخیر تمرکز زیادی بر روی ساخت فیزیکی جامعه گذاشتیم و توسعه را صرفا در ابعاد بزرگی که به چشم میآید تعریف کردیم و نسبت به مفاهیم نرم افزاری و ضرورتهای تربیتی و فرهنگی به صورت ریشهای بیتفاوت شدهایم و مسائل فرهنگی را به برگزاری مناسک دینی که در جای خود از اهمیت بالایی برخوردار است، محدود کردهایم. اما هیچ وقت دقت نکردیم که فضای مجازی چگونه آرام آرام به همان مناسک دینی نیز ضربه میزند.
مشاور و دستیار امور فرهنگی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی عنوان کرد: همچنین ما بهواسطه درآمدهای نفتی، از اهمیت نقش نیروی انسانی در اقتصاد، سیاست و تحولات اجتماعی غفلت کردهایم. نقش دانش، مهارت و باورهای نیروی انسانی را در توسعه نادیده گرفتیم و همیشه توسعه را در وارد کردن یک تکنولوژی با پول نفت دانستهایم. البته این مخصوص ما نیست و در همه کشورهای نفتخیز منطقه نیز دیدهمیشود؛ مثلا بزرگترین برج دنیا در امارات ساخته میشود چون پول مفت نفت را به راحتی برای ساخت و سازهای این چنینی به شرکتهای اروپایی میدهند تا به مردمشان بگویند توسعه پیدا کردهایم؛ درحالی که اصل ریشهای توسعه، تحولات نرمافزاری جامعه از جمله امکان مدیریت فضای مجازی و در خدمت پیشرفت قراردادن آن است.
او عنوان کرد: بنده خیلی از محتوای طرح صیانت از فضای مجازی مجلس شورای اسلامی اطلاع ندارم اما همیشه باید پیش از اجرای هرقانونی، بستر فرهنگی مناسب آن را در جامعه ایجاد کنیم؛ ما باید ساعتهای زیادی را با ابزارهای هنری صرف متقاعد کردن مردم برای مطالبهگری از مسئولین برای قانونمند کردن اینترنتِ بیضابطه کنیم. والدین واقعیت تلخ تاثیرگذاری فضای مجازی را حس کنند و خود جوانان متوجه آسیبهای مخرب لذتهای لحظهای فضای مجازی شوند. این چنین است که بستر جامعه برای وضع قانون آماده میشود. ما بستر قانون را فراهیم نمیکنیم یا میخواهیم آن را از مردم مخفی کنیم؛ لذا جامعه نسبت به آن عکسالعمل نشان میدهد.
به گفته بنیانیان، وزارت ارتباطات باید یک بخش فرهنگی بسیار قدرتمندی داشته باشد تا هنگام اتخاذ سیاستهای مهم، ملزومات فرهنگی آن برای همراهسازی مردم را نیز در نظر بگیرد. تلویزیون ما بهجای آنکه فضای بزرگی از آنتن خود را درگیر تبلیغ رب و ماست و پنیر کند، با استفاده از تکنیکهای هنری و ابزارهای تاثیرگذار فرهنگی برای حل مسائل ریشهای جامعه تلاش کند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: فرهنگ به معنای جامع خود در نظام بودجهبندی رسانه ملی و همچنین ساختار مدیریتی آن خیلی غریب است. ملاحظات سیاسی بر اصول فرهنگی غلبه پیدا میکند؛ لذا آسیبهای فرهنگی خود صداوسیما در جامعه کم نیست. علاوه بر ایرادات موجود در ساز و کارهای مدیریتی، صداوسیما بودجه خود را با کسب رضایت دولتها بدست میآورد. بنابراین بهجای آنکه رسانه ملی رابط نیازهای مردم و دولتها باشد، تحت فشار مجبور است وزن بیشتری به حرف دولتها بدهد. همین باعث میشود تا محبوبیت خود را از دست دهد و تریبونهای دشمن هم که هیچ گونه محدودیتی ندارند، با دروغ و تزویر روایت رایج در جامعه را بهدست بگیرند.
نویسنده کتاب فرهنگ توسعه در پایان تاکید کرد: یکی دیگر از مشکلات فرهنگی ما آن است که ما ایرانیها اصولا دوست داریم منتقد باشیم تا بتوانیم خودمان را مطرح کنیم و هر آدمی که بیشتر انتقاد کند را باسوادتر و روشنفکرتر میدانیم و اگر کسی قضاوت منصفانهای داشته باشد، فکر میکنیم او توجیهگر است. مبارزه با رژیمهای فاسد پادشاهی در فرهنگ ایرانی اسلامی، به ما به ارث رسیده است که اتفاقا واقعیت هم این بود که اگر کسی پادشاهان را نقد میکرد معمولا انسان فرهیختهای نیز بود اما پس از انقلاب افراد برای اثبات شخصیت، موضع انتقادی میگیرند و از مرزهای انصاف عبور میکنند. امروز در کشور ما فردی که در تلویزیون حاضر میشود، به یک انسان مهم در افکار عمومی تبدیل میشود، بدون آنکه مردم بدانند چه بخشی از وجود او رشد کردهاست؛ همین سبب شده تا چنین افرادی راجع به هر موضوعی اظهار نظر کنند. یک فوتبالیست یا بازیگر که کار ورزشی یا هنری او در جای خود ارزشمند است، هم به خود اجازه میدهد درمورد مسائل پیچیده یک نظام نظر مثبت یا منفی دهد و هم مردم از او چنین مطالبهای دارند. آرایشگری که مشغول آرایش و پیرایش شما است نیز بحث سیاسی میکند و شما هم پاسخ میدهید و مشغول گپ سیاسی میشوید. اینها نماد توسعه نیافتگی فرهنگ جامعه ما است که باید در مدرسه و رسانه نسبت به فرهنگسازی آن اقدام میشد.
انتهای پیام/
نظر شما