به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، پیامرسانها یکی از پر استفادهترین فناوریهای وابسته به اینترنت هستند که میلیونها نفر از کشورهای سراسر دنیا به صورت سالیانه از آنها استفاده میکنند. چند سالی است که پیام رسانهای ایرانی در کنار پیامرسانهای خارجی نیز وارد عرصه فعالیت و رقابت با نسخههای خارجی شدهاند. از جمله این پیامرسانها میتوان به ایتا، بله، سروش، آیگپ و روبیکا اشاره کرد.
اغتشاشات و حوادث یک ماه گذشته کشور، محدودیتهایی در پهنای باند اینترنت و استفاده از پیامرسانهای خارجی ایجاد کرده و منجر به اختلال دسترسی به اپلیکیشنهایی مانند اینستاگرام و واتساپ شد. در همین راستا بسیاری از کاربران از این اپلیکیشنها به استفاده از پیامرسانهای داخلی رو آوردند. برخی از کاربران از اختلال در ارسال پیام و عدم نمایش اعلان پیام جدید گلایه داشته و بر این باورند که برخی مشکلات این اپلیکیشنها از سال ۹۸ تا کنون به قوت خود باقی است.
همچنین در این راستا، موضوعاتی مانند فراهم بودن بستر مناسب برای کسب و کارهای اینترنتی، تشابه یا وجه تمایز نرم افزارهای داخلی و داخلی، امنیت اطلاعات کاربران و مهاجرت یکباره مخاطبان به پیام رسانهای داخلی مطرح شده است. در این ارتباط با محمد مهدی اثنی عشری دکتری تخصصی IT و عضو هیئت علمی و مدیر فناوری اطلاعات دانشگاه خواجه نصیر به گفتوگو پرداختهایم که مشروح آن به شرح زیر است:
از نظر شما چرا نرم افزارهای ایرانی نتوانستند در جذب مخاطب موفقیت چندانی داشته باشند و نیاز آنان را برطرف کنند؟
ناتوانی در جذب مخاطب میتواند علتهای مختلفی داشته باشد؛ اما به عقیده من ورود یکباره این نرم افزارها به عرصه رقابت با نمونههای خارجی مهمترین علت است. تقریبا تمام این نرم افزارها تازه تاسیس بودند؛ اما در سال ۹۸ به صورت یکباره با حجم قابل توجهی کاربر مواجه شدند که ظرفیت و توان لازم را برای حمایت و پشتیبانی از کاربران نداشتند.
پیامرسانهای داخلی تازه کار تاسیس بوده و ساختار حمایتی مناسبی نیز ندارند.
باید توجه داشت زمانیکه کاربران یا مخاطبان برای نخستین بار عضو یک شبکه اجتماعی یا پیام رسان میشوند، اگر از امکانات و محیط گرافیکی آن راضی نباشند، برای طولانی مدت جذب آن نشده و از آن پلتفرم دیگری استفاده خواهند کرد. البته بیشتر ایرانیها به صورت پیش فرض و ناآگاهانه باور دارند که کالا یا خدمات خارجی از مشابه ایرانی بهتر و کارآمدتر است. بنابراین کاربران داخلی با یک پیش فرض منفی به سراغ نرم افزارهای داخلی میروند.
از سوی دیگر این پیامرسانهای داخلی تازه کار تاسیس بوده و ساختار حمایتی مناسبی نیز ندارند. تمام این عوامل باعث شده تا مخاطبان نسبت به این پیامرسانها بیتمایل باشند. همچنین اعتماد و اطمینان مخاطبان به نرمافزارها عامل دیگری بوده که در جذب موفق یا ناتوانی کاربران موثر است. البته ما نمیتوانیم به مخاطبان بگوییم که باید تحمل کنید تا مشکلات پیام رسانهای داخلی شود. با وجود تمامی این تفاسیر میتوان ادعا کرد در حال حاضر فضای مبهمی درباره نرم افزارهای داخلی وجود دارد.
زمانیکه مخاطبان متوجه شوند که حمایت دولتی از یک نرم افزار یا پیام رسان داخلی وجود دارد، نسبت به استفاده از آن بیتمایل هستند؛ چرا که احساس میکنند دولت آنها را مجبور به استفاده از این نرم افزار میکند.
در طراحی موتور جستجوگر ملی موفق نبودیم
علاوه بر موضوع حمایت از پیامرسانهای داخلی، دولتهای پیشین تلاش کردند تا با سرمایه گذاری گسترده بتوانند موتور جستجوگر ملی طراحی و راه اندازی کنند؛ اما در نهایت پس از گذشت چندین سال، هیچکدام از این جستجوگرها فعال نبوده و یکی پس از دیگری از گردونه رقابت خارج شدند. همچنین درباره پلتفرمهای داخلی یک دوگانگی و تعارض وجود دارد، به این صورت که این نرم افزارها برای فعالیت نیازمند به حمایتهای دولتی به ویژه در حوزه مالی هستند. از سوی دیگر، زمانیکه مخاطبان متوجه شوند که حمایت دولتی از یک نرم افزار یا پیام رسان وجود دارد، نسبت به استفاده از آن بیتمایل هستند؛ چرا که احساس میکنند دولت آنها را مجبور به استفاده از این نرم افزار میکند.
دولت زمانیکه قصد دارد یک طرح را اجرایی کند، باید شناخت کامل و دقیقی از مردم داشته باشد. به عنوان مثال دولت چین سالهاست که قسمت جستجو گوگل را محدود یا فیلتر و مردم را مجبور به استفاده از موتورهای جستجوگر داخلی کرده است؛ اما باید در نظر داشت که مردم ایران و چین در تابعیت از قوانین دولتی بسیار متفاوت هستند. مردم چینی این موضوع را میپذیرند؛ اما مردم ایران در مقابل آن ایستادگی میکنند.
البته حواشی و پیش فرضهای منفی درباره پیامرسانها فقط محدود به کاربران عادی نیست؛ بلکه حتی صنف فناوری و اطلاعات نیز گلایههایی مبنی بر وجود رانت یا حمایتهای ویژه از یک شرکت یا نرمافزار خاص شنیده میشود.
پیامرسانهای داخلی مانند ایتا مشابه تلگرام و روبیکا مشابه اینستاگرام ساخته شده است. این پیامرسانها تا چه میزان با نسخه مشابه خارجی تفاوت دارند؟ همچنین عملکرد نرمافزارهای ایرانی را از لحاظ فنی و زیرساخت چگونه ارزیابی میکنید؟
البته من اعتقاد دارم مقایسه پیامرسانهای داخلی با نمونههای مشابه خارجی از اساس اشتباه است؛ چون میزان حمایت مالی و معنوی که از نمونه خارجی میشود با نمونه داخلی قابل قیاس نیست.
ما از تواناییهای فنی یا سیاستهای مالی پشت پرده طراحی این نرم افزارها اطلاعی نداریم؛ اما در واقعیت کاربران هنگام استفاده از پیامرسانهای داخلی احساس خوشایندی که هنگام استفاده از نرم افزارهای خارجی داشتند، را ندارند. البته طراحان ایرانی تلاش بسیاری کردهاند تا نرم افزارهایی مشابه پیام رسانهای معروف خارجی طراحی کنند که گاهی موفق بودند و گاهی به علت پارهای مشکلات یا اختلالها ناموفق بودند.
نباید انتظار داشته باشیم که پیام رسانهای داخلی از لحاظ قابلیت یا امنیت با نمونه خارجی برابری کنند.
نرم افزارهای داخلی از لحاظ ساختاری یا فنی نیز دارای مشکلات بسیاری هستند، به عنوان مثال اعلان پیام جدید در بسیاری از این نرمافزارها در تلفنهای همراه مشخص نمیشود یا دیر هنگام ارسال خواهد شد. همچنین در حوزه رمز نگاری ارتباطات نیز مشکلاتی وجود دارد که بعضا باعث نگرانی کاربران میشود. به عنوان مثال در بخش سوالات پرتکرار که مرتبط با ورود کاربر به صفحه خود است، مشکلاتی وجود دارد که کاربران هنگام استفاده از واتساپ این این مشکلات را نداشتند. با وجود تمام این تفاسیر، ما نباید انتظار داشته باشیم که پیام رسانهای داخلی از لحاظ قابلیت یا امنیت با نمونه خارجی برابری کنند.
نرمافزارهای داخلی قابلیت افزایش توانایی و جذب مخاطب را دارند، البته به شرط اینکه اجبار برداشته شود و در فضای آرام و کاملا منطقی این اقدام صورت گیرد.
در حال حاضر آیا امکان کنارهگیری یکباره از پلتفرمهای خارجی و تنها استفاده از بسترهای داخلی وجود دارد آیا میتوان ادعا کرد با گذشت چند سال و رونمایی از نسخه پلاس و بتا برخی از نرمافزارها، مشکلات زیرساختی این پلتفرمها برطرف شده است؟
مهاجرت یکباره کاربران به پیامرسانهای داخلی بسیار محتمل به نظر میرسد، هر چند که سالها پیش تجربه مهاجرتها یکباره در کشور وجود داشته است. به عنوان مثال مهاجرت کاربران از تلگرام به واتساپ یا از وایبر به تلگرام را در گذشته شاهد بودیم. البته به عقیده من در حال حاضر مردم آمادگی این مهاجرت یکباره را ندارند. اینکه انتظار داشته باشیم، مردم به علت فیلترینگ پیامرسانهای خارجی، از مشابه داخلی استفاده کنند، انتظار اشتباهی است و امکان دارد که نتیجه عکس دهد. همچنین برخی از مدیران این پیامرسانها در مصاحبههایی اعلام کردهاند که مخالف مهاجرت یکباره و به اجبار مردم به پیامرسانهای داخلی هستند.
به عقیده من، پیامرسانهای داخلی به طور قطع ایرادات و مشکلاتی دارند؛ اما دارای نقاط قوت و کارایی نیز هستند و امکان گسترش این توانمندیها وجود دارد. این نرمافزارها قابلیت افزایش توانایی و جذب مخاطب را دارند، البته به شرط اینکه اجبار برداشته شود و در فضای آرام و کاملا منطقی این کار صورت گیرد، به گونهای که مخاطب بنا بر تمایل خود از این پیام رسانها استفاده کند.
نرمافزار «دیوار» را در نظر بگیرد، در ابتدا مخاطب احساس نیاز کرده و بعد، این نرم افزار را در گوشی نصب کرده و از آن استفاه میکند. بنابراین مسئولان یا طراحان در این حوزه، در ابتدا باید از مردم نیازسنجی کرده و بر اساس آن پیام رسان جدید طراحی یا قابلیت جدیدی به پیام رسانهای قبلی بیفزایند. اینکه مسئولان به صورت چکُشی و ضربتی عمل کرده و مردم را وادار به استفاده از پیام رسانهای داخلی کنند، خروجی مطلوب نمیدهد.
اگر فضای تعاملی در جامعه ایجاد شود، به طور قطع مردم تمایل به استفاده از نرم افزارهای داخلی را دارند. به عنوان مثال سامانههای خرید خودرو، تاکسی اینترنتی داخل شهری، سامانههای مسیر یابی نمونههای موفق از تعامل سازنده بین مردم و دولت است. البته اینجا این سوال مطرح میشود که چرا مردم از این سامانهها استفاده میکنند؟ پاسخ این است که هیچ اجباری وجود ندارد و مردم بر اساس نیاز و میل خود این سامانهها را انتخاب و استفاده میکنند.
از سوی دیگر در این حوزه، تجربههای ناموفق نیز وجود دارد. علت آن نیز این است که موتورهای جستجوگر با پشتیبانی و وامهای دولتی ایجاد شدند؛ اما در حال حاضر خبری از آنها نیست و حذف شدند. اکنون جستجوگرهایی مانند ذرهبین وجود دارد؛ که همراه اول از آنها پشتیبانی کرده و مخاطب را مجبور نمیکند که به جای گوگل از آن استفاده کنند، در نتیجه مخاطب به میل خود از این نرم افزار استفاده میکند.
معمولا فرضیه هایی مبنی بر امنیت پیام رسانهای داخلی مطرح میشود، که بسیاری از کاربران برای استفاده از آن تردید داشته و بر این باورند که حریم خصوصیشان در این پیام رسان به خطر میفتد. ای فرضیه از لحاظ فنی تا چه اندازه ممکن است؟
امنیت موضوعی است که فقط شامل پیام رسانهای داخلی نیست و مخاطبان از هر کشور با ترس انتشار اطلاعات خود مواجه هستند. بنابراین در هیچ کشوری نمیتوان فردی را پیدا کرد که بگوید با خیالی آسوده از یک پیام رسان یا نرم افزار استفاده میکند. البته موضوع امنیت را از چند منظر میتوان مورد بررسی قرار دارد. گاهی این امینت به علت فعالیت هکرها به خطر میافتد. گاهی نیز بخشی از اطلاعاتی که فرد در پیام رسانی وارد میکند، با رضایت خود در اختیار دولت یا نهادهای دولتی قرار میگیرد. مثلا فیسبوک به صورت علنی، اطلاعات کاربران خود را به دولت آمریکا میفروشد.
اگر ما بتوانیم قابلیتهای اینترنتی خود را به مردم عرضه کنیم و حمایتهای حاکمیتی را برداریم و اجازه دهیم که این پیام رسانها در بازار رشد کرده و با یکدیگر رقابت کنند، به عقیده من امکان فعالیت این کسب و کارهای اینترنتی در بستر پلتفرمهای داخلی وجود دارد. این پیام رسانها میتوانند به راحتی بخشی از بازار و البته نه همه آن را در اختیار بگیرند.
از سوی دیگر با توجه به شرایط بینالملل، دشمنیهای متعددی علیه کشور وجود دارد، بنابراین تلاشهایی برای نشان دادن اینکه پیام رسانها و سامانههای داخلی امنیت مناسبی ندارند، انجام میشود. اگر حفرههای امنیتی در نرم افزارهای داخلی وجود دارد، نسبت به میزان حمایت و سرمایه گذاریها، تناسب دارد. همچنین بازهم تاکید میکنم، مقایسه پیام رسانهای ایرانی با نمونههای مشابه خارجی صحیح نیست؛ چون مثلا شرکت گوگل را از نظر حمایت دولتی، نیروهای متخصص، سرمایه گذرای نباید با یک پیام رسان تازه تاسیس مقایسه کرد. بسیار طبیعی است که شرکتی مانند گوگل از لحاظ امنیت بسیار بالاتر از پیام رسانهای ایرانی باشد.
شرایط فنی موفقیت پیامرسانهای داخلی در زمینه کسب و کار
با توجه با محدویت پهنای باند اینترنت، تا چه حدی امکان کسب و کارهای ملی در پلتفرمهای داخلی وجود دارد؟ آیا این پلتفرمها میتوانند از کسب و کارهای بینالمللی نیز پشتیبانی کنند؟
به عقیده من، محدودیت پهنای باند به این معنا، در کشور وجود ندارد. نمیتوان در این باره مثالی آورد که جایی نیاز به پهنای باند بوده و دولت نتوانسته آن را تامین کند. بنابراین در این باره مشکلی وجود ندارد. البته اینکه برخی اوقات دسترسی کاربران مسدود شده یا با محدودیت مواجه میشود، موضوعی متفاوت است.
به عقیده من در این فضای فعلی، امکان رشد کسب و کارها وجود دارد همان گونه در حال حاضر نیز کسب و کارهای بسیاری در بستر شبکه ملی اطلاعات در حال فعالیت هستند.
البته اینکه فردی در اینستاگرام صاحب کسب و کار بوده و به اجبار مجبور به مهاجرت به روبیکا باشد، موضوعی فنی نیست و سیاست کلی دولت است. اگر ما بتوانیم قابلیتهای اینترنتی خود را به مردم عرضه کنیم و حمایتهای حاکمیتی را برداریم و اجازه دهیم که این پیام رسانها در بازار رشد کرده و با یکدیگر رقابت کنند، به عقیده من امکان فعالیت این کسب و کارهای اینترنتی در بستر پلتفرمهای داخلی وجود دارد. این پیام رسانها میتوانند به راحتی بخشی از بازار و البته نه همه آن را در اختیار بگیرند.
مثلا در حال حاضر نرم افزارهایی مانند «ترپ» یا «دیجی کالا» را در نظر بگیرد، بسیاری از کسب و کارها در آن انجام میشود و صاحبان مشاغل برای فروش محصولات یا خدمات خود، موفق بودهاند. علت آن نیز فقط نبود اجبار یا حمایت حاکمیتی است. بنابراین آنها توانستند به آرامی و بدون ایجاد هیاهو مخاطبان خود را جذب کرده و کیفیت خود را افزایش دادهاند. همچنین با وجود پشتیبانی آنلاین، مخاطبان و کاربران میتوانند مشکل را در حداقل بازه زمانی، مطرح و برطرف کنند. در پلتفرم ایرانی به سادگی مشکل حل خواهد شد.
از نظر شما شرکتهای دانش بنیان چگونه میتوانند به کمک پلتفرمهای داخلی کمک کنند؟
به عقیده من، در حال حاضر شرکتی به معنای شرکت دانش بنیان وجود ندارد و این عنوان به شرکت داده نمیشود، بلکه به محصول یک شرکت اطلاق میشود. طبیعتا افراد فعال در این شرکتها، از بین دانشجویان ممتاز و نخبه دانشگاهها هستند؛ اما باید در نظر داشت که نیروهای شاغل در شرکتهایی غیر دانش بنیان نیز افراد متخصصی هستند.
متاسفانه این عنوان فقط علتی است تا برخی شرکتها یکسری تسهیلات دریافت کنند. به عنوان مثال مالیات کمتری پرداخت کرده یا وامهایی با درصد بازپرداخت کم دریافت کنند. به عقیده من این دستهبندی بیشتر برای این است که شرکتها بتوانند در گروههای مختلف، آسانتر فعالیت کنند و در حوزه فنی یا تخصصی این گروهبندی خیلی توجه منطقی ندارد.
اینستاگرام برای فعالیت کاربران خود الگوریتمی طراحی کرده بود و کسبوکارها بر اساس آن فعالیت میکردند. این الگوریتم در پیامرسان روبیکا وجود دارد؟ در صورت فقدان این الگوریتم کاربران با مشکل مواجه نخواهند شد؟
اگر کاربران بخواهند نرم افزار داخلی مهاجرت کنند که قابلیتهای نمونههای خارجی را نداشته باشد، طبیعی است که کاربران تمایلی به این پیام رسانها ندارند. به عنوان مثال یک سامانه معمولی که دانشگاهها از آن استفاده میشود، اگر جا به جا شود، دانشجویان سریع انتقاد میکنند که سامانه قبلی این قابلیتها را داشت. شاید آنان هیچ زمانی از این قابلیت هم استفاده نکنند؛ اما به صورت ناخودآگاه این دو سامانه را با یکدیگر مقایسه خواهند کرد.
روبیکا نیز در این راستا، بسیاری از الگوریتمها خود را مشابه اینستاگرام طراحی کرده است و این موضوع در جذب مخاطب تاثیر گذار است.
در هر صورت، ذهن افراد خیلی تمایل ندارد که با فضای جدید آشنا یا مواجه شود، بنابراین اگر فضای این پیام رسانها مشابه خارجی باشد، ذهن افراد نیز برای استفاده از نرم افزارهای داخلی، بیشتر آمادگی دارد. تشابه گرافیکی و قابلیتها باعث میشود، مخاطب بسیار آسانتر در پیام رسانهای داخلی عضو شود. البته این تشابه قابلیت، موضوع خلاقیت و نوآوری را نقض نمیکند. در این راستا، به عقیده من در ابتدا این تشابه بسیار خوب است؛ اما در ادامه و به مرور میتوان وجه تمایز بیشتری بین نمونه داخلی و خارجی ایجاد کرد. روبیکا نیز در این راستا، بسیاری از الگوریتمها خود را مشابه اینستاگرام طراحی کرده است و این موضوع در جذب مخاطب تاثیر گذار است.
تمایل برنامهنویسان ایرانی برای همکاری با شرکتهای خارجی
ایران برنامهنویسان خوبی دارد؛ اما متاسفانه ترجیح میدهند چه در داخل و چه خارج کشور برای شرکتهای خارجی کدنویسی کنند. از نظر شما چگونه میتوان از پتانسیل این افراد برای طراحی پیامرسانها داخلی استفاده کرد؟ یا چه تعمهیداتی برای جذب نخبگان برای تحصیل در رشته مهندسی نرم افزار پیشنهاد میکنید؟
این موضوع که بسیاری از مهندسان نرم افزار یا برنامه نویسان تمایل دارند با شرکتهای خارجی فعالیت داشته باشند، یک موضوع کاملا روشن و واضحی در جامعه است. البته این موضوع محدود به متخصصان یا فارغ التحصیلان این رشته دانشگاهی نیست و این موضوع را در بیشتر مشاغل نیز مشاهده میشود؛ اما چون نیاز به مهندسی نرم افزار در داخل یا خارج کشور بیشتر است، در جامعه نمود پیدا کرده است. به عنوان مثال در سالهای گذشته مهاجرت پرستاران یا کادر درمان یا ترجیح آنها به اشتغال در خارج از کشور نسبت به داخل بیشتر شده است. بنابراین تمایل به مهاجرت یا تعامل کاری یا مالی با شرکتهای خارج از کشور، در اکثر حرفهها وجود دارد.
مشکلات اقتصادی و معیشتی در کشور نیز یکی از مهمترین علل این تمایل است. اگر بتوانیم فضای اقتصادی کشور را بهبود ببخشیم و آینده مالی و اقتصادی با ثباتی داشته باشیم، به طور قطع شاهد افزایش تمایل متخصصان برای فعالیت در داخل کشور خواهیم بود. من به عنوان عضو هیئت علمی، علاقه دانشجویان برای بیام ایده جدید را مشاهده میکنم؛ اما وقتی وارد بازار کار میشوند، با مشکلات بیشماری مانند بیمه و مالیات مواجه شده و دلسرد خواهند شد. بنابراین آنها حتی اگر نمیتوانند مهاجرت کنند، ترجیح میدهند درآمد به دلار داشته باشند تا مطمئن باشند که ارزش پولشان دستخوش تغییرات گسترده نمیشود.
ما در دانشگاهها تلاش میکنیم که دانشجویان را تشویق به ماندن در کشور کنیم؛ امادر واقعیت با توجه به شرایط اقتصادی، تمایل آنها به سمت مهاجرت است.
از نظر شما چگونه میتوان در راستای فرهنگسازی برای استفاده از نرمافزارهای داخلی گام برداشت؟
به عقیده من؛ دو موضوع در این فرهنگسازی نقش موثری دارند. اول؛ سرمایه گذاری برای کودکانی که هنوز به سن استفاده از گوشی هوشمند یا فضای مجازی نشدهاند. فرد میانسال یا جوانی که سالها از پیام رسانها خارجی استفاده کرده، برایش دشوار است که به یکباره از نرم افزار داخلی استفاده کند. مدرسه و معلمان نیز در این فرهنگ سازی باید تلاش گسترهای داشته باشند.
در درجه دوم باید از نرم افزارهای داخلی در شعارها یا نام گذاریهای سالها استفاده شودو همچنین میتوان در موضوع تبلیغات، از این نرمافزارها حمایت کرد. به عنوان مثال نرم افزار ذرهبین را بیشتر ما میشناسیم، چون روزانه چندین پیامک تبلغاتی از آن دریافت میکنیم؛ اما نرم افزار گردو را شاید تعداد محدودی بشناسند.
انتهای پیام/
نظر شما