به گزراش گروه بین الملل ایسکانیوز، توافق اخیر میان ایران و عربستان با میانجیگری دولت چین واکنشهای گستردهای در سطوح منطقهای و فرامنطقهای داشته است. یکی از مهمترین واکنشها به سران و رسانههای رژیم صهیونیستی بر میگردد. فارغ از واکنشها، بررسی هزینهها و پیامدهای توافق مذکور برای رژیم صهیونیستی بسیار مهم و جالب به نظر میرسد. در سطور زیر به آثار این توافق بر رژیم صهیونیستی پرداخته میشود.
واکنش وزیر خارجه آمریکا به توافق عربستان و ایران
واکنشها در سرزمین های اشغالی به توافق ایران و عربستان
یکی از سریعترین واکنشها نسبت به این توافق از سوی جناحِ اپوزیسیونِ کابینه نتانیاهو صورت گرفته است. نفتالی بنت، یائیر لاپید و بنی گانتس از جمله افرادی بودند که در این رابطه واکنشهایی نشان دادند. در مجموع، این توافق با خشم و انتقاد اسرائیلیها روبرو شد و بسیاری آن را نتیجه سرگرم شدن نتانیاهو به مسائل داخلی و غفلت از ایران و همچنین تمرکز آمریکا بر مسئله اوکراین و چین دانسته اند. اسرائیلیها پس از این واقعه ایران را غیرقابل انزوا دانسته و طرح ایرانهراسی خود را بر باد رفته میبینند. اما در سوی مقابل، تشکیلات خودگردان فلسطین این توافق را موجب ثبات، امنیت و همکاری میان کشورهای منطقه دانست. علاوه بر این، گروههای مبارز فلسطینی نیز از این توافق استقبال کردند.
نکته قابل تامل این است که اسرائیلیها به صورت صریح از این توافق اعلام نارضایتی کردند و آن را برخلاف اهداف و منافع خود شمردند. به بیان دیگر این توافق هزینههایی را برای رژیم صهیونیستی به دنبال خواهد داشت که عبارتند از:
1- شکست پروژه ایران هراسی: صهیونیستها طی یک دهه اخیر و با سوء استفاده از بحران سوریه موفق شدند از یک سو کشورهای عربی به ویژه عربستان، امارات و قطر و از سوی دیگر کشور ترکیه را در قضیه سوریه کنار خود داشته باشند. آنان با همسوییِ سیاستها و برنامههای خود در سوریه عملاً بحران سوریه را به یک عامل همگرایانه میان خود و تشکیل محور عربی- عبری و ترکی تبدیل نمودند. نتیجه طبیعی چنین اتفاقی، افزایش فاصله میان جبهه مقاومت به رهبری ایران با کشورهای عربی و ترکیه شده است.
در نتیجه میتوان ادعا کرد که در حقیقت بحران سوریه مبنای تقسیم بندیهای جدیدی در همگراییهای منطقهای در غرب آسیا شده است. اسرائیلیها از این بحران به دنبال طرحهای بلند پروازانهای، همچون ناتوی عربی و یا طرح ائتلاف دفاعی هوایی برآمدند. علاوه بر این، دولت آمریکا نیز رژیم صهیونیستی را از فرماندهی اروپا به فرماندهی سنتکام منتقل نمود. همچنین اگر توافق ابراهیم و پیشبرد پروژه عادی سازی را نیز در سایه اتفاقات یک دهه اخیر فرض کنیم، مبالغه نشده است. اگر اسرائیلیها با همین شدت و ریل گذاری مورد اشاره حرکت میکردند طبیعتاً نتایج و دستاوردهای جدیدی برای خود مشاهده میکردند. توافق ایران و عربستان در چین خط بطلان و پایانی بر روند برنامهریزیشده آمریکایی- صهیونیستی بوده است.
2- احتمال کاهش حضور رژیم صهیونیستی در خلیج فارس، دومین پیامد توافق ایران و عربستان به شمار میرود. از آنجایی که حضور صهیونیستها در خلیج فارس عمدتاً حضوری نظامی و امنیتی و با هدف حمایت از امارات و بحرین در مقابله با جمهوری اسلامی ایران تعریف شده بود و به دنبال توافق ایران و عربستان شاهد تنشزدایی در خلیج فارس خواهیم بود، در نتیجه، اسرائیلیها برای حضور افزونتر در خلیج فارس به لحاظ استدلالی، خلع سلاح خواهند شد. اعلام دولت امارات مبنی بر لغو توافق نظامی با رژیم صهیونیستی به بهانه اظهارات افراطی یکی از اعضای کابینه نتانیاهو در روزهای گذشته، قابل توجه است.
3- افزایش مشکلات نتانیاهو، یکی دیگر از پیامدهاست. وی در حال حاضر که با بحران داخلی ناشی از اصلاح دستگاه قضایی مواجه هست با این توافق شاهد شکست یکی از اولویتهای اعلامی در انتخابات میباشد. نتانیاهو با اعلام اینکه مقابله با ایران و عادی سازی با عربستان از اولویتهای کابینه جدید وی میباشد اما در شرایط کنونی هر دو اولویت مذکور با چالش جدی مواجه شده است، چرا که تنش زدایی در روابط عربستان با ایران علاوه بر اینکه پروژه عادی سازی عربستان با رژیم صهیونیستی را با شکست و یا مشکلات عدیده مواجه میکند، مقابله رژیم صهیونیستی با ایران را نیز با مشکلات جدیدتری همراه خواهد ساخت.
4- بن بست در روند عادی سازی عربی- اسرائیلی یکی دیگر از پیامدهاست. فارغ از اینکه دولت آمریکا با اولویتهای جدیدی همانند بحران اوکراین و همچنین رقابت با چین مواجه است و برخلاف ترامپ، اشتیاق چندانی به کمک به نتانیاهو در حل و فصل مشکلاتش ندارد، تنش زدایی روابط ایران و عربستان نیز موانع جدی در روند عادی سازی و پیشبرد توافق ابراهیم ایجاد میکند. اگر رژیم صهیونیستی با کمک ترامپ موفق شد در قالب توافق ابراهیم با امارات، بحرین و مراکش روابط خود را آشکار سازی یا عادی سازی کند، قطعاً با سکوت توام با رضایت عربستان این امر ممکن شد، اما شرایط کنونی نشان از قطع روند عادی سازی میان اسرائیل و دیگر کشورهای عربی دارد.
5- شکست پروژه انزوای ایران از دیگر پیامدهای این توافق است. اسرائیلیها امیدوار بودند پس از جمهوری آذربایجان و اقلیم کردستان، در منطقه خلیج فارس از طریق امارات، بحرین و سپس کشورهای دیگر همانند عربستان و قطر جای پایی برای مقابله با دولت ایران و انزوای آن پیدا کنند، اما با کاهش تنش در منطقه خلیج فارس و کمرنگ شدن حضور صهیونیستها در این پهنه آبی، عملاً موضوع انزوای ایران نیز بار دیگر تضعیف و شکست خورده به نظر میرسد.
6- شکست پروژه تهاجمی حمله به ایران یکی دیگر از پیامدهای قابل اشاره است. اسرائیلیها همواره از احتمال حمله قریب الوقوع نظامی به مراکز هستهای و استراتژیک ایران گفته اند. به طور طبیعی یکی از مهمترین مسیرهای حملات جنگندههای صهیونیستی استفاده از فضای عربستان برای چنین تجاوزی میباشد که طبیعتاً با توافق اخیر میان ایران و عربستان این پروژه متجاوزانه نیز با شکست و یا مشکلات جدی مواجه خواهد شد.
اقدامات احتمالی رژیم صهیونیستی برای شکست توافق
به طور طبیعی رژیم صهیونیستی به عنوان متضررترین متغیر در این توافق اقداماتی را به طور مستقیم یا غیر مستقیم برای به شکست کشاندن آن انجام میدهد:
1- یکی از اقدامات احتمالی، انجام حملات غافلگیرانه در عربستان با هدف نسبت دادن آن به ایران و یا بالعکس انجام اقدامات تروریستی در شرق و غرب ایران از طریق حمایت از گروههای تروریستی با هدف نسبت دادن به عربستان میباشد. این اقدامات با توجه به سوابق گذشته، از ظرفیت لازم برای ایجاد بدبینی بین ایران و عربستان برخوردار هست.
2- اقدام احتمالی دیگر بهرهگیری از ظرفیت ایالات متحده برای کُند نمودن همسویی و همگرایی بین عربستان و ایران است. چرا که در هر صورت عربستان، ایالات متحده را به عنوان ضامن و حامی امنیتی خود در نظر داشته و همچنان تا حد زیادی پیرو سیاستها و راهبردهای آمریکا میباشد. عدم سرعت بخشی عربستان به تنشزدایی، تداوم مانعزایی و یا ایجاد اخلال عربستان و یا شرکتهای سعودی در اقتصاد ایران، تداوم حمایتهای عربستان از گروههای تروریستی در سوریه، عراق و حتی ایران و تلاش عربستان برای کندنمودن نزدیکی روابط ایران با امارات و بحرین از جمله اقداماتی است که رژیم صهیونیستی میتواند از طریق آمریکا به انجام برساند.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/
نظر شما