به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، در چند هفته اخیر گمانهزنیها در خصوص احتمال دستیابی به توافق بین ایران و آمریکا افزایش یافته است. این در حالی است که دو کشور تقریبا به طور رسمی این موضوع را رد میکنند. اما آنچه که موجب تشدید این گمانهزنیها شده میانجیگری برخی کشورهای منطقه و دیدارهایی است که بین دیپلماتهای ایرانی و غربی انجام شد. گروهی از تحلیلگران بر این باورند که فضای سیاسی آمریکا اجازه هیچ توافقی با ایران را به دولت بایدن نخواهد داد و با توجه به اینکه دولت وی به اواخر عمر دور اول خود نزدیک میشود، در شرایط فعلی حتی دستیابی به توافق سختتر نیز شده است؛ هر چند که خود دولت بایدن هم نشانهای حاکی از تمایل به توافق ارائه نکرده است. امیرعلی ابوالفتح -تحلیلگر حوزه سیاست خارجی- در مصاحبهای با ایسکانیوز به سوالاتی در این ارتباط پاسخ داد.
مخالفت جمهوری خواهان با هر توافقی با ایران دلیل عدم احیای برجام
وی در پاسخ به سوالی در مورد احتمال دستیابی بین دو کشور با اشاره به اینکه نسبت به این موضوع به شدت بدبین است، گفت: اول باید بدانیم که منظور از توافق چیست؟ اگر بازگشت ایالات متحده آمریکا به برجام هستهای، برداشته شدن تحریمهای هستهای آمریکا علیه ایران و بازگشت ایران به تعهدات برجامی مدنظر باشد، من این اتفاق را بسیار دور از انتظار میدانم. وی افزود: تنها راه تحقق این امر این است که ایران تن به خواسته آمریکا یعنی برجام پلاس، برجام موشکی، برجام منطقهای و تجدید نظر در روابط با روسیه بدهد که به نظر نمیرسد ایران این درخواستها را قبول کند.
ابوالفتح در خصوص گمانهزنی رسانهها نیز گفت: آنچه در رسانهها مطرح میشود به این دلیل است که مقامات آمریکا نمیخواهند اوضاع از این وخیمتر شود و ایران و آمریکا در همین نقطه فعلی باقی بمانند و یک سری امتیازات رد و بدل شود؛ به عنوان مثال تعدادی از زندانیان دوتابعیتی که در ایران هستند آزاد شوند و در مقابل مقداری از اموال بلوکه شده ایران در بانکهای خارجی آزاد شود. وی با اشاره به اینکه مقامات دو کشور این گمانهزنیها را رد کردهاند، تصریح کرد: حتی اگر این اتفاقات هم رخ دهد به معنای توافق نیست و نباید دچار خطای تحلیلی و اطلاعاتی شویم که ایران و آمریکا به توافق رسیدند.
ای کارشناس مسائل بین الملل در ادامه افزود: چنین امتیازاتی صرفا میتواند از تشدید تنش جلوگیری کند که خود توافق در این سطح هم بعید است؛ زیرا اگر چنین اتفاق رخ دهد بدان معناست که آمریکاییها با غنیسازی 60 درصدی ایران کنار آمدهاند. چون بر اساس این توافق ایران نباید غنیسازی بیش از 60 درصد انجام دهد و ذخایر اورانیم غنیشده 60 درصدی خود را افزایش ندهد. وی خاطر نشان کرد: این مسئله خیلی با آنچه که آمریکاییها آماده پذیرش هستند فاصله دارد.
ابوالفتح با اشاره به اینکه در آمریکا کاخ سفید تنها تصمیم گیرنده نیست، گفت: حتی اگر دولت آمریکا هم 60 درصد را بپذیرد، کنگره به هیچ وجه با این موضوع کنار نخواهد آمد؛ زیرا این امر صحه گذاشتن بر توانمندی 60 درصدی ایران است که خیلی دور از انتظار به نظر میرسد. در مقابل، اگرچه آزادسازی بخشی از اموال ایران خوشایند است، اما برای ایران موضوع سرمایهگذاری خارجی هم اهمیت دارد؛ یعنی ایران در یک وضعیت فریز شده قرار میگیرد، چشم انداز ورود سرمایههای خارجی و عادی شدن تجارت خارجی در ابهام قرار میگیرد و همه اینها درحالیست که معلوم نیست در 20 ژانویه 2025 یک جمهوریخواه در کاخ سفید باشد یا یک دموکرات.
وی با بیان اینکه ممکن است عمر هرگونه تفاهم نهایتا به دو سال برسد، اظهار کرد: این در حالی است که حتی در صورت پیروزی دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری، این ترکیب کنگره به گونهای نیست که با دولت همراهی کند و حتما اقداماتی انجام خواهند داد که هرگونه تفاهمی از این دست ناکام بماند و شرایط را از این بدتر کنند. بنابراین دستیابی به توافق را محتمل نیست و نشانههای قوی در این ارتباط دیده نمیشود.
ابوالفتح در پاسخ به سوالی در مورد تاثیر ضعف دولت بایدن در به نتیجه رسیدن برجام گفت: خروج ایالات متحده آمریکا از برجام با امضای شخص ترامپ در سال 2018 انجام شد اما این تصمیم شخصی رئیس جمهور جمهوریخواه نبود و یک تصمیم اجماعی در ایالات متحده بود که برجام سال 2015 را منطبق با منافع ایالات متحده آمریکا نمیدانست. به اعتقاد این کارشناس مسائل بین الملل، آمریکا از برجام هستهای بیرون نیامد که دوباره به همان برجام بازگردد. وی افزود: همان زمان هم که عدهای تصور میکردند با آمدن بایدن مشکل برجام حل خواهد شد، به این نکته توجه نمیشد که بایدن هم شروطی برای بازگشت به برجام داشت.
این کارشناس مسائل بین الملل با اشاره به مقالهای که در سال 2020 توسط بایدن در «سی ان ان» منتشر شد، تصریح کرد: بایدن در این مقاله گفته بود که به برجام باز میگردد و یک «اما» مطرح کرد و همین «اما» ها مشکل ساز شدند. به گفته ابوالفتح، اگرچه دموکراتها مثل جمهوریخواهان و شخص مایک پمپئو شرایط خود را شفاف بیان نکردند، اما آنها هم شرایطی برای بازگشت به برجام داشتند و شاهد هستیم که در این دو سال و چند ماه مذاکرات به نتیجه نرسیده است. وی در ادامه تاکید کرد توافق با ایران ربطی به دولت دموکرات و جمهوریخواه ندارد؛ همانطور که در ایران هم ربطی به اصولگرا و اصلاحطلبها ندارد و یک بحث حاکمیتی است و دیدگاه حاکمیتی در دو کشور توافق را دور از دسترس کرده است.
وی افزود: اگر هر فردی مانیفست انتخاباتی دموکراتها را با دقت پیگیری و اظهارات نامزدهای دموکراتها و سناتورهای بانفوذ از جمله «رابرت منندز» را بررسی مینمود، متوجه میشد که بازگشت آمریکای بایدن به برجام به همان اندازه بازگشت ترامپ به برجام دشوار باشد.
ابوالفتح در پاسخ به سوالی در مورد دور شدن کشورهای خاورمیانه از آمریکا به دلیل شرایط جدید جهانی نیز گفت: طبیعی است که کشورهای ضعیف و آسیب پذیر جذب قدرتهای بزرگ بشوند؛ تا زمانی که ایالات متحده آمریکا به لحاظ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... دست بالا داشت، اغلب کشورها دور محور واشنگتن حرکت میکردند. با آشکار شدن ضعف ایالات متحده آمریکا در بعضی حوزهها –به ویژه بحث اقتصادی- به تدریج نشانههایی از فاصله افتادن برخی از این کشورها با ایالات متحده در حال پدیدار شدن است.
وی افزود: البته این بدان معنا نیست که این تغییر یک شبه اتفاق خواهد افتاد و کشورهایی مثل عربستان، امارات، مصر یا ترکیه رابطه خود را با ترکیه قطع کنند و همه دور قدرت رو به ظهور یعنی چین جمع بشوند. به باور این کارشناس بین الملل، یک توازنی ایجاد خواهد شد و به لحاظ امنیتی- سیاسی این کشورها همچنان وابسته به ایالات متحده هستند؛ زیرا قدرت برتر در حوزه امنیتی-نظامی همچنان ایالات متحده آمریکاست. اما در حوزه تجارت، جذب سرمایهگذاری و همکاریهای اقتصادی، چین به تدریج جای آمریکا را خواهد گرفت یا به این کشور نزدیک خواهد شد.
این کارشناس مسائل بین الملل پیش بینی کرد تا سالهای آینده شاهد نوعی رفتار همزمان این دست از کشورها خواهیم بود که روابط سیاسی امنیتی خود را با ایالات متحده حفظ و رابطه اقتصادی و تجاری خود را با چین گسترش میدهند. وی در انتها خاطر نشان کرد: آمریکا تا آینده قابل پیشبینی همچنان در صحنه امنیتی-سیاسی غرب آسیا حضور، ولی احتمالا سهم کمتری از بازارهای اقتصادی آن خواهد داشت.
انتهای پیام/
نظر شما