تفسیر غزل حافظ/ چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست

برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیر یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم.

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیری یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز ۲۹ تیرماه غزل شماره ۲۲ می‌پردازیم:

فال حافظ/ ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست / سخن شناس نه ای جان من خطا اینجاست
 سرم به دنیی و عقبی فرو نمی آید / تبارک الله از این فتنه ها که در سر ماست

در اندرون من خسته دل ندانم کیست / که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب / بنال هان که از این پرده کار ما به نواست

مرا به کار جهان هرگز التفات نبود / رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
 نخفته ام ز خیالی که می پَزد دل من / خمار صد شبه دارم شرابخانه کجاست

چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم / گرم به باده بشویید حق به دست شماست
 از آن به دیر مغانم عزیز می دارند / که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

چه ساز بود که در پرده می زد آن مطرب / که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست
 ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند / فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست

شرح و تفسیر غزل شماره ۲۲ دیوان حافظ شیرازی

شرح و تفسیر بیت یکم

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست / سخن شناس نه ای جان من خطا اینجاست

ای دلبر، خطا اینجاست که سخن شناس نیستی . پس وقتی که سخن اهل دل را می شنوی مگو که خطا است . یعنی از عدم تشخیص تو است که حرف اهل دل به نظرت خطا می رسد واِلّا آنها هرگز در گفتار خود مرتکب خطا نمی شوند.

شرح و تفسیر بیت دوم

سرم به دنیی و عقبی فرو نمی آید / تبارک الله از این فتنه ها که در سر ماست

سرم به دنیا و آخرت فرو نمی آید . یعنی به هیچ کدام از اینها توجه نمی کنم . آفرین به این فتنه ها که در سرِ ماست . [ فرو نمی آید = پایین نمی آید . تبارک الله = این عبارت متضمن تعجب است در مقام تحسین ]

شرح و تفسیر بیت سوم

در اندرون من خسته دل ندانم کیست / که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

نمی دانم در درون منِ دل خسته کیست . زیرا در حالی که من خاموش هستم . او در فریاد و فغان و غوغاست . یعنی این دلِ دیوانۀ من است که با داد و فریاد و فغان خود ، عالم را پُر کرده . اما من صبر کرده ام و هیچ حرف نمی زنم.

شرح و تفسیر بیت چهارم

دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب / بنال هان که از این پرده کار ما به نواست

دلم از پردۀ صبر و اختیار بیرون شد و رفت . کجایی ای مطرب ، آگاه باش و بخوان که از پردۀ نغمات تو کارِ ما به نوا است . یعنی از نوای ساز و نغمه های تو ، دلم آرام و قرار می گیرد و تسکین می یابد. [ دلم از پرده برون شد = مراد پردۀ اختیار و رضاست . یعنی از غلبۀ عشق و محبت ، دلم بی اختیار شد . یعنی آن حالت صلاح و قرار و آرامش را از دست داد . از این پرده = مراد پردۀ نغمات مطرب است. به نواست = مراد از نوا در اینجا ، سر و سامان و انتظام حال است ]

شرح و تفسیر بیت پنجم

مرا به کار جهان هرگز التفات نَبوَد / رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست

من هرگز به دنیا و امور دنیا توجه نداشتم. اما این رُخِ تو است که آن را در نظرِ من ، اینطور زیبا جلوه داده است . یعنی رُخِ تو آراسته و مزّین به اسباب حُسن است و از آن جهت است که جهان و کارِ جهان به نظرم آراسته و پیراسته می آید. خلاصه، چون حُسن تو عالم را زینت داده است پس دنیا به نظرم مزین و زیبا می آید . [ در این بیت قافیه معمول است به طریق تجزیه ]

شرح و تفسیر بیت ششم

نخفته ام ز خیالی که می پَزد دل من / خمار صد شبه دارم شرابخانه کجاست

چند شب است نخوابیده ام. علت بی خوابی من خیالی است که می پزم . یعنی از دردِ فراق جانان و اشتیاق دیدار او از بس که خیال می کنم . چند شب است که خوابم نمی برد . پس خمار صد شبه دارم. شراب خانه کجاست. یعنی برای دفع خماری باز هم خمر بهتر است . حالا میخانه را نشانم دهید تا دفع خماری کنم .

شرح و تفسیر بیت هفتم

چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم / گرم به باده بشویید حق به دست شماست

این طور که صومعه از خون دلِ من ملوّث و آلوده شد . اگر مرا با باده بشویید حق با شما است . یعنی لایق و شایسته است که چنین کاری با من بکنید . [ حق به دست شما است = حق با شماست ، حقیقتاََ لایق این هستم ]

__ در این بیت به خواجه حافظ اعتراض کرده اند که در جایی که صومعه به خون آلوده شده . پس احتیاج به شستن خودش نیست بلکه شستن صومعه از آلایش خون لازم است . جواب داده اند : خون دلِ مذکور خونی است که از چشمش جاری است . پس اول خودش را آلوده می کند . آن وقت صومعه را . همین است که می فرماید : مرا با باده بشویید . سپس آن که در صومعه می نشیند ، صومعه را بشوید.

شرح و تفسیر بیت هشتم

از آن به دیر مغانم عزیز می دارند / که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

دلیل اینکه در دیر مغان ما را عزیز و محترم می دارند . آتشی که هرگز خاموش نمی شود در دل ما است . یعنی آتش عشق و محبت یا آتش باده . [ این سخن مناسب حال مغان آتش پرست است نه بت پرست ]

شرح و تفسیر بیت نهم

چه ساز بود که در پرده می زد آن مطرب / که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست

به طریق تعجب سوال می فرماید : دیشب چه سازی بود که مطرب زد . من مُردم و هنوز دماغم از آن نوا پُر است . یعنی عجب است که لذت آن از دماغم نمی رود . [ نوا = در اینجا به معنی صوت و نغمه ]

__ در سازهایی که به جای تارِ سیمی ، تارِ مویی دارند . به جای لفظ «زدن» ، تعبیر نواختن بکار می برند مثل چنگ ، قانون و …

شرح و تفسیر بیت دهم

ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند / فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست

ندای عشق تو را یا خبر عشق تو را ، دیشب به دلم دادند . یعنی دیشب قلب مرا از عشق تو با خبر کردند . پس فضای سینه ام از عشق تو پُر از صداست . [ ندا = داد زدن . فضا = به معنی صحراست ]

انتهای پیام/

کد خبر: 1190446

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =