به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ محققان دانشگاه میزوری در مطالعات خود متوجه شدند که با تحریک مغناطیسی به روش «انفجاری تتا» میتواند روی عملکرد مغز در خودکنترلی تاثیر بسزایی داشته باشد و میل به سیگار را در افراد سیگاری کاهش دهد.
تحریک انفجاری تتا (TBS) یک شکل انقلابی از تحریک مغز است که بیشتر از ریتم طبیعی فعالیت در نورونهای مغز تقلید میکند. انفجارهای تتا انفجارهای کوتاهی از تحریک در فرکانسهای بالا هستند که انفجارها پنج بار در ثانیه اعمال میشوند.
این مطالعه نشان داد که افراد وابسته به نیکوتین ساختارها و عملکردهای مغزی متفاوتی از خود نشان میدهند که این تفاوتها احتمالاً بر کنترل مهاری آنها تأثیر میگذارد و مقاومت در برابر میل به سیگار کشیدن را سختتر میکند. این مطالعه همچنین نشان داد که درمان تحریک مغناطیسی با انفجار تتا میتواند هوس سیگار را کاهش دهد.
این تحقیق حاکی است که با کمک تحریک مغناطیسی انفجاری تتا، پالسهای مغناطیسی قدرتمند به مغز ارسال میشود که بر فعالیت مغز تاثیر میگذارد و به افراد امکان میدهد کنترل خود را افزایش دهند و به طور مثال ولع غذا و متعاقبا مصرف سیگار را کاهش دهند.
محققان میگویند: افراد مبتلا به وابستگی به نیکوتین در مقایسه با افراد غیرسیگاری سالم تفاوتهای ساختاری و عملکردی قابل توجهی در مغز دارند. مطالعات ما نشان داده که کسانی که سیگار میکشند، قشر خاکستری مغز کمتری دارند؛ به این معنا که نورونها و سایر سلولهای مغزی کمتری در مغزشان دارند.
تحقیقات نشان میدهد که این تفاوتها ممکن است بر کنترل بازدارنده تأثیر بگذارد. کنترل بازدارنده در واقع کنترل ما بر انگیزههای خودکار و پاسخ به محرکها است؛ چیزی که انسان را قادر میسازد واکنش تکانشی به چیزی را متوقف کند.
بیشتر بخوانید:
استعمال سیگار روند پیری را تسریع میکند
«برت فرولیگر»، استاد روانپزشکی دانشگاه میزوری میگوید: داشتن مشکل کنترل بازدارنده در پاسخ به تمام نشانهها و زمینههای محیطی که باعث ایجاد رفتار روشن کردن سیگار میشود، اجتناب از سیگار کشیدن را در زمانی که فرد میل به سیگار کشیدن دارد، دشوارتر میکند.
تحریک مغناطیسی انفجاری تتا به زمانی اشاره دارد که پالسهای مغناطیسی به صورت انفجاری سه تایی به مغز اعمال و به ۲ شکل وارد میشوند: تحریک مغناطیسی انفجاری تتای پیوسته و متناوب. در نوع پیوسته، این سه انفجار به مدت ۴۰ ثانیه اعمال میشوند، در حالی که در نوع متناوب، همان تعداد پالس به طور نامنظم و برای بیش از ۱۹۰ ثانیه اعمال میشوند.
گفتنی است که از تحریک مغناطیسی برای درمان سایر بیماریها و اختلالات روانی استفاده میشود. نوع پیوسته آن به طور تجربی برای درمان اختلال اضطراب فراگیر آزمایش شده است. در حالی که نوع متناوب آن در قشر جلوی مغزی پشتی سمت چپ و برای درمان اختلال افسردگی اساسی مورد تائید سازمان غذا و داروی آمریکاست. این بخش از مغز مسئول فرآیندهای شناختی است.
محققان برای انجام این آزمایش از ۳۷ شرکت کننده دعوت کردند که اکثرا در اواخر دهه ۴۰ زندگیشان بودند و اثرات این تحریک مغناطیسی را در دو نوع متناوب و پیوسته روی شکنج پیشانی تحتانی راست آنها -که به شدت با بخش کنترل بازدارنده درگیر است- مورد برررسی قرار دادند. نتیجه آزمایش این بود که نوع تحریک پیوسته، بخش کنترل بازدارنده را بهبود میبخشد. در حالی که هر دو نوع پیوسته و متناوب بخش ولع یا هوس و متعاقبا سیگار کشیدن را کاهش میدهند.
فرولیگر میگوید: شناسایی درمانهایی که کنترل بازدارنده را بهبود میبخشد ممکن است به کاهش سیگار کمک کند و به طور بالقوه میتواند به پیشگیری از عود پس از تلاش برای ترک سیگار کمک کند. همچنین درمانهایی که کنترل بازدارنده را بهبود میبخشد ممکن است به اختلال در چرخه مصرف مواد مخدر در میان افراد مبتلا به سایر اختلالات مصرف مواد کمک کند. با این حال، تحقیقات بیشتری برای بررسی ارزش بالینی تحریک مغناطیسی انفجاری تتا برای درمان اختلالات مصرف مواد مورد نیاز است.
تحریک مغناطیسی مغز
تحریک مغناطیسی مغز یا بهطور دقیقتر تحریک مغناطیسی مغز از راه جمجمه یا TMS، به روش تحریک مغناطیسی عصبی گفته میشود که روی نواحی کوچک و محدودی از مغز اعمال میشود. در واقع TMS بسته به پروتکل اجرایی، منجر به کاهش یا افزایش فعالیت ناحیهای از مغز میشود.
در این روش، یک مولد میدان مغناطیسی یا «سیمپیچ» را در نزدیکی سر بیمار قرار میدهند. این سیمپیچ، از طریقِ القای الکترومغناطیسی، یک جریان الکتریکی خفیف در ناحیه زیرین خود در مغز ایجاد میکند. سیمپیچ مذکور در عین حال به یک دستگاه ضربانساز یا محرک متصل است که جریان برق را به آن هدایت میکند.
یکی از کاربردهای تحریک مغناطیسی مغز، ارزیابی اتصالات مابین قشر حرکتی اولیه مغز و ماهیچههاست تا میزان آسیب را در بیماریهایی نظیر سکته مغزی، اماس، اسکلروز جانبی آمیوتروفیک، اختلالات حرکتی، بیماری نورون حرکتی و همچنین اختلالاتی که عصب چهرهای و سایر اعصاب مغزی و طناب نخاعی را درگیر میکنند، بررسی و اندازه بگیرند.
برخی شواهد علمی حاکی از آن است که این روش در درمان «دردهای نوروپاتیک» و «اختلال افسردگی اساسی مقاوم به درمان» هم مؤثر است. در سال ۲۰۱۵، دانشمندان سعی کردند که از این روش برای درمان اسکیزوفرنی استفاده کنند. بررسیها نشان داد که شواهد چندانی برای اثربخشی این روش در درمان اسکیزوفرنی وجود ندارد. یک بررسی علمی دیگر نشان داد که احتمال دارد در درمان «علائم منفی» اسکیزوفرنی، این روش مؤثر باشد. با این حال تا سال ۲۰۱۴، تمامی درمانهای پیشنهادی برای بیمارهای دیگر، فاقد اثربخشی یا اثربخشی احتمالی اعلام شده است.
انتهای پیام/
نظر شما