منشا فردگرایی و کاهش اعتماد اجتماعی در میان نسل زد ایرانی

جامعه‌شناس گفت: منشا فردگرایی در نسل زد، رفتاری است که والدین و جامعه با آن‌ها داشته است. والدین با سطح توقع بالا انتظار داشتند که نوجوان یا جوان به اهدافی برسد که روزگاری آرزوی خودشان بود؛ مثلا حتما در رشته و دانشگاه سطح بالایی تحصیل کند.

حریرچی استاد دانشگاه و جامعه‌شناس در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز درخصوص منشا فردگرایی و کاهش اعتماد اجتماعی در میان نسل زد ایرانی گفت: منشا فردگرایی در نسل زد، رفتاری است که والدین و جامعه با آن‌ها داشته است. نسل گذشته انتظار و توقعات بالایی از این نسل داشته و نسبت به علایق و استقلال فرد بی‌توجه بودند. والدین با سطح توقع بالا انتظار داشتند که نوجوان یا جوان به اهدافی برسد که روزگاری آرزوی خودشان بود؛ مثلا حتما در رشته و دانشگاه سطح بالایی تحصیل کند.

بیشتر بخوانید

ماجرای بومی‌های دنیای دیجیتال/ نسل زد در ایران به چه کسانی گفته می‌شود؟

وی با اشاره به اینکه در گذشته سطح زندگی ساده‌تر بود اما نسل امروز نمی‌تواند با سادگی‌های گذشته زندگی کند و سطح توقع و انتظار بیشتری دارد، بیان کرد: دلیل بی‌اعتمادی این نسل به جامعه، آن چیزی است که از نسل گذشته خود دیده‌اند؛ برای مثال وقتی می‌بینند افراد بیش از آن که با تلاش و تخصص رشد کنند، با دور زدن قوانین، کمک و رانت خانواده پیشرفت می‌کنند، نسبت به جامعه بی‌اعتماد می‌شوند.

حریرچی توضیح داد: فشار خانواده برای رسیدن به اهداف بسیار بزرگ تحصیلی و کاری، نبود امنیت شغلی و امکان رشد و پیشرفت فردی به اعتماد به نفس این نسل ضربه زده است. نسل پیشین تصور می‌کرد که می‌تواند با تلاش و صداقت رشد کند اما امروز شرایط طوری شده که افراد برای پیشرفت نمی‌توانند خودشان باشند و باید نقش بازی کنند.

چرا می‌خواهی هنرمند شوی، باید دکتر و مهندس باشی

وی افزود: از جهتی نسل پیشین این نسل را سرزنش کرده که مثلا چرا می‌خواهی هنرمند شوی، باید دکتر و مهندس باشی تا کسب درآمد کنی. در واقع این بی‌اعتمادی از توقعات بالای نسل پیشین نشات می‌گیرد. از طرفی جوان مدام سرزش شده که نسل قبل بهتر بوده و او نتوانسته آن طور که باید، پیشرفت کند. چرا باید انتظار داشته باشیم که جوان امروزی مانند جوان ۳۰ سال پیش عمل کند؟

جامعه‌شناس با اشاره به تبعات سرزنش شدن جوان و نوجوان امروزی بیان کرد: اعتماد به نفس افراد در اثر برخوردهای خانواده و جامعه افزایش پیدا می‌کند و وقتی از سوی هر دو سرزنش شود، سرخورده می‌شود. برخی والدین از کودکی فرزندشان را مجبور می‌کنند که در آزمون‌های تیزهوشان شرکت کند و در میان همسالان خود سرآمد باشد.

فخرفروشی با فرزندان

وی در پاسخ به این سوال که فخرفروشی با فرزندان از کجا نشات می‌گیرد، گفت: فخرفروشی وقتی زیاد می‌شود که خریدار داشته باشد. شرایط جامعه طوری است که دیگر سادگی را نمی‌پذیرد و آدم‌ها تلاش می‌کنند تا در این نمایش بیشتر به چشم بیایند. در این شرایط افراد آنچه دارند را برای فخرفروشی به نمایش می‌گذارند. «پز دادن» در گذشته فعلی منفی بود اما امروز آدم‌ها تلاش دارند تا خود را فردی فرهیخته، باهوش، خوش چهره و کامل نشان دهند.

حریرچی ادامه داد: نسلی که از ۱۵ سالگی علاقه‌مند به رانندگی با ماشین‌های گران قیمت است و می‌بیند که برخی پدر و مادرها همه توقعات فرزندان را برآورده می‌کنند، اگر به خواسته‌هایش نرسد، تحقیر می‌شود. عده‌ای با تکیه بر ثروت، فخرفروشی کرده و در مقابل دیگرانی که احساس نیاز می‌کنند اما به خواسته‌ها نمی‌رسند، تحقیر می‌شوند.

وی افزود: دلیل افزایش کلاس‌ها و کتاب‌های کمک آموزشی هم همین تلاش برای فخرفروشی است. والدین تلاش می‌کنند تا فرزندشان در مدرسه غیرانتفاعی تحصیل کند چراکه توقع دارند او به مدارج بالا برسد.

جامعه‌شناس در پاسخ به اینکه فردگرایی و بی‌اعتمادی چه تبعاتی برای جامعه دارد، عنوان کرد: آنچه امروز در جامعه ما آسیب دیده، اخلاق است. فردگرایی و بی‌اعتمادی به جامعه رفتارهای خودخواهانه را بیشتر کرده و به طبع تندخویی و خشونت هم بیشتر شده و این خشونت به خانواده هم کشیده می‌شود. در چنین جامعه‌ای که اخلاق آسیب دیده، هم‌بستگی اجتماعی کاهش پیدا می‌کند.

وی ادامه داد: سرمایه اجتماعی اهمیت بالایی برای رشد یک جامعه دارد. فرد باید احساس کند که با ورود به جامعه از سوی دیگران حمایت می‌شود. روزگاری می‌گفتیم که تنها سهم ما از این دنیا مهربانی است اما امروز در جامعه ما فعالیت‌های داوطلبانه کاهش پیدا کرده است. فعالیت داوطلبانه یعنی دگرخواهی که ما باید به نوجوان و جوان آموزش بدهیم.

آموزش‌های مدارس ما فردگرایانه و رقابتی است

جامعه‌شناش توضیح داد: این درحالی است آموزش‌های مدارس ما هم فردگرایانه و رقابتی هستند. ما بر خواندن نوشتن تمرکز کرده‌ایم اما آنچه بیش از همه بر آموزش تاثیر می‌گذارد، کار گروهی است. در فعالیت گروهی بچه‌ها یاد می‌گیرند که چگونه باهم کار کرده و مقابل هم نباشند. بچه‌ها یاد می‌گیرند که وقتی وارد جامعه شدند، با علاقه کار و فعالیت کنند اما امروز افراد با اکراه کار می‌کنند.

وی افزود: جوان با ۲ موضوع مهم تشکیل خانواده و شغل مواجه می‌شود اما مجبور می‌شود که برای کسب درآمد شغلی انتخاب کند که دوست ندارد یا کسی مدیر می‌شود که علم کافی ندارد. علاوه بر این یکی از مهمرین مشکلات ما با این نسل نداشتن علاقه به تشکیل خانواده است. همه این‌ها فرد را سرخورده می‌کند.

انتهای پیام /

کد خبر: 1246414

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =