به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، مکان مهم نیست، برای عرضه و فروش کالاهای خود به هر شکل و روشی تقلا می کنند. در ایستگاه مترو ، چشم انتظار به انتهای تونل چشم دوخته بودم. شاید نور قطار از بین تاریکی تونل، به انتظار جمعیت منتظر پاسخ دهد. قطار به ایستگاه رسید. مسافران برای ورود به مترو به تب و تاب افتادند. صداها بالا رفت. [ این چه وضعشه؟ ما اول پیاده بشیم بعد شما، آی پام چرخت رو ببر اونور.]
در میان همهمه مسافران، صدای گوینده، ایستگاه بعد را اعلام میکند و قطار به حرکت درمیآید . کم کم کالاهای رنگارنگ از چمدانها خارج میشود و تعدادی از خانمها با ساکدستیهایی در اندازههای متفاوت به وسط قطار میآیند و شروع به تعریف و تمجید از کالاهای خود میکنند.
شاید باورش برای شما سخت باشد؛ اما دستفروشی در مترو سن و سال مشخصی ندارد. از بچه 4 ساله تا پیرمرد 70 ساله را میبینید که هر کدام به نحوی برای دریافت پول از مسافران تقلا می کنند. مثلا وقتی حواست نیست دخترک 4 ساله به پایت می افتد و با اصرار می خواهد کفشهایت را برق بندازد.
بازار خرید و فروش در مترو داغ داغ است. فروشندگان با سروصدای زیاد می گویند که این اجناس و لوازم با مهر استاندارد را با قیمت پائینتری عرضه می کنند. اما این حرف ها ادعایی بیش نیست.
بازیگرانی که کالا می فروشند
خانمی با زیورآلات چشمنواز وارد واگن میشود، 47 ساله به نظر می رسد. تعدادی انگشتر، النگو و گردنبند را برای فروش آورده است و میگوید:[جسم سالمی ندارم، مریضم،جایی به من کار نمیدن و حتی اگر کاری هم باشه باید از بچه و پیر نگهداری کنم. با این سن نمیتونم به صورت مستمر از صبح تا شب کار کنم.] هرکسی در حال خود است. کمتر کسی شاید نجوای این مادر را شنید. دستفروش جوانی از پی او میآید، بسیار زیبا به نظر می رسد. فکری به ذهنم می رسد که در این سن و با این زیبایی شاید میتوانست موقعیت بهتری داشته باشد. لحظاتی با او هم کلام می شوم. خود را سحر25ساله معرفی میکند و میگوید : [مجبورم در مترو دستفروشی کنم. قبلا در کلینیک زیبایی پوست و مو کار میکردم اما کارم زیاد و حقوقم خیلی کم بود. اینجا که هستم، ساعت 10 صبح میام ساعت 3 بعدازظهر هم به خانه برمیگردم و بالاخره به اندازه یک لقمه پول در میارم.] سحر خداحافظی میکند و می رود. مسافر کنار دست من میگوید: [خسته شدیم. از بس توی سرم داد و بیداده . در این آشفته بازار هرکس یه سازی برای خودش میزنه. صبح ها انگار کله پاچه خوردن همش داد میزنند تا کی باید اینارو تحمل کنیم؟] صدای زن میانسال دیگری حرف او را قطع می کند:[معلوم نیست اینجا واگن خانم هاست یا آقایان؟ میخواید دستفروشی کنید برین واگن آقایون، ما اینجا آرامش نداریم. چرا کسی شماها رو جمع نمیکنه؟]
رفت و آمد با اعمال شاقه
اگر شما هم مسافر هر روز مترو باشید از این صحنهها در مترو دیدنی است. شهروندان تهرانی سال ها است که با غول های ترافیک، آلودگی هوا دست و پنجه نرم می کنند و برای فرار از معطلی در رفت و آمدهای روزانه خود به مترو پناه میبرند. اما این وسیله نقلیه عمومی هم قصه پر غصه ای دارد. پدیده دستفروشی در قطار زیرزمینی یعنی مترو هر روز و هر ساعت با روح و ذهن مسافران بازی میکند.
این واقعیت را نمی توان انکار کرد و یا از کنار آن به سادگی گذشت که گذران زندگی بسیار سخت و طاقت فرسا شده است. بسیاری از شاغلان برای تامین حداقلی نیازهای زندگی، شغل های دوم و سوم هم برای خود دست و پا کرده اند.
به باور کارشناسان میزان حقوق و دستمزد کارگری و کارمندی سبب شده است تا برخی به سمت شغل آزاد و دستفروشی بروند. آمارها از رفت و آمد روزانه دو میلیون و سیصد هزار مسافر در ایستگاه های مترو خبر میدهند. قطعا در میان این تردد میلیونی باید برای پدیده دستفروشان چارهای اندیشید.
داوود گودرزی معاون خدمات شهری و محیط زیست شهری پیش تر به ایسکانیوز گفته: فعالیت فروشندگان داخل واگنهای مترو ممنوع است چون آسایش مسافران با سر و صداهای زیاد آنها برای فروش کالاها برهم میخورد و باعث ایجاد مزاحمت میشود.
وی با تاکید به اینکه مردم داخل واگنهای مترو از دستفروش خرید نکنند، گفت: شهر تهران بزرگ است و پرداختن به مساله ساماندهی، یعنی انتظام بخشی برای چند هزار نفر، البته شهرداری در خصوص دستفروشی و کودکان کار بطور جدی کارهایی صورت داده اما دلسوزی مردم در خرید کالا از این افراد کار را برای ما سخت میکند.
معاون شهرداری تهران با اشاره به اینکه برخی ایستگاههای مترو ظرفیت ایجاد یک روز بازار را دارد، افزود: در محوطه غیر سکو، حیاط و یا محوطه بیرونی برخی ایستگاهها تلاش میکنیم بتوانیم فضای ایجاد کنیم برای اشتغال این افراد مثل مجموعه سرمد که تعداد زیادی غرفه دارد و یا بازار میدان ولیعصر و تئاتر شهر که نمونهای از طرح ساماندهی دستفروشان توسط شهرداری است.
همانطور که اشاره شد مترو تهران با حداقل ظرفیتی که دارد، توانایی این حجم از دستفروش را ندارد و از اساس ماهیت آن که یک وسیله حمل و نقل عمومی است را خراب کرده است.
بازار دستفروشان مترو ظاهر آرام اما باطنی با هرج و مرج فراوان دارد.این شلوغی بیحد و اندازه که ساعت مشخصی هم ندارد از معضلات اجتماعی در زیر زمین تهران است. این روند اشتباه دستفروشان حتی ظاهر زیبای مترو را هم از بین برده است و قرار نیست که به این زودی از دردسر موجود خلاص شویم . گویا باید هر دو طرف دستفروش و مسافر با این وضعیت دست و پنجه نرم کنیم و خودمان سازگارتر بمانیم.
حال سوال این است ناظر اصلی این بازار کیست؟ کدام نهاد سلامت کالاها را تضمین میکند؟ کدام مرکز میتواند خلاء های قانونی را برطرف کند؟ این آسیب اجتماعی که مردم را آزار میدهد، نیازمند پیگیری و تصمیم درست یک مسئول است تا شاید مرهمی بر زخم هر سه طرف باشد.
انتهای پیام/
کارآموز خبرنگاری: هلیا خراسانی
نظر شما