کتاب‌های امنیتی-جاسوسی، ژانر مورد علاقه این روزها

چندسالی است که رمان های امنیتی-جاسوسی طرفداران گسترده ای پیاده کرده که موجب شده برخی نویسندگان به سوی نگارش این آثار متمایل شوند.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، ژانرهای مختلف داستان نویسی همواره سعی بر این داشتند تا بتوانند علایق و سلایق مختلف را به سمت خود جذب کنند که در این میان نوع نگاه و جهان بینی نویسنده داستان و توانایی وی در نویسندگی در جذب مخاطب تاثیر بسیاری دارد.

در کشور ما ایران نیز استفاده از رمان‌های خارجی مشهور جهان، رمان های داخلی، ادبیات پایداری و دفاع مقدس و همچنین مطالعه کتاب شعر و کتاب های تاریخی همواره مورد علاقه طیف گسترده ای از مردم بوده و البته چندسالی است رمان های امنیتی-جاسوسی نیز طرفداران گسترده ای پیاده کرده که موجب شده برخی نویسندگان به سوی نگارش این آثار متمایل شوند.

خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز نیز با دو نفر از این نویسندگان به گفت‌وگو پرداخته که مشروح آن به شرح ذیل می باشد.

سیدمصطفی موسوی نویسنده کتاب های «جان بها» و «دل سوز» در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز با بیان اینکه از نوجوانی می‌نوشتم اما تقریبا هفت سال است که نویسندگی را جدی تر دنبال می‌کنم گفت: کتاب «جان بها» درباره شخصی به نام ابراهیم است که همراه برادرش در سوریه در یک عملیات درگیر اتفاقی می شوند و ابراهیم مجبور میشود تصمیم سختی بگیرد و این تصمیم برایش تبعاتی دارد که وقتی از سوریه برمی گردد به صورت اتفاقی وارد اغتشاشات دی ماه ۹۶ می شود و در این اغتشاشات با گروهی از جوانان روبرو میشود.

وی ادامه داد: ابراهیم در بین این جوانان صداهای موافق و مخالف را می‌شند، برخوردهای تلخ و شیرین را می‌بیند و به صورت کلی کتاب در رابطه با اتفاقات اغتشاشات، درباره زندگی، سختی‌ها و چالش‌های یک مامور امنیتی در زندگی شخصی، ارتباطات و رفاقت‌هایش و مسئولیت اجتماعی و حب وطنش است که باید تصمیم های سختی را بگیرد و بار سنگینی که روی دوشش است را به سرانجام برساند بدون اینکه مردم ذره ای از این بار سنگین خبردار شوند.

موسوی با بیان اینکه «جان بها» تلاش کرده تا مجاهدت های خاموش نیروهای نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و مجاهدت‌های خاموشی که به چشم نمی آید را نشان دهد افزود: ما ثمره این مجاهدت ها را می‌بینیم مثل درختی که ریشه‌هایش را نمی‌بینیم اما میوه‌اش را می‌بینیم. مردم از این میوه استفاده می‌کنند ولی آن ریشه‌هایی که دارد به دنبال آب توی زمین میرود و آنن ریشه‌های مقاوم را نمی‌بینند و حتی حس هم نمی‌کنند.

وی در خصوص نحوه پرداختن به موضوعات امنیتی بیان کرد: من تجربه‌ حضور در اعتراضات و اغتشاشات سال های ۹۶ و ۹۸ را داشتم و نوشتن کتاب در سال ۹۸ تمام و همان سال چاپ شد. من اغتشاشات ۹۸ را دیده بودم و بسیاری از اتفاقاتی که در سطح این شهر افتاد را هیکس خبردار نشد جز آن افرادی که آنجا بودند، کف خیابان بودند و من یک باری را روی دوش خودم حس کردم از اینکه باید مردم بدانند چه اتفاقی افتاده است و بداننند وقتی گفته می شود امنیت اتفاقی نیست چه زجری کشیده شده است.

نویسنده کتاب «جان بها» داد: گاهی مردم نمیدانند برای داشتن امنیت چه بار گرانی از روی دوششان برداشته شده و روی دوش نیروهای امنیتی گذاشته شده است. نمیدانند چه مجاهدت‌هایی و چه خون‌هایی شبانه در کف خیابان ریخته شده و صبحش که مردم عبور می کنند هیچ اثری هیچ سروصدایی و نه حتی لخته خونی نمیبینند.

وی با بیان اینکه من یک دوره‌ای با نیروهای امنیتی همراه شدم و دیدم چه سختی‌هایی میکشند اظهار داشت: این دغدغه شخصی من بود که این مجاهدت ها باید گفته شود. برای تاریخ گفته شود، برای مردم گفته شود تا قدرش را بدانند و قبل از هر چیزی اولا خودمان قدرش را بدانیم دوماً خیلی از مردم نمی‌دانند نیروهای امنیتی چکار می کنند و نمی دانند چه کشور امنی دارند تا به امنیت خودشان ببالند.

موسوی با اشاره به اینکه کسانی که با نیروهای امنیتی در ارتباط هستند بهتر است بیشتر آنان را درک کنند را از دیگر اهداف نوشتن کتاب «جان بها» دانست و گفت: در اغتشاشات سال ۹۶ یک شبی کوچه ای را اشتباه رفتم و به صورت اتفاقی افتادم در دل اغتشاشگرانی در خیابان داد و فریاد میکردند و سطل زباله را آتش میزنند و خیلی احساس بدی بود اینکه با اینا نیستی اما الان با اینایی. همین شد که من حرف این افراد را هم بشنوم و این سرانجامی بود برای این سوژه و این موضوع نوشتن «جان بها» را رقم زد.

وی با بیان اینکه مخاب کتاب «جان بها» نوجوان ها و جوان‌ها هستند ابراز کرد: برای خودم جذاب است که باز سنی مثلا ۱۵ تا ۲۵ یا ۳۰ سال مخاطبین این کتاب هستند و خیلی از آنان با اینکه اغتشاشات را دیدند اما دوباره میرن این سوژه را بخوانند و برایشان جذابیت دارد.

نویسنده کتاب «جان بها» خاطرنشان کرد: خداراشکر رمان‌های امنیتی اخیرا جای خودش را بین مخاطب ایرانی پیدا کرده و با اینکه شاید در کل سبد فروش کتاب فروشی‌ها یک ژانر کم باشد و کتاب‌های محدودی در زمینه‌های امنیتی از نویسندگان ایرانی نوشته شده باشد که البته در سال‌های اخیر زیادتر شده اما به نسبت کل با یک مقیاس کلی، در تاریخ داستان نویسی ایران کتاب‌های امنیتی خیلی کمتر بودند و این خودش یک فقدان است و همین هم یک انگیزه بود برای من که کتاب «جان بها» را بنویسم و یک بخشی از مجاهدت ابراهیم و ابراهیم‌ها را به گوش مردم برسانم.

وی با بیان اینکه تمام این کتاب با همه جزئیات و توصیفات ۱۵۲ صفحه است و یک بخش کوچکی از این دریای بی‌کران مجاهدت‌ها، شجاعت‌ها و رشادت‌های مدافعین وطن و مدافعین حرم است بیان کرد: سعی کردم در این کتاب پلی بین مدافعین حرم و مدافعین وطن زده باشم و خواستم بگویم که آن کسی که رفت سوریه، همان کسی است که اگر در ایران هم یک اتفاقی برای این مملکت می‌افتاد دلش می‌سوخت و جانش را فدا می‌کرد و این ارتباطی که بین سوریه و ایران است باعث شده مخاب کتاب نوجوان ها و جوان‌ها باشند.

موسوی با اشاه به اینکه این کتاب بحث غیرت را مطرح میکند گفت: غیرت به وطن، غیرت به هم وطن و غیرت به خانواده آن چیزی است که سعی کردیم در کتاب مشهود باشد. در این کتاب به بحث شهادت پرداختیم و به اینکه چقدر شهدای امنیتی ما مظلوم شهید و مظلوم هم تشییع میشوند.

وی ادامه داد: در کتاب مرگ و زندگی داریم، نجات پیدا کردن و کشته شدن داریم، انتخاب‌های سخت با تبعات سنگین داریم. وقتی میگویم «جان بها» برخی می گویند جان فدا یا خون بها درست است اما من میگویم جان بها درست است چون خون که بهایی ندارد و جان است که بها دارد و اینکه جان ما بهای چه چیزی است؟ یکی جانش بهای عقایدش میشود، یکی جانش بهای افکارش میشود، یکی جانش بهای تمایلاتش میشود و گاهی موقع‌ها جانش بهای اشتباهاتش میشود؛ سعی کردیم در این کتاب نشان دهیم آدم‌های خوب و آدم‌های بد که جان چه کسانی بهای چه چیزهایی میشود و اینکه چقدر انتخاب‌های آدم‌ها سخت و سنگین است.

زهرا اسعد بلنددوست نویسنده رمان های امنیتی عاشقانه «چایت را من شیرین می‌کنم»، «مثل بیروت بود»، «باروت خیس» و «باروت سوخته» در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز گفت: هرکدام از این کتاب‌ها قصه‌های مجزا دارند و اگر مخاطب به صورت جداگانه هر کدام از این کتاب‌ها را بخواند متوجه اصل قصه خواهد شد اما این شامل کتاب آخر یعنی «باروت سوخته» نمی شود.

وی با بیان اینکه «باروت سوخته» در واقع یک اسپین‌آف است که مخاطب برای فهمیدنش به قبل و بعد احتیاج دارد افزود: نظر من به عنوان نویسنده این است که مخاطب کارها را به ترتیب بخواند تا با جزئیات بیشتری قصه را متوجه شود لذا ویژگی شخصیت‌ها و اتفاقاتی که افتاده است را راحت‌تر می‌تواند درک کند زیرا یک خط داستانی در این کتاب‌ها وجود دارد که به هم مرتبط است و این ارتباط میتواند یک جذابیت ایجاد کند.

این نویسنده با تشریح اینکه چرا به ژانر رمان های امنیتی-جاسوسی پرداخته است ادامه داد: کلاً برای من ماجراهای امنیتی چه فیلم‌های امنیتی و چه نوشته‌های امنیتی همیشه جذاب بوده و در این رمان‌ها، اولین رمان استارتش زمانی خورد که اوج جنایت‌های داعش شکل گرفته بود و ما خواه ناخواه از طریق رسانه و تلویزیون و فضای مجازی در جریان این جنایات قرار می‌گرفتیم یک هجوم روانی-رسانه‌ای وجود داشت که رسما به بچه های مدافع حرم، مدافعین اسد گفته میشد و این خیلی ناراحت کننده بود.

وی با اشاره به اینکه من دوستانی داشتم که همسرانشون شهید شده بودند تصریح کرد: این‌ها خیلی ناراحتی و گاهی اوقات گلایه می‌کردند و غصه می‌خورند بابت این چیزهایی که میشنوند و این موارد خیلی برایم سنگین بود اما کلا اینکه چطور شد که وارد فاز شدم نوشتن کتاب های امنیتی-جاسوسی شدم.

بلنددوست اظهار کرد: نگارش اولین رمان را شروع کردم که اصلاً هم جدی نبود و قسمت به سمت می‌نوشتم و در کانال تلگرامی خودم در فضای مجازی منتشر می‌کردم و به مرور که گذشت دیدم که بازدیدها بالا میره و بازنشر میخوره پس مخاب دوست داره. خواه ناخواه بیشتر وارد قصه داعش شدم و کم‌کم مخاطب بامن ارتباط گرفت و پیام‌هایی دریافت می‌کردم تا زمانی که رمان تمام شد. بعد از اتمام رمان دیدم سایت‌های مختلفی مثلا رمان من را هم گذاشته‌اند و چند ناشر نیز برای چاپ کتاب بامن تماس گرفتند و خیلی اتفاقی همه چیز به این سمت رفت.

وی با بیان اینکه نوشتن رمان‌ها از ماجراهای مربوط به داعش شروع شد گفت: داعش خیلی عجیب و غریب بود. درست است که الان به شکل‌های دیگری وجود دارد اما داعش اولین چیز وحشتناکی بود که مردم به عینه می‌دیدند و رسانه‌های معاند نیز خیلی تلاش می‌کردند برای تطهیر اینها. یک دوستی هم داشتم که در فضای مجازی با آن آشنا شدم و این دختر یک زندگی عجیب و غریبی داشت و این شد دستمایه برای استارت و شکل گیری ایده اولیه قصه.

این نویسنده در پاسخ به اینکه آیا نوشتن رمان های امنیتی برای روحیه لطیف دخترانه مقداری خشن نیست؟ گفت: ما در عصر و دورانی هستیم که این خشونت‌ها را واضح و بدون هیچ پرده‌ای می‌بینیم و از دست ما دیگر خارج شده است و من به عنوان یک بیننده فقط دارم تلاش می‌کنم که این موارد را، این خشونت ها را، این بی‌رحمی ها را فقط روایت کنم. اما گاها این را میپذیرم که خیلی برایم اذیت کننده است چون سعی می‌کنم مطالعه کنم، ببینم و پیگیر باشم و یک جاهایی واقعا اذیت می‌شوم و روح و روانم را به هم می‌ریزد اما با این حال ترجیح میدهم که یک کار مفیدی انجام بدهم و یک روایت زنانه از یک فضای بدون عاطفه داشته باشم.

وی با بیان اینکه در این فضای امنیتی و جاسوسی زن‌های زیادی هستند که به عنوان مامور کار انجام میدهند بیان کرد: گاهاً تحقیق و پیگیری امورات مربوط به این آدم ها خودش خیلی عجیب غریب است. اینکه انگار احساسات و روحشان را مثل یک بخشی از وجودشان جدا میکنند و هر جا که لازم باشد و با توجه به فضای کاری آن را دوباره نصب می‌کنند. برخی از این روایت‌ها یک جاهایی آزاردهنده است اما لازم است نوشته شود و شاید ماهیت من و دلیل به دنیا آمدنم روایت زنانه از این خشونت باشد.

انتهای پیام/

کد خبر: 1262034

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =