به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، رژیم صهیونیستی تصور میکرد با به شهادت رساندن سیدحسن نصرالله و برخی از فرماندهان ارشد حزب الله میتواند این گروه مقاومت را از صحنه سیاسی لبنان حذف و اهداف خود را پیش ببرد. اما تحولات میدانی نشان میدهد نه تنها حملات حزب الله کاهش نیافته بلکه هم به لحاظ کیفی و هم کمی قدرت آتش رزمندگان لبنانی افزایش یافته است. اکنون نیز که شیخ نعیم قاسم به عنوان دبیر کل جدید حزب الله انتخاب شده، به نظر میرسد که صهیونیستها متوجه توخالی بودن توهمات خود شدهاند.
اما آنچه که به اعتقاد برخی از تحلیلگران موجب تشدید تنش در منطقه خواهد شدف پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست. اگرچه دولت بایدن نیز برای کمک به رژیم صهیونیستی چیزی کم نگذاشت، اما روابط بسیار نزدیک ترامپ و نتانیاهو و رویکرد او در قبال رژیم صهیونیستی موجب افزایش نگرانیها شده است. از طرف دیگر، اخبار متفاوتی در خصوص تلاشها برای دستیابی به آتش بس منتشر میشود که البته با توجه به غیرقابل اعتماد بودن اسرائیل، مشخص نیست که این تلاشها به نتیجه برسد.
سرویس بین الملل ایسکانیوز، به منظور بررسی بیشتر تحولات مربوط به لبنان، تنشهای منطقهای و همچنین آتش بس، گفتگویی با الله کرم مشتاقی -کارشناس میز لبنان وزارت امور خارجه- انجام داد.
بیشتر بخوانید:
پیروزی ترامپ تغییر محسوسی در دشمنی با ایران و طرفداری از اسرائیل به وجود نمیآورد
متن کامل این مصاحبه بدین شرح است:
- برخی تحلیلگران معتقدند که با پیروزی ترامپ در انتخابات رویکرد نتانیاهو در قبال غزه و لبنان تهاجمیتر خواهد شد و حتی احتمال میدهند که سوریه نیز مورد تعرض قرار گیرد. تحلیل شما در این خصوص چیست؟
در یک نگاه کلان، فرقی بین این دو نیست. به تعبیر آقای دکتر ولایتی مشاور مقام معظم رهبری با فایننشال تایمز؛ «آنچه بایدن به آرامی میگوید، ترامپ فریاد میزند». مخالفت و دشمنی آمریکاییها با مقاومت با آمد و شد روسای جمهورشان تغییر نمیکند، بلکه از شکلی به شکل دیگر منتقل میشود. به همین جهت در دوره دموکراتها گاهی شاهد عملیاتهای جنگی و تروریستی بزرگی علیه مقاومت بودهایم. جنایت «خوشههای خشم» که توسط صهیونیستها در سال 1997 علیه لبنان رخ داد در زمان کلینتون انجام شد. داعش از 2013 تا 2015 با پشتیبانی پیدا و پنهان دولت اوباما در عراق و سوریه مرتکب جنایت میشد. رژیم صهیونیستی جنگهای 2012 و 2014 را علیه ملت فلسطین در دوران اوباما مرتکب شد و از همه مهمتر جنگهای جهانی اول و دوم و استفاده آمریکا از بمب اتمی در دورانی رخ داد که حزب دموکرات در قدرت بود. بنابر این من معتقدم تغییرات شگفت انگیزی با حضور ترامپ رخ نخواهد داد.
آن چه آینده را روشن خواهد کرد به تعبیر دبیر کل محترم حزب الله، جناب شیخ نعیم قاسم، «میدان» است. البته که دیپلماسی هوشمند، فعال و انقلابی از سوی محور مقاومت، ستون موازی و بعضا در هم تنیده با میدان محسوب میشود.
من معتقدم اتفاقا ترامپ 2024 در شناخت منطقه و مقاومت، تغییراتی با ترامپ 2016 کرده است. ترامپ 2016 گمان میکرد میتواند با قلدری و یکه تازی و تهدید و ترور، سیاستهایش را پیش ببرد. گمان میکرد با مسلح کردن متحدانش میتواند کار مقاومت یمن را یکسره کند، گمان میکرد میتواند با تحریک و تسلیح داعش، مقاومت را زمین گیر کند. تصور میکرد با به شهادت رساندن سردار حاج قاسم سلیمانی میتواند حرکت محور مقاومت را دچار اخلال کند. این تصورات اشتباه ترامپ بود که منجر به شکست او در سال 2020 شد. ترامپ از سوء محاسبات خود شکست خورد و امروز میداند که ادامه این سیاستها منجر به شکست دوباره او میشود.
از سوی دیگر او میداند که غرب آسیا دیگر برای آمریکا نمیتواند مانند سابق درآمد زا باشد. ادامه شرارتهای اسرائیل در منطقه میتواند برای آمریکا هزینههای هنگفتی به همراه داشته باشد و کاخ سفید را در رقابت با قدرتهای بزرگ جهانی عقب بیندازد. از سوی دیگر طوفان الاقصی ثابت کرد که خطر بزرگ، اسرائیل است نه ایران. آمریکا سالها تلاش کرده بود تا صحنه آرائی و فریبکاری، ایران را تهدید اول منطقه معرفی کند اما امروز به برکت دیپلماسی فعال و میدان عزتمند مقاومت، ایران در نگاه کشورهای منطقه تهدید محسوب نمیشود. بنابر این در مجموع من معتقدم بر خلاف تصورات و تحلیلهایی که پس از پیروزی ترامپ در رسانهها مطرح میشود، آمریکا توان گسترش جنگ در غرب آسیا را ندارد. در این صورت آمریکا با چالشهایی مواجه خواهد شد که نه تنها سودی به حال آمریکا ندارد بلکه مقاومت را قویتر و آمریکا را در مقایسه با رقبایش تضعیف خواهد کرد.
- علیرغم توهمات رژیم صهیونیستی شهادت فرماندهان عالی رتبه حزبالله نه تنها خللی در روند مبارزات این گروه به وجود نیاورد، حتی موجب افزایش کمی و کیفی حملات به سرزمین های اشغالی شد. خود مردم لبنان هم به این واقعیت اذعان دارند؟
شهادت فرماندهان حزب الله نه تنها حملات به سرزمینهای اشغالی را کمتر نکرد بلکه به شدت آن افزود. امروز حزب الله با یک لایه از قوای دفاعی و رزمی خود در مقابل چهار لشکر ایستاده است. حزب الله حتی نیروهای کمکی را فرا نخوانده است. گروههای متعدد اهل سنت و فلسطینیهای ساکن در لبنان خواهان پیوستن به صفوف مبارزه با رژیم صهیونیستی هستند اما حزب الله معتقد است هنوز میدان به آن مرحله نرسیده که حتی خود حزب الله تمام عیار وارد شود. رژیم صهیونیستی گمان میکرد میتواند شیعیان حامی حزب الله را علیه مقاومت تحریک کند.
اما با وجود حملات دیوانه وار و ضدبشری و حتی استفاده از سلاحهای ممنوعه، نتوانست از حزب الله جامعه زدایی کند. در گام دوم به سراغ سایر موئتلفین شیعی حزب الله یعنی حرکت امل رفت. آنها با بمباران وسیع شهرهایی که به طور سنتی به حرکت امل نزدیک بودند، میخواستند یک بازوی فشار علیه حزب الله ایجاد کنند. اما دیدیم که نتوانستند هیچ هیجان سیاسی و اجتماعی و میدانی علیه حزب الله از این ناحیه ایجاد کنند.
در گام سوم به سراغ سایر ادیان و طوایف رفتند. به سراغ دروزیها، ارمنیها، مارونیها، سایر نحلههای مسیحیت و اهل سنت رفتند. آنها حتی به سراغ جمعیت علوی و آوارگان سوری نیز رفتند! اما تا الان به نتیجهای نرسیدهاند. هنر حزب الله ایجاد جامعهای قوی و وحدوی است. حزب الله طی سالها و دهههای گذشته از خود هیمنه و اقتداری درست کرده که به این راحتی قابل شکسته شدن نیست.
همدلی سایر ادیان و طوایف با حزب الله نتیجه سیاستهای هوشمندانه و مدبرانه امثال سید حسن نصرالله و سیدهاشم صفیالدین و شیخ نعیم قاسم و بزرگانی دیگر است که امروز در صف اول مدیریت سیاسی و نظامی و اجتماعی و رسانهای حزب الله هستند.
آن چه بعضا در برخی رسانههای معاند که معمولا با تیترهای فریبنده منتشر میشود و در صدد القاء شکاف بین شیعیان و مسیحیان و اهل سنت و دروزیها هستند، آرزویهای آن رسانهها است. در مدتی که در لبنان بودم میدیدم که چطور آنها حتی گاهی اختلاف دو همسایه بر سر باغچه جلو منزلشان را به عنوان دعوای مذهبی جلوه میدادند. البته این را نیز باید عرض کنم که دشمنی بخشی از احزاب و چهرههای منفور لبنانی مانند سمیر جعجع و ورشکستهای مانند اشرف ریفی که در نشست منافقین خلق نیز حضور فعال دارند، مربوط به سالهای اخیر نیست. آنها در هر شرایطی نه فقط با مقاومت بلکه با مسیحیان و اهل سنت نیز مشکل دارند در این شرایط نیز آنها سعی میکنند در میدان اسرائیل بازی کنند اما قدرت و توان آنها به میزانی نیست که بتوانند میدان را به ضرر مقاومت و ملت لبنان تغییر دهند.
- نظر شما در خصوص گمانهزنیهایی که در خصوص آتش بس بین اسرائیل و لبنان مطرح میشود، چیست و با توجه به پیشینه رژیم صهیونیستی چقدر میتوان به ادعاهای آنها اعتماد کرد؟
رژیم صهیونیستی در میدان نتوانسته به اهداف خود برسد، تل آویو و آمریکا میخواهند هر آن چه را که در میدان نتوانستهاند به دست آورند، در دیپلماسی و مذاکرات کسب کنند. مقاومت امروز هوشیارتر از آن است که فریب صحنه آرائیها را بخورد. آمریکائیها طرح هایی ارائه کردهاند، قبل از آن نیز برخی دیگر از کشورها با نیتهای مختلف طرح هایی را ارائه کردهاند اما دانسته یا نادانسته در صدد تقویت دست اسرائیل در صحنه لبنان هستند.
حزب الله و البته دولت و ارتش لبنان میدانند که دشمنی اسرائیل صرفا با حزب الله نیست بلکه با کلیت لبنان قوی است وگر نه دلیلی نداشت که یازده نفر از ارتش لبنان را به شهادت برسانند. مقاومت با اجرائی شدن قطعنامه 1701 به طور کامل موافق است اما طرحهایی که آمریکا ارائه کرده حاوی برخی تغییرات در این قطعنامه است به طوری که طرف لبنانی آن را اجرا کند اما اسرائیل راه فرار برای اجرا نکردن آن داشته باشد!
از سوی دیگر ابهامات متعددی در قطعنامه مورد نظر آمریکا وجود دارد که برای لبنانیها محل تردید است. به عنوان مثال اشاره نشده که اسرائیل از کدام مرزها باید عقب نشینی کند مثلا آیا این عقب نشینی صرفا از مناطق 2 مهر 1403 به این سو است و یا شامل مناطق 17 گانهای که اسرائیل سالهاست که در اشغال دارد- از جمله مزارع شبعا- نیز میشود؟
به هر تقدیر من معتقدم همچنان که دبیرکل حکیم و شجاع حزب الله در سخنرانی روز چهارشنبه خود گفت: « لبنان اسرائیل را مجبور به آتش بس خواهد کرد». امروز نشانههای این اراده از سوی مقاومت لبنان را در مواجهه با رژیم صهیونیستی میبینیم. فراموش نکنیم اسرائیل هر آنچه را که داشته علیه حزب الله و لبنان استفاده کرده اما دست لبنان برای اجرای پردههای جدید و استفاده از ابزارهای جدید خالی نیست. رونمائی از فاتح 110 و شهر موشکی عماد5 و کمینهایی که علیه ارتش صهیونیستی به اجرا در اورده گوشهای از این شگفتی سازها است. البته حزب الله شگفتی سازهای دیگری را نیز خلق کرده که امیدوارم در روزهای آینده آن را رسانهای کند.
- در نهایت، به نظر میرسد عدهای -به ویژه بعد از شهاد سیدحسن نصرالله- به دنبال بهم زدن روابط ایران و لبنان هستند. فکر میکنید منشاء این توطئهها کجاست و چقدر باید نگران آن بود؟
توطئه تخریب روابط بین ایران و لبنان توطئه کهنهای است و مربوط به نبرد طوفان الاقصی و یا سالهای اخیر نیست. اتفاقا همین نشانگر آن است که جمهوری اسلامی ایران توانسته روابط خود با لبنان را طوری مدیریت کند که دشمن احساس خطر کند. اگر روابط بین تهران و بیروت خوب نبود، چنین نگرانی از سوی دشمن معنی نداشت. مختص ایران نیز نیست. همان خطی که دنبال تخریب روابط لبنان با ایران است، دنبال تخریب و تضعیف روابط لبنان با چین و روسیه و سایر کشورهای شرق و حتی کشورهای منطقه از جمله سوریه و عراق نیز هست.
این سناریو (تضعیف روابط ایران و لبنان) هم اکنون از سوی برخی از رسانههای غربی و رسانههای بد نام لبنانی مانند MTY و LBC در حال انجام است. بعضی از احزاب و شخصیتهای لبنانی نیز سود شخصی خود را در تضعیف پیوند بین ایران و لبنان می بینند اما واقعیت آن است که کلیت دولت لبنان میداند که ایران دوست صادقی برای لبنان و لبنانیها است.
یکی از وظایفی که آمریکاییها در پیمان نانوشته با اسرائیل در حال پیشبرد آن هستند، حرکتهای مخرب در ابعاد سیاسی است. واشنگتن تلاش میکند به تصور خود زیربنای سیاسی روز پس از جنگ در لبنان را فراهم کند. به این معنی که اسرائیل با کمک بمبهای آمریکایی، مقاومت را در میدان تضعیف و زخمی کند، سپس آمریکا با طرحهای سیاسی خود وارد شود و ضربات سیاسی را به حزب الله در حوزه سیاسی وارد کند. اینها توهم هستند. واقعیت این است که حزب الله، مقاومت لبنان، اکثریت احزاب و مردم لبنان و هم پیمانان منطقه ای واقعی لبنان از جمله ایران و سوریه، اگر چه ترسی از این توطئه ندارند اما هوشیار هستند. اقدامات سیاسی برای مواجهه و مقابله با این طرح تدارک دیده شده و در حال اجرا است.
انتهای پیام/
نظر شما