اردلان حقپناه استاد دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز درباره بهبود کیفیت آموزش در آموزش عالی اظهار کرد: تجربهای که در زمینه آموزش دارم نشان میدهد یکی از روشها و راههایی که میتواند موضوع استادمحوری را به سمت دانشجو محوری هدایت کرده و از حالت افراطی خارج کند، تعیین نقش فعالتر اساتید در فرآیند یادگیری است.
وی افزود: اساتید باید برای دانشجویان انگیزه ایجاد کنند و آنها را تشویق به مشارکت در فرآیند یادگیری نمایند. به عنوان مثال، میتوانند بخشی از نمره پایان ترم را به تحقیق و پژوهش اختصاص دهند. این کار نه تنها دانشجویان را به جستجوی فعالانه اطلاعات و موضوعات مورد علاقهشان ترغیب میکند، بلکه به آنها این امکان را میدهد که در فرآیند یادگیری خود نقش مؤثری ایفا کنند. البته موفقیت این رویکرد به خود دانشجویان نیز بستگی دارد و نیازمند فرهنگسازی و تغییر نگرش در بین آنها است. در نهایت، همکاری و تعامل بین اساتید و دانشجویان میتواند به ایجاد یک محیط یادگیری پویا و مؤثر کمک کند.
حقپناه بیان کرد: اساتید وظیفه دارند که انگیزه و علاقه را در دانشجویان ایجاد کنند؛ زیرا تا زمانی که این اتفاق نیفتد، دانشجویان ممکن است بیانگیزه شده و بیشتر به عنوان شنونده عمل کنند. بنابراین، ایجاد یک محیط آموزشی حمایتی و تشویقکننده که در آن دانشجویان ترغیب شوند به مشارکت فعال و جستجوی اطلاعات بپردازند، از اهمیت بالایی برخوردار است.
استاد دانشگاه گفت: این امر میتواند به افزایش یادگیری و بهبود عملکرد تحصیلی آنها منجر شود. این تحقیقات به دانشجویان انگیزه میدهد که هم در کلاس مشارکت داشته باشند و هم بخشی از نمره پایان ترم خود را به دست آورند. این رویکرد نه تنها خلاقیت و کنجکاوی دانشجویان را افزایش میدهد، بلکه ممکن است موضوع ترس از نمره نگرفتن نیز مطرح شود.
وی درباره استفاده از فناوری های آموزشی تاکید کرد: استفاده از هوش مصنوعی موضوع بسیار خوبی است، به شرطی که دانشجویان به آن اعتیاد پیدا نکنند. اگر تمام کارهای یک پژوهش را به هوش مصنوعی بسپاریم، این سؤال مطرح میشود که نقش دانشجو در این فرآیند چه خواهد بود. افراط در استفاده از هوش مصنوعی میتواند آسیبزا باشد و فرآیند یادگیری و پژوهش را از جنبه طبیعی خود خارج کند.
حقپناه تاکید کرد: هوش مصنوعی باید به عنوان یک ابزار کمکی عمل کند و نه اینکه جایگزین تلاش و قدرت تفکر دانشجویان شود. دانشجویان باید با استفاده از تواناییها و تلاشهای خود پژوهشها را انجام دهند و هوش مصنوعی نباید مانع پیشرفت آنها یا تبدیل به یک عامل بازدارنده شود. هدف باید این باشد که از هوش مصنوعی به عنوان تسهیلکنندهای در فرآیند یادگیری و پژوهش استفاده کنیم، نه جایگزینی برای خلاقیت و تفکر مستقل.
وی تصریح کرد: در رشتههای انسانی، استفاده از هوش مصنوعی کمتر مشاهده میشود و در رشتههای فنی و مهندسی جایگاه بیشتری دارد. به عنوان مثال، در رشتههایی مانند حقوق، موضوعات بیشتر به استدلالهای انسانی مرتبط هستند تا به هوش مصنوعی. در این رشتهها، دانشجو به خلاقیت و نوآوری نیاز دارد تا بتواند به تحلیل و استنباط مسائل پیچیده بپردازد.
استاد دانشگاه عنوان کرد: بنابراین، در حالی که هوش مصنوعی میتواند در برخی حوزهها به عنوان ابزار کمکی مفید باشد، در رشتههای انسانی اهمیت تفکر انتقادی، استدلال منطقی و خلاقیت بیشتر به چشم میخورد. این عوامل نقش کلیدی در فرآیند یادگیری و پژوهش دارند و باید مورد توجه قرار گیرند.
وی ادامه داد: آشنا کردن افراد با موضوع پژوهش و خودخوانی تنها در محیط دانشگاه کافی نخواهد بود و اگر این موضوع فقط در دانشگاه مورد توجه قرار گیرد، حتی اگر به درستی اجرا شود، نتایج مطلوبی به همراه نخواهد داشت. بنابراین، لازم است که آموزش پژوهش و تفکر انتقادی از مراحل اولیه تحصیل آغاز شود تا دانشآموزان بتوانند به طور مؤثر با این مباحث آشنا شوند و مهارتهای لازم را در طول تحصیل خود توسعه دهند.
عضو هیئت علمی دانشگاه گفت: در ایران، دانشجویان به دلیل عادت به رویکردهای آموزشی سنتی، غالباً منفعل هستند و منتظرند تا تمامی مطالب را از سمت استاد دریافت کنند. این انتظار به نوعی به یک عادت تبدیل شده است و بسیاری از دانشجویان تصور میکنند که مسئولیت یادگیری بر عهده استاد است.
حقپناه اضافه کرد: در مقابل، در کشورهای اروپایی و آمریکایی، دانشجویان معمولاً تشویق میشوند که به طور مستقل به جستجوی مسائل پژوهشی بپردازند و خود را در فرآیند یادگیری درگیر کنند. این رویکرد به شکلگیری تفکر انتقادی و خلاقیت در دانشجویان کمک میکند و آنها را به عنوان یادگیرندگان فعال و مسئولیتپذیر پرورش میدهد. برای تغییر این وضعیت در ایران، نیاز به ایجاد فرهنگ جدیدی در نظام آموزشی است که در آن دانشجویان به جای انتظار برای دریافت اطلاعات، به جستجوی فعالانه و پژوهش بپردازند. این تغییر نیازمند حمایتهای آموزشی، منابع کافی و ترویج روحیه کنجکاوی و خودآموزی در میان دانشجویان است.
مدرس دانشگاه افزود: دانشجویان اگر بتوانند به طور مستقل به مسائل پژوهشی و درسی خود بپردازند و اساتید تنها به عنوان راهنما و مشاور عمل کنند، ممکن است نتایج مثبتی به همراه داشته باشد. این امر میتواند به افزایش انگیزه و مسئولیتپذیری دانشجویان منجر شود. اما برای موفقیت این رویکرد، نیاز به تغییرات در نظام آموزشی، فرهنگ دانشگاهی و همچنین حمایتهای مالی و زیرساختی وجود دارد. از جمله چالشها میتوان به عدم دسترسی به منابع کافی، فشارهای اجتماعی و اقتصادی، و همچنین رویکردهای سنتی آموزشی اشاره کرد.
وی خاطرنشان کرد: در صورتی که این تغییرات به درستی پیادهسازی شوند و دانشجویان حمایت و منابع لازم را داشته باشند، این رویکرد میتواند به موفقیتهای قابل توجهی منجر شود.
انتهای پیام/
نظر شما