روز جهانی عکاس؛ روایتگرانی از جنس نور، سایه و حقیقت

مبین خوزان*

روز جهانی عکاس، فرصتی است برای تأمل در هنری که نه تنها لحظات را ثبت می‌کند، بلکه قادر است جهان را تغییر دهد. این روز، یادآور اهمیت تصویری است که گاه بیش از هزاران کلمه سخن می‌گوید؛ تصویری که احساسات را برمی‌انگیزد، داستانی را روایت می‌کند و یا حتی تاریخ را می‌سازد.

برای من، عکاسی چیزی فراتر از یک حرفه یا ابزار است؛ این هنر، یک زبان جهانی است که بدون نیاز به ترجمه، می‌تواند انسان‌ها را از فرهنگ‌ها، زبان‌ها و مرزهای مختلف به هم پیوند دهد. عکاسی، در ذات خود، تجلی نگاه انسان به جهان است و هر فریم، بازتابی از شخصیت، احساسات و فلسفه‌ی عکاس به شمار می‌رود.

روز جهانی عکاس، روزی است برای بازاندیشی در این رسالت، در این هنر و در این قدرت. ما عکاسان، نه صرفاً ثبت‌کنندگان تصاویر، بلکه روایتگرانی هستیم که با نور و سایه، داستان‌هایی را می‌سازیم که گاه بیش از هر متن یا سخنی، بر ذهن و قلب انسان‌ها تأثیر می‌گذارند.

عکاسی را می‌توان هنری تعریف کرد که در تقاطع میان علم، فلسفه و احساس قرار دارد. این هنر، از قوانین فیزیکی و علمی نور و لنز بهره می‌برد تا جهانی را که در مقابل دوربین قرار دارد، ثبت کند. اما آنچه عکاسی را از یک تکنیک صرف فراتر می‌برد، توانایی آن در بیان احساسات و انتقال معناست.

هر عکس، حاصل تصمیم‌های آگاهانه یا ناخودآگاه عکاس است. انتخاب زاویه، نور، ترکیب‌بندی، لحظه‌ی ثبت و حتی فاصله‌ی فیزیکی میان عکاس و سوژه، همه به نوعی فلسفه‌ی شخصی عکاس را بازتاب می‌دهند. آیا هدف عکاس، نمایش زیبایی است؟ یا بازتاب درد و رنج؟ آیا او به دنبال ثبت حقیقت است؟ یا خلق یک واقعیت جدید؟ این پرسش‌ها، جوهره‌ی عکاسی را شکل می‌دهند.

عکاسی، در عمیق‌ترین سطح خود، یک پرسش فلسفی است: «چگونه جهان را ببینیم؟» هر عکاس، با لنز دوربین خود، پاسخی منحصر به فرد به این پرسش می‌دهد. برخی جهان را در اوج زیبایی‌اش می‌بینند و ثبت می‌کنند؛ برخی دیگر، به دنبال آشکار کردن زشتی‌ها و نابرابری‌ها هستند. اما همه‌ی ما، به عنوان عکاسان، به دنبال یافتن حقیقتی هستیم که در دل هر لحظه نهفته است.

عکاسان، روایتگرانی از جنس نور و سایه هستند. هر عکس، یک روایت است؛ روایتی که می‌تواند جهانی از احساسات و معانی را در دل خود جای دهد. عکاسی، زبان بین‌المللی‌ای است که نیازی به ترجمه ندارد. یک عکس، می‌تواند بدون کلمه‌ای، داستانی را به هزاران نفر منتقل کند. این قدرت عکاسی است که آن را به یکی از تأثیرگذارترین ابزارهای هنری و رسانه‌ای تبدیل کرده است.

قدرت روایتگری عکاسی، در توانایی آن برای ثبت لحظه‌هایی نهفته است که کلمات از بیانشان عاجزند. یک نگاه، یک لبخند، یک اشک، یک حرکت… همه‌ی این‌ها می‌توانند در کسری از ثانیه ثبت و برای همیشه حفظ شوند. عکاسی، هنر مقابله با فراموشی است؛ هنری که به ما اجازه می‌دهد لحظه‌هایی را که از دست می‌روند، دوباره به یاد آوریم.

قدرتی که دوربین به ما می‌بخشد، قدرتی ترسناک است. ما با انتخاب زاویه، نور، لحظه‌ی ثبت و حتی پس‌پردازش تصویر، می‌توانیم برداشت مخاطب را از یک واقعیت، به کلی تغییر دهیم. این «قدرت» مسئولیتی سنگین نیز به همراه دارد. هر عکاس، در برابر تصویرهایی که ثبت می‌کند، مسئول است.

یکی از بزرگ‌ترین دوراهی‌های اخلاقی ما، عکاسی از رنج انسان است. در صحنه‌ی یک فاجعه طبیعی، یک درگیری یا یک تراژدی شخصی، ما کجا ایستاده‌ایم؟ آیا ما شاهدانی هستیم که برای آگاهی‌بخشی و دادخواهی، رنج را مستند می‌کنیم، یا لاشخورانی که از درد دیگران تغذیه می‌کنیم؟ این اتهامی است که بارها به ما زده شده و هر عکاس‌خبرنگار صادقی، بارها این پرسش را از خود پرسیده است. پاسخ ساده‌ای وجود ندارد. مرز باریکی است میان ثبت محترمانه‌ی یک درد برای جلوگیری از تکرار آن، و تبدیل آن درد به یک کالای بصری برای مصرف رسانه‌ای.

پیمان ناگفته‌ای میان ما و سوژه‌هایمان وجود دارد، به‌ویژه آن‌هایی که در آسیب‌پذیرترین لحظات زندگی‌شان قرار دارند. پیمان برای حفظ کرامت انسانی آن‌ها. پیمان برای آنکه تصویر ما، آن‌ها را به یک «ابژه» تقلیل ندهد، بلکه انسانیت و داستان منحصر به فردشان را به رسمیت بشناسد. گاهی اوقات، بزرگ‌ترین تصمیم اخلاقی یک عکاس، عکاسی نکردن است. پایین آوردن دوربین و صرفاً یک انسان بودن.

کار ما با فشردن دکمه شاتر به پایان نمی‌رسد؛ بلکه تازه آغاز می‌شود. یک تصویر، پس از تولد، زندگی مستقل خود را آغاز می‌کند. از صفحه‌ی یک روزنامه یا وب‌سایت خبرگزاری، به شبکه‌های اجتماعی سفر می‌کند، تکثیر می‌شود، تفسیر می‌شود و گاهی حتی از معنای اولیه‌ی خود تهی یا به آن معنایی جدید بخشیده می‌شود. این «حیات پس از انتشار»، بخش دیگری از مسئولیت ماست.

تصاویر، قدرت شکل‌دهی به افکار عمومی را دارند. یک عکس می‌تواند همدلی یک ملت را برانگیزد، خشمی را شعله‌ور سازد، دولتی را به پاسخگویی وادارد یا قانونی را تغییر دهد. تاریخ معاصر پر از نمونه‌هایی است که یک تصویر، نقطه عطفی در یک بحران بوده است. از تصویر معروف «دختر ناپالم» در ویتنام تا عکس تکان‌دهنده‌ی کودک سوری (آیلان کردی) در ساحل ترکیه. این تصاویر، بیش از هزاران گزارش و تحلیل، توانستند وجدان جهانی را به لرزه درآورند.

در عصر دیجیتال، ما با چالش جدیدی روبرو هستیم: «تورم تصویر». هر روز، میلیاردها عکس در فضای مجازی منتشر می‌شود. در این اقیانوس بی‌کران تصویر، چگونه می‌توان کاری کرد که عکس‌های ما دیده شوند و تأثیر بگذارند؟ چگونه می‌توان با سطحی‌نگری و مصرف سریع تصاویر مقابله کرد و مخاطب را به تأمل واداشت؟ این مبارزه‌ای دائمی برای معنادار ماندن است.

شاید پاسخ، در بازگشت به اصول بنیادین باشد: روایتگری قوی، ترکیب‌بندی بی‌نقص و از همه مهم‌تر، صداقت و صراحتی که بتواند از دل این هیاهوی بصری، خود را به چشم و قلب مخاطب برساند.

روز جهانی عکاس، فرصتی است برای بازنگری در رسالت و جایگاهی که به عنوان عکاس داریم. این روز، یادآور مسئولیت‌های اخلاقی و حرفه‌ای ماست؛ مسئولیتی که با هر عکس، به دوش می‌کشیم. ما به عنوان عکاسان، وظیفه داریم حقیقت را ثبت کنیم، احساسات را بازتاب دهیم و زیبایی‌های جهان را به دیگران نشان دهیم.

به عنوان یک عکاس، امیدوارم بتوانم همچنان با دوربین خود، روایتگر لحظاتی باشم که بتوانند تأثیری عمیق و ماندگار بر جهان پیرامونم بگذارند. روز جهانی عکاس بر همه‌ی کسانی که با عشق، تعهد و شجاعت، این هنر را زنده نگه می‌دارند، مبارک باد.

انتهای یادداشت/

کد خبر: 1277839

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =