شاد به نظر می‌رسیم اما آرام نیستیم

لبخندها در شبکه‌های اجتماعی زیادند، اما پشتشان اضطراب و افسردگی پنهان است؛ جایی که نمایش شادی، آرامش را ربوده است.

به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، هر روز میلیون‌ها انسان در جهان، مقابل دوربین تلفن همراهشان لبخند می‌زنند و این قاب را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذراند.

لبخندهای ثبت شده می‌گوید انسان مدرن چقدر شاد است اما وقتی غرق دنیای ویترینی پشت تلفن‌هایمان می‌شویم، مدام مقایسه می‌کنیم که کدام کاربر شادتر است؟ کدام یکی پول بیشتری دارد؟ سفرهای بیشتر سهم کدام کاربر است؟ همسر خوب و فرزندان خوب‌تر نسیب چه کسی شده؟

آمارها می‌گویند افسردگی و اضطراب شایع‌ترین اختلال روانی در دنیا و عامل اصلی خودکشی است. در کشور ما هم این اختلال مقام اول را دارد.

اما چرا انسان مدرنی که مدام از شبکه‌های اجتماعی می‌آموزد که چگونه شاد باشد، روز به روز افسرده‌تر می‌شود؟

اینستاگرام و حباب فیلتر

الگوریتمی که شبکه‌های اجتماعی دنبال می‌کنند، بر مبنای نظریه حباب فیلتر است.

نظریهٔ «حباب فیلتر» توضیح می‌دهد که الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی با نمایش محتوایی منطبق بر سلیقه و باورهای پیشین کاربر، او را در دایره‌ای بسته از تأیید و تشابه نگه می‌دارند.

در بستر اینستاگرام، این حباب باعث می‌شود افراد عمدتاً زندگی‌های زیباتر، موفق‌تر و بی‌نقص‌تر از خود را مدام ببینند و بی‌آن‌که واقعیت را لمس کنند، در مقایسه‌ای دائمی و اضطرابی پنهان فرو روند.

چرا همیشه چیزی کم داریم؟

در واقع زندگی در ویترین باعث شده تا ما هیچ وقت راضی نباشیم چراکه همیشه چیزی بهتر وجود دارد که در اینستاگرام ببینیم و توان خرید نداشته باشیم.

بهناز کرمی روانشناس و استاد دانشگاه معتقد است که افراط در به نمایش گذاشتن لحظه‌ها، بیماری عصر امروز است. وی در این باره به ایسکانیوز گفت: هرچه از حد تعادل بگذرد و ناهنجاری اجتماعی به دنبال داشته باشد، به بیماری تبدیل می‌شود.

وی افزود: امروز شرایط طوری شده که انگار آدم‌ها در حال رقابت برای هرچه بیشتر به اشتراک گذاشتن زندگی خود هستند. سرمایه‌داران بزرگ این عرصه هم برای کسب سود بیشتر هر روز ابزارهای بیشتری در اختیار بشر می‌گذارند.

کرمی توضیح داد: گاهی افراد این کار را در راستای مطلع شدن از ذهنیت دیگران انجام می‌دهند چراکه با اشتراک گذاشتن تصاویر و فیلم‌ها به دیگران فرصت می‌دهیم که نظرشان را بدهند البته این افراد بیشتر به دنبال تائید گرفتن از دیگران هستند و اعتماد به نفس ضعیفی دارند.

ابتلا به اختلال شخصیت نمایشی

وی ادامه داد: یکی از تبعات روانی زندگی به این سبک، ابتلا به اختلال شخصیت نمایشی است. چنین افرادی زندگی را شبیه به تئاتر می‌بینند و سعی دارند که به بهترین شکل خود را برای دیگران به نمایش بگذارند.

روانشناس توضیح داد: یکی دیگر از تبعات روانی آن ابتلا به اختلال خودشیفتگی است. این افراد نیاز به تائید دیگران دارند و معمولا از کمبودهای عاطفی رنج می‌برند. افرادی که مدام خود را در معرض نمایش قرار می‌دهند، حتما دچار این اختلال می‌شوند.

وی افزود: چنین افرادی نمایش را به هر ارزش اخلاقی ترجیح می‌دهند و از زندگی واقعی فرار می‌کنند. این افراد به شکلی تصنعی شاد هستند و می‌خواهند دیگران باور کنند که آن‌ها لحظات شادی دارند.

کرمی توضیح داد: کشور دانمارک اخیرا تحقیقاتی در این باره انجام داده و نتیجه تحقیقات نشان داده‌، افرادی که کمتر در شبکه‌های اجتماعی حضور داشته و زندگی خود را به اشتراک می‌گذارند، زندگی شادتر و آرام‌تری دارند.

وی ادامه داد: علاوه بر این بیشتر کسانی سراغ به نمایش گذاشتن افراطی زندگی خود می‌روند که نیاز آن‌ها به برقراری ارتباط با دیگران به خوبی برآورده نشده و سعی می‌کنند که از این طریق نیاز خود را برطرف کنند.

کمالگرایی افراطی تبعات فعالیت اشتراک‌گذاری زندگی روزمره

روانشناس با بیان اینکه اختلال کمالگرایی افراطی هم یکی از تبعات فعالیت بیش از اندازه در شبکه‌های اجتماعی است، گفت: در این شرایط فرد از هیچ موقعیتی رضایت ندارد و نمی‌تواند در لحظه از زندگی لذت ببرد. اعتماد به نفس این افراد به شدت پایین است چراکه نگران هستند به اندازه ‌کافی خوب نباشند.

وی ادامه داد: ریشه مجموع این اختلالات از اضطراب نشات می‌گیرد و افرادی که مدام خود را در معرض دید دیگران قرار می‌دهند، استرس دارند که مورد تائید قرار بگیرند.

کرمی توضیح داد: حضور بیش از اندازه در این فضا باعث می‌شود که افراد مدام زندگی خود را با دیگران مقایسه کنند و کم کم دیگر از شخصیت واقعی خود فاصله می‌گیرند و سعی می‌کنند در این رقابت پیروز شوند. تنهایی و افسردگی یکی از تبعات روانی این موضوع است چراکه آرامش فکری خود را از دست می‌دهند.

رایگان بودن اپلیکیشن‌ها بی‌دلیل نیست

یادمان نرود، رایگان بودن دسترسی به اپلیکیشن‌ها و تشویق افراد برای به اشتراک گذاشتن زندگی روزمره، بی‌دلیل نیست. شهید مجید تجن‌جاری متخصص حوزه هوش مصنوعی در مصاحبه‌ای که با ایسکانیوز داشت، درباره استفاده از دیتاهای افراد هشدار داده بود. بنا به گفته وی یکی از دلایل اصلی که هوش مصنوعی ظرف دو تا سه سال گذشته به طور ناگهانی مورد توجه قرار گرفت، این بود که حجم عظیمی از اطلاعات انسانی در دسترس قرار گرفته است. اگر کمی به این موضوع بیاندیشید، متوجه خواهید شد که ما هر روز با انتشار عکس‌هایمان در شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام و تلگرام، نوشتن کپشن‌، و به اشتراک گذاشتن اخبار مرتبط با خود، حجم زیادی از محتوا تولید کرده‌ایم. طی این سال‌ها، این اطلاعات محتواهای آموزشی مناسب برای توسعه هوش مصنوعی بوده‌اند.

تجن‌جاری توضیح داد: در واقع، این سرویس‌ها رایگان ارائه می‌شوند تا شما با آن‌ها تعامل کنید و اطلاعات بیشتری در اختیارشان قرار دهید تا بهتر یاد بگیرند. بنابراین این منطقی است که این ابزارها، گرچه رایگان به نظر می‌رسند اما در عمل اطلاعات ارزشمندی از شما دریافت می‌کنند و در مقابل، هوشمندتر می‌شوند.

مصرف‌گرایی افراطی و کالایی شدن

از طرفی غرق شدن در این دنیا کم کم شما را مصرف‌گرا می‌کند تا مدام احساس نیاز کنید. در واقع این مقایسه است که در شما حس نیاز ایجاد می‌کند. یونس اکبری جامعه شناس معتقد است که خرید و مصرف کالاها به‌طور طبیعی می‌تواند باعث خرسندی و رضایت خاطر انسان‌ها شود اما مشکل زمانی آغاز می‌شود که این عمل به افراط و تفریط کشیده شود. در چنین حالتی، خرید و مصرف به چیزی فراتر از یک فعالیت عادی تبدیل می‌شود و به سمت "کالایی شدن" پیش می‌رود.
وی در این خصوص به ایسکانیوز گفت: کالایی شدن به معنای تبدیل کردن تمامی جنبه‌های زندگی به کالا است. در این وضعیت، افراد برای رسیدن به خرسندی باید به شکل سیری‌ناپذیری خرید و مصرف کنند. این فرایند به تدریج به یک عادت تبدیل می‌شود و نه‌تنها بر رفتار فرد تأثیر می‌گذارد بلکه بر نوع نگرش او به زندگی و اطرافیانش نیز دامن می‌زند. به‌عبارت‌دیگر، افراد در این حالت دیگر به جای روابط انسان معنادار به وسایل و اشیاء وابسته می‌شوند.

اکبری توضیح داد: در این فرآیند، دنیای انسانی به شکل فزاینده‌ای به ابزاری برای دست‌یابی به لذت‌ها و خرسندی‌های آنی تبدیل می‌شود. افراد به جای ارتباط‌های عمیق و معنادار با دیگران، به دیدگاه‌های سطحی و مادی‌نگرانه روی می‌آورند. این امر به تدریج موجب می‌شود که انسان‌ها در تعاملات خود نسبت به یکدیگر به شکل کالاهای قابل خرید و فروش رفتار کنند. در واقع، انسان‌ها به‌جای اینکه یکدیگر را به‌عنوان موجوداتی با احساسات و نیازهای عمیق ببینند، آن‌ها را به‌عنوان ابزارهایی برای کسب لذت و خرسندی در نظر می‌گیرند.

وی ادامه داد: به‌عنوان مثال، در روابط عاطفی، افراد می‌توانند به دنبال شریکانی باشند که ویژگی‌های خاصی دارند تا بتوانند از آن‌ها بهره‌برداری کنند. این ویژگی‌ها می‌تواند شامل زیبایی ظاهری، وضعیت اجتماعی یا اقتصادی و حتی توانایی‌های جنسی باشد. پس از مدتی، هنگامی که این نیازها تأمین می‌شود، فرد ممکن است به‌جای ارزش و احترام به شریکش، او را به‌عنوان یک کالا در نظر بگیرد که باید مصرف شود و سپس کنار گذاشته شود. این چرخه می‌تواند به‌ویژه در جوامع مدرن و مصرف‌گرا بیشتر دیده شود که در آن تبلیغات و رسانه‌ها به طور مداوم بر روی نیاز به خرید و مصرف تأکید می‌کنند.

مدیر گروه مطالعات سلامت مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران بیان کرد: نکته قابل توجه در این وضعیت این است که چنین افرادی نه تنها در فرآیند کالایی دیدن دیگران، خودشان نیز قلب ماهیت می‌شوند. آن‌ها به‌تدریج از ارزش‌های انسانی خود دور می‌شوند و به کالاهایی برای دیگران تبدیل می‌شوند. برای مثال، فردی که به دنبال جلب توجه و تأیید دیگران است، ممکن است به‌طور مداوم به دنبال خرید لباس‌های گران‌قیمت، خودروهای لوکس یا دیگر کالاهای مادی باشد تا بتواند خود را به‌عنوان یک کالا مقبول نشان دهد. این فرد برای جلب توجه و تأیید دیگران باید همیشه در حال خرید و مصرف باشد و به همین دلیل دست از تلاش برای رشد و توسعه شخصیت خود برمی‌دارد.

وی افزود: در نهایت، این روند می‌تواند به یک دور باطل منجر شود که در آن افراد هرچه بیشتر در پی کالاها و مصرف آن‌ها هستند، از ماهیت انسانی و ارزش‌های ذاتی خود فاصله می‌گیرند. آن‌ها تبدیل به کالاهایی برای یکدیگر می‌شوند و هر چه در این مسیر پیش می‌روند، از خود واقعی‌شان و توانایی‌های انسانی‌شان تهی‌تر می‌شوند. این وضعیت نه تنها به آسیب‌های فردی می‌انجامد، بلکه می‌تواند به کاهش روابط انسانی و همدلی در جامعه منجر شود. بنابراین، ضروری است که به این وضعیت توجه کنیم و سعی کنیم با ایجاد توازن در زندگی، از افتادن در دام کالایی شدن جلوگیری کنیم.

به گزارش ایسکانیوز، در واقع همه چیز از جایی شروع می‌شود که تصمیم می‌گیرید بی‌هدف و صرفا با وسوسه درآمد بلاگرها وارد دنیای به اشتراک گذاشتن روزمرگی‌ها و رقابت با دیگران شوید.

لازمه حیات در این بازی، دیده شدن است و نقطه پایانی هم برای آن وجود ندارد؛ یعنی هر روز یاد می‌گیرید که چطور بیشتر دیده شوید و حس ناکافی بودن در شما تقویت می‌شود. مصرف‌گرایی و خرید بدون نیاز هم شما را بیشتر در این گرداب فرو می‌برد. اگر شانس بیاورید و بلاگری پربازدید شوید، شاید درآمدتان بیشتر شود و بتوانید هزینه‌های مورد نیاز برای دیده شدن را تامین کنید اما حس ناکافی بودن و زندگی در ویترین همیشه با شما خواهد بود.

در واقع می‌توان گفت اضطراب و در مرحله بعد افسردگی آن چیزی است که این سبک زندگی برای شما به ارمغان می‌آورد. این ویترین از دور زیباست و شاید باید خلاف موج زندگی مدرن شنا کرد. هرچند خلاف موج شنا کردن انرژی زیادی می‌خواهد اما حداقل عروسک‌های لبخند به لبی نخواهیم بود که از درون افسرده هستند و همیشه احساس ناکافی بودن دارند.

انتهای پیام/

کد خبر: 1283620

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =