به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، طبق اصل 30 قانون اساسی دولت موظف است امکانات آموزش و پرورش رایگان را برای همه مردم تا پایان دوره متوسطه فرآهم کند. در سالهای اخیر با افزایش هزینههای آموزش و پرورش و کاهش درآمدهای کشور، دولت خصوصیسازی آموزش و طرح خرید خدمات آموزشی را مطرح کرده است. طرح موضوع خصوصیسازی آموزش مورد انتقاد بسیاری از معلمها و دیگر متخصصان حوزه آموزش و پرورش شده است. در نشست «بررسی ابعاد خصوصیسازی در آموزش و پرورش» میزبان 4 نفر از فعالان دانشجویی دانشگاه فرهنگیان بودیم و درباره آثار این طرحها گفتوگو کردیم.
در نشست «بررسی ابعاد خصوصی در آموزش و پرورش» میزبان امیرحسین محقق مسئول برادر بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان تهران بودیم. محقق در این گفتوگو با بیان اینکه مدارس غیرانتفاعی سه اشکال اساسی دارند، گفت: ایجاد شکاف اجتماعی، کاهش عدالت آموزشی و عدم توجه به فرآیندهای تربیتی و تمرکز بر مهارت تستزنی و موفقیت در کنکور از اشکالات اساسی مدارس غیرانتفاعی است. محقق در این نشست به موضوع مردمیسازی مدارس و تفاوت آن با خصوصیسازی پرداخت و درباره گسترش مدارس خاص مذهبی در سالهای اخیر گفت: نکتهای که از نظر موسسان این مدارس مغفول مانده، این است که اسلام تربیت در یک محیط ایزوله و ارتباط نداشتن با سایر اقشار جامعه را درست نمیداند.
نظر شما درباره خصوصیسازی مدارس چیست؟
در ابتدا باید به این موضوع اشاره کرد که درباره مفهوم غیردولتی برداشت اشتباهی صورت گرفته است و برخی غیردولتی بودن را فقط در معنای خصوصیسازی تصور میکنند. غیردولتی بودن میتواند گونه دیگری هم داشته باشد و آن مردمیسازی است. وقف مدرسه یکی از مصادیق مردمیسازی در آموزش است که از قدیم در کشور ما وجود داشته و در حال حاضر هم تعداد زیادی از این مدارس وقفی در کشور فعال هستند. در خصوصیسازی افراد به دنبال کسب درآمد و پول هستند و بر مبنای سود شکل می گیرد اما در مردمیسازی مبنا کسب سود نیست و افراد بر اساس اعتقادات و نگاه دینی که به مسأله آموزش دارند وارد حوزه تعلیم و تربیت میشوند.
پولی بودن مدارس، ناخودآگاه قشری از دانشآموزان را به خاطر داشتن خانواده پولدار، از بچههای دیگر اقشار جامعه جدا میکند و باعث ایجاد شکاف اجتماعی در جامعه میشود.
وزارت آموزش و پرورش با این توجیه که بهتر است دولت هزینه آموزش فرزندان خانوادههای پر درآمد را پرداخت نکند و این بودجه صرف گسترش آموزش در مناطق محروم شود، دست به گسترش مدارس غیرانتفاعی زد. استدلالی که ظاهر زیبایی دارد اما در عمل منجر به ایجاد شکاف اجتماعی و کاهش عدالت آموزشی شده است.
در برخی مدارس غیرانتفاعی شاهد این موضوع هستیم که تعدادی از خانوادهها مدعیاند؛ چون شهریه میپردازند، آموزش باید مطابق خواستههای آنها باشد. مدارس غیرانتفاعی هم که حیاتشان وابسته به پول شهریه است در برخی موارد زیر بار خواسته خانوادهها میروند. لفظ غیرانتفاعی را دیگر نمی توان برای اینگونه مدارس به کار برد، چرا که کاملاً به دنبال سود خود هستند و باید از مدارس غیر دولتی برای آنها استفاده کنیم.
در نگاه کلی چه اشکالاتی به مدارس غیر انتفاعی وارد است؟
سه ایراد اساسی درباره مدارس غیرانتفاعی می توان مطرح کرد. اولین اشکال این است که پولی بودن این مدارس، ناخودآگاه قشری از دانشآموزان را به خاطر داشتن خانواده پولدار، از بچههای دیگر اقشار جامعه جدا میکند و باعث ایجاد شکاف اجتماعی در جامعه میشود. ایراد دوم به واسطه همین جداسازی به وجود میآید. شکاف اجتماعی ایجاد شده باعث میشود؛ طبقات ضعیفتر جامعه از امکانات آموزشی کمتری برخوردار باشند و در نتیجه شاهد کاهش عدالت آموزشی باشیم. تمرکز این مدارس بر موفقیت دانشآموزان در کنکور و افزایش مهارت تستزنی، اشکال سومی است که میتوان به مدارس خصوصی وارد کرد.
اسلام تربیت در یک محیط ایزوله و ارتباط نداشتن با سایر اقشار جامعه را درست نمیداند.
مدارس غیرانتفاعی به فرآیندهای تحصیلی و تربیتی بچهها توجه کمی دارند. میانگین نمرات دانشآموزان مدارس غیرانتفاعی در سراسر کشور کمتر از میانگین نمرات دانشآموزان مدارس دولتی است. این آمار ناکارآمدی این مدارس در رشد تحصیلی دانشآموزان را نشان میدهد. البته تعدادی از مدارس غیرانتفاعی هستند که کیفیت آموزشی خوبی دارند اما باید به این نکته توجه کرد که تعداد مدارس موفق نسبت به تعداد آنها در کل کشور محدود است. وقتی کل کشور را نگاه میکنیم، به این نتیجه می رسیم که مدارس غیرانتفاعی در مجموع از نظر موفقیت تحصیلی دانشآموزان نسبت به مدارس دولتی ضعیف تر هستند.
نظر شما درباره مدارس خاصی که به صورت گزینشی دانشآموزان خود را از خانوادههای مذهبی انتخاب میکنند، چیست؟
در سالهای اخیر تأسیس مدارس خاص مذهبی رواج پیدا کرده که ناشی از دغدغه خانوادههای مذهبی برای تربیت دینی فرزندانشان است. نکتهای که از نظر موسسان این مدارس مغفول مانده، این است که اسلام تربیت در یک محیط ایزوله و ارتباط نداشتن با سایر اقشار جامعه را درست نمیداند. این کار در درجه اول ظلم به بچههایی است که در این مدارس درس میخوانند و در درجه بعد ظلم به بچههای دیگر اقشار جامعه است، چرا که فرصت ارتباط گرفتن با افراد مذهبی از آنها گرفته میشود. از طرف دیگر این دانش آموزان بعد از گذراندن دوره مدرسه باید وارد دانشگاه و محیطهای اجتماعی شوند، و حضور یکباره در میان اجتماع برای آنها سخت خواهد بود. تعلیم و تربیت باید در فضای طبیعی جامعه رخ دهد نه در محیطی که ایزوله شده و بچهها از دیگر اقشار جامعه جدا شده باشند.
بسیاری از مسئولان، همان نگاهی که به صنعت دارند به آموزش و پرورش هم دارند و به این نکته توجه نمیکنند که برخلاف صنعت، محور برنامهها و سیاستگذاری در آموزش و پرورش باید تربیت انسان باشد.
به نظر شما چرا دولت را سیاست خصوصیسازی آموزش و پرورش را در پیش گرفته است؟
سوال مهمی که درباره خصوصی سازی در آموزش و پرورش باید پرسید این است که چرا باید خصوصیسازی در مدارس صورت گیرد؟ اگر پاسخ این باشد که به خاطر کاهش بودجه و هزینهها دولت ناچار است تن به انجام چنین کاری دهد، به این نتیجه میرسیم که نگاه به آموزش و پرورش یک نگاه هزینهای است و مسئولان دولتی، آموزش و پرورش را یک محل سرمایهگذاری برای آینده نمیدانند. با این همه حتی اگر نگاه هزینهای به آموزش و پرورش را بپذیریم، باز هم میتوان با اصلاح و تغییر برخی ساختارهای موجود در وزارتخانه و مدرسهها بسیاری از مشکلات موجود را برطرف کرد و نیازی نیست که به سمت خصوصیسازی مدرسهها و یا طرح خرید خدمت خدمات آموزشی برویم. متاسفانه یکی از مسائلی که با آن در کشور روبرو هستیم این است که بسیاری از مسئولان، همان نگاهی که به صنعت دارند به آموزش و پرورش هم دارند و به این نکته توجه نمیکنند که برخلاف صنعت، محور برنامهها و سیاستگذاری در آموزش و پرورش باید تربیت انسان باشد نه یک نگاه تولیدی و هزینه فایده.
انتهای پیام/
نظر شما