به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ایسکانیوز، «کتابسازی» مقوله تازهای در بازار کتاب ایران نیست، واژهای که اصل آن معنای بدی ندارد ولی این سالها از آن به عنوان یک عبارت منفی یاد میشود. در واقع وقتی گفته میشود فلان ناشر یا مولف دست به «کتابسازی» زده مراد این است که او کاری غیرحرفهای و نامرسوم انجام داده و نوعی جعل انجام داده است.
حالا چند وقتی است یکی از ناشران که کارهای خوبی از او سراغ داشتیم دست به این حرکت میزند و با کتابسازی سعی میکند مخاطب را از مسیر انتخاب آگاهانه منحرف کند و او را وارد انتخابهای هیجانی کند. کتاب «من خانهم» پارهنامههایی از عباس کیارستمی اثری بود که ابتدای تابستان انتشار آن خبرساز شد و حتی یکی از فرزندان مرحوم کیارستمی به ان واکنش نشان داد که با پاسخ فرزند دیگر ماجرا ختم شد. کتابی که در عمل چیزی برای گتن نداشت مگر تعدادی عکس بیکیفیت و اسکن صفحاتی که کیارستمی در آنها چیزهایی نوشته بود. مطالبی که حتی تایپ شده آنها نیز در کنار صفحات قرار نگرفته بود و فقط دستخط عباس کیارستمی به همان صورت در کنار عکسهایی که روشن نبود چه منظوری را قرار است منتقل کنند، منتشر شده بود. نامههایی که گفته شد مخاطب آنها همسر و فرزندان کیارستمی بوده ولی در این کتاب خواننده باید فقط از شیفتگی دست به تهیه کتاب بزند زیرا قرار نیست با متن و محتوای روشنی روبهرو شود. این کتابسازی در واقع یکی از راههای فریب مخاطب است و نوعی سوءاستفاده از شهرت فردی مانند کیارستمی است که ناشر با استفاده از این شهرت مخاطب را گاهی از مسیر درست خارج میکند و او را در موقعیت یک خرید هیجانی قرار میدهد.
در واقع مخاطب باید در این کتاب با یادداشتهایی روبهرو شود که مرحوم کیارستمی برای فرزندانش رو در یخچال میچسابنده روبهرو شود و این در واقع مصداق دقیق فریب مخاطب است. فریبی که نتیجه آن سود کردن ناشر از محل فروش چنین کتابی است.
کتاب دیگری که پس از کتاب قبلی همین روزها وارد بازار نشر شده کتاب «من سفرم» است. کتابی ۸۴ صفحهای با قیمت ۵۰ هزار تومان که در آن باز هم پارهنامههایی قدیمی از کیارستمی با تصاویری از او در کنار هم به همان روش کتاب قبلی قرار گرفته است. کتابی که حتی نمیتوان گفت ارزش مجموعهای و سندی دارد و تصویری از روحیات این کارگردان مطرح سینمای ایران و جهان را به خواننده نشان میدهد. به نظر میرسد در واقع ناشر و خانواده آن مرحوم در فضای فقر روایت و مستندات در تلاشند با این قبیل کتب این جای خالی را پر کنند. کتابی که تنها کارکرد آن انتشار یک پست اینستاگرامی است تا مخاطب از این طریق لایک و دنبالکننده بیشتری جذب کند.
منطق انتشار این کتابها جز سودآوری برای ناشر روشن نیست و آنهایی نیز که این کتب را خریداری میکنند یا شیفتهاند یا از سر هیجانزدگی انتخاب ناآگاهانهای میکنند و نتیجهاش میشود پشیمانی از خرید کتاب و بسته شدن باب تهیه کتاب و احیانا مطالعه یک اثر مفید! نبود نظارت در انتشار کتابها سبب میشود که هر اثری چه از حیث محتوا و چه از حیث فرم منتشر شود و مخاطب در این میان اصلیترین قربانی این نبود نظارت است. اتفاقی که بهتر است با طراحی ساز و کارهایی و البته مهمتر از آن، به کار بستن این ساز و کارها مانع چنین اتفاقاتی شود.
در روزگاری که کتاب به شدت گران شده و تهیه کتاب برای همه مقدور نیست این قبیل کتب نیز دایره اعتماد مخاطب را تنگتر میکنند و او را از ادامه خرید منصرف! در وضعیتی که کاغذ قیمت سرسامآوری دارد و به همین بهانه نیز قیمت کتابها با رقمهای نجومی منتشر میشود ایکاش کسی بر این کتابها و کاغذی که برای انتشارشان مصرف میشود نظارت میکرد.
انتهای پیام/
نظر شما