به گزارش باشگاه خبرنگاران دانشجویی (ایسکانیوز)، کسی یادش نیست زمان بمباران های جنگ، چطور شیشه ها مثل برگ درخت به زمین می ریخت و با اینکه کمبود شیشه داشتیم، در چشم بر هم زدنی شیشه های تازه جایگزین می¬شد. آن روزها اسمش را گذاشته بودند «ستاد شیشه». از طرف دفتر اتحادیه شیشه و آینه مدیریت می شد که در خیابان سعدی قرار داشت. کسبه همین صنف هم بودند که داوطلب می شدند برای جا انداختن شیشه های جدید.» «محرم عرب بیگی» از شیشه فروشی های قدیمی خیابان خیام این را می گوید و به کیمیای سال های جنگ و بمباران اشاره می کند :«آن زمان بیشتر نیاز شیشه کشور از خارج وارد می شد. شهرها سهمیه بندی داشتند و شهرهایی که کمتر مورد اصابت بمباران بودند از گرفتن سهمیه خودداری می کردند. اوضاع در تهران نسبت به سایر شهرها ویژه تر بود چون اینجا پایتخت بود و خرابی ها و ویرانی ها باید خیلی زود آباد می شد. همیشه در تصورمان خانه هایی که شیشه های شکسته و فروریخته دارند، نماد خانه ها و شهرهای ویران و متروکه اند. مردم نباید چنین حسی نسبت به شهر و به خصوص پایتخت پیدا می کردند. برای همین یک ساعت از بمباران نگذشته، اولین ستادی که در محل حاضر می شد ستاد شیشه بود و مرمت شیشه¬های مردم آغاز می شد.»
کار داوطلبانه
خیابان خیام پاتوق واحدهای صنفی شیشه و آیینه شهر تهران است؛ همان جایی که اعضای ستاد شیشه وقتی خبر بمباران نقطه ای از شهر را می شنیدند آنجا دور هم جمع می شدند و به صورت گروهی به طرف اتحادیه می رفتند و اعلام آمادگی می¬کردند. «مرتضی لاهیجی» از شیشه فروشی های قدیمی خیابان خیام می گوید: «سال های جنگ زندگی همه مردم را تحت تاثیر خود قرار داده بود. ما هم وقتی می شنیدیم جایی از تهران بمباران شده خیلی زود خود را به اتحادیه می رساندیم و اعلام آمادگی می کردیم. کمی دیر می رسیدیم باید خودمان را به محل برپایی ستاد موقت می رساندیم؛ جایی که بمباران در نزدیکی آن اتفاق افتاده بود. میز کوچکی کنار کوچه می گذاشتند و از اولین خانه ای که در کوچه به چشم می خورد شروع می کردند به نصب دوباره شیشه ها. هرکس هر چند روز و هر چند ساعتی که در توان داشت آنجا کار می کرد. بعضی ها یکی دو روز و بعضی دیگر چند ماه. همه چیز بسته به خسارت وارده داشت.»
ستاد شیشه، ستاد بحران و آّبادی شهر
ساماندهی و شکل گیری ستاد شیشه به همان سال¬های اول انقلاب برمی گردد؛ زمانی که هنوز جنگ با عراق شروع نشده بود اما در بهبوهه انقلاب حملات تروریستی زیادی در شهرها رخ می داد. «محمد علی قنبری» رییس اتحادیه شیشه و آینه که از اولین سال شکل گیری اتحادیه یعنی از سال ۵۸ این سمت را بر عهده دارد می گوید :«سال های اوایل انقلاب در تهران مدام شاهد عملیات های تروریستی بودیم. آن زمان ۷۰ درصد نیاز شیشه کشور از خارج تامین می شد و به دلیل وقوع انفجارهای زیاد در شهرها، همیشه کمبود شیشه در شهر احساس می شد. از همان اولین انفجارها ما به فکر افتادیم که برای حفاظت از مردم در برابر سرما و گرما، نیاز به مرمت هرچه زودتر شیشه ها داریم. هرجا انفجاری رخ می داد ما اتراق موقتی داشتیم تا خسارت های به وجود آمده را جبران کنیم. جنگ که شروع شد، این کار هم جدیت بیشتری پیدا کرد و ضرورت خود را بیشتر نشان داد. هر روز گوشه ای از شهر به دلیل وقوع انفجار شیشه های ساختمان ها می شکست و درست کردن آن کار یک نفر و دو نفر نبود و به یک همت جمعی نیاز داشت.»
چطور این کار را کردیم؟!
«دو سه ماهی طول می کشید تا بعد از هر انفجار بزرگ، محله ای صاحب شیشه های نو شود. شاید شیشه نصب کردن روی پنجره های نو کار شاده ای باشد ولی ما باید بتونه¬های شیشه ها را خراب می کردیم و شیشه های باقی مانده را از قاب پنجره ها جدا می کردیم و بعد تازه شیشه ها را جا می انداختیم. یادم است سال ۶۱ یا ۶۲ در نزدیکی میدان امام خمینی (ره) تریلی حاوی مواد منفجره ای را منفجر کرده بودند. علاوه بر شیشه های اداره ها و بانک های اطراف میدان، تمام شیشه های ساختمان وزارت ارتباطات فرو ریخته بود. این ساختمان و شیشه ها را شرکتی اسرائیلی ساخته بود و آن زمان تولید شیشه های مشابه آنچه وجود داشت، یعنی شیشه هایی طلقی، برای ما کار ساده ای نبود. با این حال توانستیم مشابه آن را بسازیم و بعد از حدود چهار ماه کار و فعالیت در آنجا، تمام آن پنرجه¬ها صاحب شیشه هایی نو شدند. خیابان و محله ای نبود که آن زمان از شدت ضربه بمباران دور و نزدیک، دچار شکستگی شیشه نشده باشد.» حالا هر وقت محمدعلی قنبری از کنار ساختمانهای بزرگ هشهر رد می شود با تعجب از خود می پرسد :«ما چطور این کار را کردیم؟!»
چسب های ضربدری
حکایت شیشه های فرو ریخته و مردمی که از شدت خرابی و اضطراب، عصبانی بودند از یاد محمدعلی قنبری نرفته است :«روزهای اول مردم کوچه و محله دق دلشان را سر ما خراب می کردند و با عصبانیت و طلبکاری با ما حرف می زدند. هرکسی می خواست خودش اولین نفری باشد که شیشه های خانه اش درست می شود. برای ما فرقی نمی کرد. از اولین خانه شروع می کردیم و به آخرین خانه می-رسدیم. برایمان فرقی نمی کرد صاحب خانه کیست. کمی که می گذشت و مردم زحمات بچه ها را از نزدیک می دیدند، با ما گرم می گرفتند و با چای و شیرینی از دلمان در می آوردند. خیلی از ساختمان های چندین و چند طبقه آسانسوری نداشت و ما برای رفتن به طبقات باید از پله استفاده میکردیم. روزهایی بود که پا درد امانمان را می برید. اما خستگی را پس می زدیم و به کارمان ادامه می دادیم.» شیشه های نو نوار که روی قاب پنجره ها جا می گرفت، چسب های شیشه ای پهنی هم به صورت ضربدری روی شیشه-ها می نشست تا شدت انفجار شیشه¬ها را به اطراف پرت نکند. سال ها بعد از جنگ می شد رد این ضربدرهای رنگی و گاه سفید را روی شیشه های آپارتمان ها دید.
از واردات تا خودکفایی
سال ۱۳۷۲ صنعت شیشه ایران با افتتاح اولین کارخانه تولید شیشه راه تازه ای آغاز کرد. بعد از آن با تولید شبانه روزی ۷ کارخانه بزرگ شیشه کشور، روزانه ۵۰۰ هزار متر مربع شیشه در کشور تولید می¬شود. علاوه بر خودکفایی کامل در صنعت شیشه، در حال حاضر ۴۰ درصد از تولید کارخانه¬های شیشه کشور به خارج صادر می¬شود. این در حالی است که تا قبل از دهه هفتاد و به خصوص در دهه شصت، شیشه مورد استفاده کشور، از تولیدکنندگان خارجی تامین می شد. ۵۰ شهید اتحادیه شیشه و آیینه تهران اغلب از اعضای جوان خانواده این صنف بودند. سال¬ها است برای حفظ یاد و خاطره این شهدا، تصاویری از آنها روی دیوارهای سالن انتظار اتحادیه به چشم می-خورد. در میان این شهدا که اغلب در سال های اول جنگ به شهادت رسیده¬اند دو یا چند پسر از یک خانواده دیده می¬شوند. مثل برادران شهید «فراهانی»، «باقری»، «حیدرهایی» و ... .
انتهای پیام/
نظر شما