به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)،امیرکریمی(کارشناس و تحلیل گر فوتبال)؛ صحبت از رفتن فکری همانقدر ساده لوحانه هست که حرف از نتیجه گیری نفر جایگزین او هم اینگونه می تواند باشد. البته که اطمینان از ماندگاری طولانی مدت برای فکری هم در این شرایط کمی سخت هست اما در هر صورت فکری و کادرش در کوتاه مدت زمان دارند که با نتیجه گیری ها و رفع مشکلات فنی حتی بصورت محدود افکار عمومی هواداران را با خود همراه کنند و تا حدودی به ساحل آرامش برسند.
نکته قابل توجه این مسئله اینکه حتی اگر همین امروز هم هیات مدیره استقلال از این کادر گذر کند با کدام دارایی نفری برای نیمکت اینکار را انجام خواهد داد؟ و با کدام معیار؟ بدون تعارف تعویض مربی کنونی استقلال یعنی بردن دعوا از محلی به محل ناشناخته دیگر.
امیرقلعه نویی
در مورد قلعه نویی چند نکته قابل مطرح شدن هست؛ اول اینکه قرار داد او با گل گهر ظاهرا سه ساله هست و گل گهر به این سادگی حاضر به از دست دادن او نیست مگر با اگر و اماهای مالی متفاوت. دوم : امیر قلعه نوعی دیگر آن انرزی سالهای جوانی را ندارد بخصوص در مورد استقلال این روزها که بستر حاشیه سازی در آن کلا مهیاست. سوم: استقلالی ها دیگر طاقت صبر و حوصله عدم نتیجه گیری را ندارند ، در جریان هستید که امیرقلعه نوعی برای قهرمانی اولسش با استقلال مهلت سه ساله خواست و داشت. چهارم: مهمترین موضوع اینکه قلعه نوعی نزدیک به یک دهه هست که جامی نگرفته و قطعا بر همین اساس قسمتی عمده ای از هواداران این تیم احتمالا حضور او را بر نخواهند تابید.
الکس نوری
نام او یکی گزینه های همیشه مطرح در یکی دو سال گذشته فوتبال ما بوده، او که در وردربرمن مطرح شد به عنوان سرمربی هنوز نتوانستاه در تیم دیگری موفقیتی در آن اندازه ها حاصل کند ضمن اینکه بحث پرداخت دستمزد لین مربی که هم از لحاظ رقمی بالاست هم احتمالا بحث ارزی دریافتی او می تواند برای هر تیم داخلی با شرایط کنونی مشکل ساز باشد.
محمد تقوی
روی اسم او در حال حاضر مانور زیادی هست اما او که حالا کارشناس شبکه های خارجی هست بعید به نظر می رسد بر اساس تفکرات مدیران نتیجه گرای این روزهای فوتبال ما توانایی مربیگری و کار کردن را داشته باشد، نگاه محمد تقوی به فوتبال دقیقا براساس داشته های سخت افزاری و نرم افزاری و حتی مادی و معنوی در اروپاست نکته ای که در فوتبال ما بویی از آن برده نشده. نکته بعدی اینکه تقوی اصولا با مباحث مطرح شده و آنالیز بازی و اصطلاحا پای تخته ای گفتن فوتبال مطرح و دیده شده هنوز در داخل زمین و در بحث فنی داخل زمین از او چیزی و کاری دیده نشده تا بتوان او را در قامت مربیگری قضاوت نمود، جز مقطع خیلی کوتاه در پدیده و تراکتور که کاملا بی نتیجه و ابتر بود، میان کارشناسی و مربیگری در داخل زمین فاصله ای از زمین تا آسمان است. در هر صورت انتخاب او هندوانه دربسته ای هست که احتمالا خود او هم بعید هست اگر پیشنهادی باشد به آن فعلا راضی شود.
علیرضا منصوریان
در مورد علیرضا منصوریان که حالا بدون تیم هست هم نمی توان ریسک کرد، او هم مانند فکری در زمان حضورش در استقلال متهم به نداشتن کادر فنی مناسب بود. ضمن اینکه او بطور کل نتایج مناسبی در لیگ برتر نگرفته ، ابتدای فصل هم از تراکتور اخراج شد، بنابراین نمی تواند با این رزومه، صرفا با داشتن نام و عقبه بازیگری افکار عمومی استقلال را اقناع کند. هرچند به امثال فرشید اسماعیلی، امید نورافکن و مهدی قایدی در زمان حضور او در این تیم بازی داده شد اما شاید این بازی به جوانان ارمغان بسته شدن نقل و انتقالات بین دو نیم فصل اول حضوراودر استقلال بود و دیگر مورد خاصی از او دیده نشد.
فرهاد مجیدی
در مورد مجیدی نمی توان به قاطعیت صحبت کرد چراکه او فصل قبل هم پرسپولیس را در ضربات پنالتی برد هم به فینال جام حذفی با استقلال رسید و اتفاقا تیمش بد هم بازی نمی کرد. اما شخصیت مجیدی ظاهرا قدرت تحمل بار روانی یا تحمل حواشی معمول جریان ساز تیم های چون استقلال را ندارد. تنها گذاشتن تیم در یک هفته به فینال برای هوارداران استقلال گران تمام شد، شاید آن جام می توانست مرحمی بر دردهای ریشه ای استقلال برای ادامه راه این فصل باشد و حتی بازی های آسیایی بعد از آن. حتی قهرمانی در آن جام کاملا دست بالا و برگ برنده را برای او می توانست به همراه داشته باشد. با این حال شاید او محتمل ترین گزینه برای دوران پسا فکری باشد.
امید روانخواه
اما در مورد امید روانخواه که در فصول قبل سرمربیگری تیم های لیگ دو و یک را برعهده داشت شرایط کمی فرق می کند.او که در حال حاضر ظاهرا در کنار مجید جلالی در نساجی همکاری دارد کاملا بی حاشیه و فنی فوتبال خود را در کسوت مربیگری دنبال می کند. فوتبال تیم های او بیشتر با مالکیت توپ، تعدا د پاس های بالا، استفاده از عرض زمین و تعویض های مکرر زمین در زمان تصاحب توپ هست و اتفاقا صعود به لیگ بالاتر را هم در کارنامه خود به همراه نیروی زمینی دارد اما شاید در مورد روانخواه نبودن آن نگاه لیگ برتری ونداشتن آن شخصیت لیگ برتری مانع بزرگی حداقل در کوتاه مدت برای استقلالی شدن او باشد، تفاوت حضور در استقلال آن هم این روزها با دیگر تیم ها بسیار بالاست و توانایی مدیریت بالایی می خواهد.
مهدی پاشازاده
مهدی پاشازاده از آن مربیان از جنس خود استقلال هست. تجربه حضور در بوندس لیگا وکلا لیگ های اروپایی را دارد و چند سالی هست در فوتبال ایران در لیگ یک و دو کار کرده اما با همه تفاصیل او نتایج مناسب و حداقلی را هم با این تیم ها نداشته. اگرچه به نظر می رسد کاریزمای لازم را بخاطر ذوران بازیگریش دارد اما صرفا داشتن حس خوب نوستالوژی دوران بازیگری دوای درد استقلال امرور نمی تواند باشد . شاید اگزر یکی دو صعود حتی لیگ دو به یک را در کارنامه داشت شاید بیشتر مورد اقبال استقلالی ها تا الان قرار می گرفت.
انتهای پیام/
نظر شما