به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، اندیشکده «شورای سیاست خارجی آمریکا» در تحلیلی به قلم «ایلان برمن» به تحلیل وضعیت اپوزیسیون ایران و تلاشهای آنها برای تغییر نظام در ایران پرداخته است؛ تحلیلی که به نظر میرسد همچون همیشه ناشی از بیاطلاعی کامل از صحنه واقعی ایران نوشته شده است؛ در واقع میتوان گفت که طیفهای تندروی آمریکا و جمهوریخواهان این کشور به دلیل اینکه همواره گروههایی از جمله «مجاهدین خلق» و سایر گروههای اپوزیسیون خارج نشین را طرف مشورت خود برای درک فضای حاکم بر جامعه ایران قرار دادهاند، هیچگاه تحلیلی واقعی از ایران نداشته و عموما نگاهی کاریکاتوری به مسائل داخلی داشتهاند. گزارش حاضر نمونه مصداق خوبی برای این مدعاست.
از ظرف دیگر، به نظر میرسد حامیان راهبرد «فشار حداکثری» که نگران رویکرد دولت بایدن در خصوص تعامل مجدد با ایران هستند، تلاش میکنند از هر وسیلهای برای کوبیدن تغییر موضع مذکور استفاده کرده و با بزرگنمایی نتیجه راهبرد فشار حداکثری، فشار را بر دولت جدید آمریکا به منظور تداوم تحریمها بر ایران افزایش دهند.
مشروح تحلیل مذکور بدین شرح است:
چیزی عمیق در حال شکلگیری در داخل ایران است. تنها چند ماه به انتخابات ریاست جمهوری آتی این کشور و در بحبوحه فشار آمریکا برای تعامل مجدد با نظام ایران، در روزهای اخیر شاهد نشانههای جدیدی از زندگی -و هماهنگی میان- اپوزیسیون از هم گسیخته ایران هستیم.
همانطور که میز خارجی برای اولین بار گزارش داد، یک کمپین مدنی جدید که توسط مخالفین در داخل ایران آغاز شده است، در میان عناصر مخالف چه در داخل و چه در خارج از کشور جریان دارد. تلاشهای مردمی با نام «نه به جمهوری اسلامی» (و رجز خوانی با شکل و شمایل متمایز) طی روزهای اخیر در بازارها و اماکن عمومی ایران به صورت جزوه، نقاشی دیواری و سایر رسانهها ظاهر شده است. از آن زمان به بعد، رضا پهلوی -ولیعهد پیشین ایران- و تنی چند از هنرمندان، موسیقیدانها و شخصیتهای فرهنگی با نفوذ خواستار لغو حکومت روحانیت شدهاند.
این همگرایی قابل توجه است. از منظر تاریخی، گروههای اپوزیسیون ایران همواره دچار اختلافات عمیق ایدئولوژیکی و سیاستهای قومی متعصبانه بوده که مانع از ادغام آنها در حول یک چشمانداز مشترک یا یک برنامه سیاسی شده است. در مقابل، مبارزات فعلی مورد حمایت طیفهای مختلف سیاسی ایران برخوردار است؛ از «اصلاح طلبان» -که قبلا از جمهوری اسلامی ملایمتری و معتدلتر حمایت میکردند- گرفته تا ملحدان صریح و حتی کسانی که از بازگرداندن سلطنت قدیمی حمایت میکنند. به نظر میرسد وجه مشترک همه این موارد، دست رد زدن به نظام حکومتی متعلق به روحانیت و آیتا... هایی باشد که در حال حاضر کشور را اداره میکنند.
تلاش جدید [نظام] نشاندهنده وعده و خطری است که اکنون مخالفان ایرانی با آن روبرو هستند. از یک سو، جمهوری اسلامی در حال حاضر در ضعیفترین نقطه حافظه تاریخی خود قرار دارد. با گذشت نزدیک به دو سال از سیاست «حداکثر فشاری» دولت ترامپ، نظام ایران عمیقا از نظر اقتصادی و سیاسی تضعیف شده است. بر این اساس، قدرت آهنین نظام آخوندی در کشور به طور محسوسی از امنیت کمتری برخوردار است و این امر باعث الهام بخشیدن به کسانی میشود که خواهان تغییر داخلی هستند.
هرچند که شرایط فعلی دائمی نیست. تابستان امسال، ایرانیها برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری بعدی این کشور به پای صندوقهای رای خواهند رفت. هر چند که نتیجه این رقابت توسط نهادهای روحانیت ایران تعیین میشود که دارای حق وتو بر نامزدها، رویهها و نتایج کلی انتخابات هستند. در حال حاضر شاخصهایی وجود دارد که نشان میدهد ترجیح نظام برای رئیسجمهور بعدی ایران یک فرد تندرو ایدئولوژیک است. این امر میتواند زمینه ساز تحکیم قدرت نظام و مقابله گسترده با مخالفان داخلی شود.
در صورتی که ایالات متحده نظام ایران را [با تعامل مجدد] تقویت کند، چنین نتیجهای حتی محتملتر است. از زمان روی کار آمدن بایدن در سال جاری، دولت وی همکاری مجدد با ایران را به عنوان یکی از محورهای سیاست خود در خاورمیانه مطرح میکند. این تلاش در حالی انجام میشود که ایران تمایلی برای شروع مجدد گفتگوهای مستقیم درباره برنامه هستهای ندارد. عناصر اپوزیسیون نگران هستند این امر در نهایت منجر به شرایطی شود که نظام فعلی ایران را به میزان قابل توجهی تقویت و برای عناصر اپوزیسیون هزینه ایجاد کند.
به طور خلاصه، این دقیقا همان چیزی است که قبلا هم اتفاق افتاده بود. در اوایل دوره اوباما، اشتیاق دولت وی برای نوعی معامله با آیتا... های ایران باعث شد که وی پس از انتخابات جعلی ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در سال 2009 در کنار آنها بایستد؛ در حالی که میلیونها فعال اجتماعی در آنچه «جنبش سبز» شناخته شد به خیابانها ریختند. آن بی عملی سرنوشت ساز به رهبران ایران پیامی فرستاد که آنها میتوانند مخالفان داخلی خود را بدون مجازات سرکوب کنند. طی ماههای بعد، آخوندها این کار را کردند؛ «جنبش سبز» را خنثی کردند و رهبران آن را زندانی یا از بین بردند. پس از آن، تعدیل گسترده تحریمهای مستقیم و غیرمستقیم مرتبط با توافق هستهای 2015 ثبات داخلی ایران را تقویت کرد و نظام آن را در مسیر هژمونی منطقهای پایدار قرار داد.
امروز، مخالفان ایران با خطر مشابهی روبرو است. از اواخر سال 2017، ایران با اعتراضات مداومی روبرو شده که البته دامنه آن نسبت به خیزشهای سال 2009 کمتر است؛ البته ثابت شده که هم مستمر است و هم خواستگاه گستردهای دارد. برخلاف «جنبش سبز» که دست کم امید به اصلاح سیستم موجود داشت، موج مخالفت امروز نظام ایران و سیستم ایدئولوژیک حکومتی آن را کاملا نفی میکند.
این پیامی است که کمپین جدید به دنبال انتقال آن به دولت بایدن است. به طور صریح، امید طرفداران این دیدگاه این است که کاخ سفید آنچه را آنها میگویند به رسمیت بشناسد: اینکه جمهوری اسلامی مانع اصلی پیشرفت تمدن در ایران است.
انتهای پیام/
نظر شما