به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، اشتغال فارغالتحصیلان و شکلگیری ارتباط دانشگاه و صنعت، شعارهایی است که سالهاست از زبان مدیران آموزش عالی میشنویم؛ اما تحقق این شعارها با برگزاری همایشها و ایراد سخنرانی محقق نمیشود. بلکه وابسته به آن چیزی است که در کلاسهای درس دانشجویان در دانشگاهها اتفاق میافتد.
بیشتر بخوانید:
۷۶ درصد کلاسهای دانشگاهی در آمریکا تعاملی برگزار میشود
بسیاری از کارشناسان معتقدند که ریشه ناتوانی فارغالتحصیلان در کاربردی کردن دانش خود و فعالیت موثر در بازار و صنعت به نوع آموزشهای دانشگاهی برمیگردد. به همین دلیل تغییر آموزشهای سنتی به یادگیری مسئلهمحور ضروری است. ایسکانیوز پیشتر در گزارش خداحافظی با آموزشهای سنتی در دنیا تصریح کرد که ۷۶ درصد کلاسهای دانشگاهی در آمریکا تعاملی برگزار میشود. پس از بیان ضرورت مسئله محور بودن کلاسهای درسی در دانشگاهها به بیان ۲ پژوهش از دانشگاههای انگلستان میپردازیم؛
جای خالی توانایی کاربردی کردن دانش در آموزشهای سنتی
پژوهشی که در سال ۲۰۱۵ در رشته برق دانشگاه کالج لندن انگلستان انجام شد، تفاوت آشکاری را بین دانشجویانی که آموزش سنتی دیده بودند و دانشجویانی که به شیوه مسئلهمحور دروس را آموخته بودند، نشان داد. بر اساس این پژوهش، دانشجویانی که به شیوه سنتی سخنرانی این واحد درسی را گذرانده بودند، در بهرهگیری از انباشت دانش و کاربردی کردن آن مهارت لازم را ندارند. همچنین این شیوه آموزشی، سبب میشود دانشجویان زمان بیشتری را برای یافتن راه حل مسائل صرف کنند. در شیوه سنتی، دانشجویان تنها به پرسشهایی مشخص پاسخ میدهند که به شیوه عملی پیادهسازی آن آگاهی کافی ندارند.
این پژوهش با هدف سازگار کردن مهارتهای دانشآموختگان با نیاز کارفرمایان و بازار کار انجام شد. موثر بودن این شیوه تدریس، سبب شد که بهرهگیری از این شیوه تدریس در دوره کارشناسی رشتههایی مانند ادبیات انگلیسی، مهندسی، علوم مواد، فیزیک و فضانوردی توسعه پیدا کند. کارشناسان معتقدند که تقاضای بازارگسترش یادگیری مسئله محور در دانشگاههای انگلستان تأثیر قابل ملاحظهای داشته است.
فرایند یادگیری به اندازه آموختهها اهمیت دارد
نتایج پژوهش دیگری در سال ۲۰۰۹ و در گروه روانشناسی موسسات آموزش عالی انگلستان نشان میدهد که دانشجویان در کنترل آموختههای خود هستند. به همین دلیل بحث و گفتوگو در مورد یک موضوع اهمیت زیادی دارد. چرا که دانشجویان میتوانند با گفتوگو در مورد آموختههای خود به اشتراکگذاری آنها با همکلاسیهایشان، درک خود و دیگران را افزایش دهند. کارشناسان معتقدند که فرایند آموزش به اندازه آموختهها اهمیت دارد.
نمونه مورد مطالعه در این پژوهش دانشجویان داوطلب سال سوم دانشگاههای انگلستان هستند که در گروههای ٤ نفره (بین ٢٠ تا ٣٠ نفر) تقسیمبندی شدند و مواد درسی در اختیار گروهها قرار گرفت. طول دوره آزمایشی سه هفته در نظر گرفته شده که گروهها دو بار در هفته در جلسات شرکت کردند. همچنین یک مدرس برای همه گروهها در نظر گرفته شد. با توجه به ادبیات و پیمایش انجام شده ٤ مسئله برای گروهها تعریف شد که ضمن مرتبط بودن این مسئلهها، هر یک حیطه کاری متفاوتی را برای گروهها تعریف میکند. به گونهای که مسئله نخست تمرینی عملی برای اعضای گروه است. مسئله دوم، بر پایههای نظری روش تدریس کیفی تمرکز دارد و دانشجویان را به نقد و ارزیابی رویکردهای متفاوت در روش تدریس تشویق میکند.
مسئله سوم، نمونهای از دادههای آماری در اختیار دانشجویان قرار میدهد تا با آموزههای نظری خود آن را به عمل تبدیل کنند. و مسئله چهارم، دانشجویان را به گردآوری دادههای خود، تحلیل و ارزیابی آن سوق میدهد تا مستقلا از تئوری به عمل برسند. در آخر، گروهی کانونی حول محورهای تجربه دانشجویان از مواد آموزشی تدوین شده، دیدگاه دانشجویان درمورد کارگروهی، انتظار آنان از
پژوهشگران به عنوان مدرس و ایده آنان برای یک کلاس ایدهال پیرامون درس روش تدریس کیفی شکل گرفت.
انتهای پیام/
نظر شما