به گزارش خبرنگار سیاسی ایسکانیوز؛ سحرگاه ۱۰ مردماه ۱۴۰۳ رهبر سیاسی حماس در قلب تهران ترور شد و در پی این حادثه، از داخل و خارج از ایران انتظارات زیادی برای پاسخ قاطع به اسرائیل شکل گرفت.
بیشتر بخوانید؛
گزارش نیویورکتایمز از ترور شهید هنیه صحت ندارد
پس از حادثه تروریستی حمله به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق ایران با عملیاتی تحت عنوان وعده صادق به اسرائیل پاسخ داد. وعده صادق با استفاده از ترکیب پهبادها و موشکهای شلیک شده به سرزمینهای اشغالی انجام شد. اما با تروراسماعیل هنیه این سوال مطرح شده است که مقامات کشورمان به چه شیوهای عملیات اسرائیل را پاسخ خواهند داد. آیا همان اندازه صبر خواهد کرد یا به سرعت واکنش نشان خواهد داد؟! آیا در همان سطح پاسخ خواهد داد یا سطح واکنش هم تراز ترور هنیه خواهد بود؟!
تفاوت ترور در دمشق و تهران
در جریان حمله اسرائیل به کنسولگری، بخشی از نظامیان ما در جایی دورتر از وطن به شهادت رسیدند هرچند به گفته رهبر انقلاب حمله به کنسولگری ایران به نوعی هدف قرار دادن خاک ایران بود اما به هر حال این واقعه در کشور دیگری رخ داد.
اما این بار ترور در تهران اتفاق افتاده است و عملیات حذف رهبر سیاسی حماس در یک منطقه امنیتی به شکلی دقیق اجرا شد که علاوه بر خسارت حذف هنیه در معادلات جبهه مقاومت، جنبه حیثیتی مضاعفتری نسبت به حادثه دمشق برای ایران دارد زیرا شائبه نفوذ در سطوح عالی امنیتی را ایجاد کرده است.
پاسخ نظامی، امنیتی یا انتقام مرکب؟
در حال حاضر سه سناریوی نظامی، امنیتی و ترکیبی پیش روی ایران برای پاسخ وجود دارد.
ایران میتواند مانند عملیات وعده صادق با پهباد و موشک از اسرائیل انتقام بگیرد. هر چند عملیات مزکور تلفات انسانی نداشت اما برای سیاستمداران اسرائیلی و ساکنان سرزمینهای اشغالی بار روانی بالایی داشت زیرا مدت زمان طولانی صرف رسیدن پهبادها و موشکها به اهداف از پیش تعیین شده صرف شد و ۵۰ درصد از آنها نیز به اهداف اصابت کردند. بنابراین ایران با این عملیات نشان داد که اگر بخواهد میتواند اهدافی را در سرزمین اشغالی و از داخل ایران، آنهم به صورت آشکار مورد هدف قرار دهد و به نوعی قدرت و توان نظامی خود را به نمایش گذاشت.
اما برای انتقام از ترور هنیه در تهران علاوه بر عنصر نظامی ممکن است نقش عنصر امنیتی نیز پررنگ ترشود و ایران بخواهد سران رژیم صهیونیستی را با اشراف امنیتی مورد هدف قرار گیرد تا علاوه بر حذف یکی از مهرههای کلیدی این رژیم در برابر حذف هنیه، توانایی اطلاعاتی و نفوذ خود را در لایههای امنیتی رژیم صهیونیستی نشان دهد و بتواند از خود اعاده حیثیت نیز بنماید.
سناریوی سوم ترکیبی از دو سناریوی نظامی و امنیتی با استفاده از تمام ظرفیتهای نظامی و امنیتی محور مقاومت است تا بتواند حالت بازدارندگی و حدیقفی برای جنایات اسرائیل باشد و به نظر میرسد این گزینه محتملترین انتخاب ایران خواهد بود.
فرضیه نفوذیهای نیویورک تایمز
پس از شهادت اسماعیل هنیه نیویورکتایمز درباره شیوه ترور وی ادعایی را مطرح کرد که براساس آن هنیه با بمبی که ۲ ماه پیش در اتاقش کار گذاشته شده، به شهادت رسیده است. در این گزارش آمده است: «هنیه در سفرهای قبلی به تهران نیز در این اتاق اقامت داشته است. بعد از این که استقرار هنیه در این اتاق برای عوامل ترور محرز شده، آنها بمب را از راه دور منفجر کردهاند که طی آن هنیه و محافظش در دم جان باختهاند.»
در پی ادعای عجیب نیویورک تایمز، برخی رسانههای غربی نیز این خط را ادامه دادند. یورورنیوز نوشت: «بحث داغ در شبکههای اجتماعی و نزد بسیاری از سیاستمداران کنونی و پیشین ایران، موضوع «نفوذ» به نظام امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران است.» این ادعاها در حالی از سوی چنین رسانههایی مطرح شد، که بسیاری از رسانههای جهان از دریچه محکومیت رژیم صهیونیستی به موضوع ترور هنیه پرداختند.
فعالان رسانهای، هدف نیویورک تایمز را از چنین فرضیهای پررنگ کردن نقش عوامل نفوذی داخلی در ترور هنیه و متهم کردن ایران به اهمالکاری میدانند. به موازات چنین فرضیهای، برخی از چهرههای سرشناس داخلی نیز با هشتگ نفوذی روی این موضوع تمرکز کردند.
محسن میردامادی، فعال سیاسی و رئیس کمیسیون امنیتملی مجلس ششم، در واکنش به ترور شهید اسماعیل هنیه نوشت: «ترور بهتآور اسماعیل هنیه دردناک بود و پاسخ میطلبد. موثرترین پاسخ کوبنده به اسرائیل، شناسایی و قطع ید عوامل نفوذی است که تا مغز استخوان نظام نفوذ کردهاند. سراغ منتقدین و معترضین نروید؛ نفوذیها از کسانی هستند که فریاد مرگ بر اسرائیل آنها تا تلآویو میرسد.»
ترور انحرافی؟
در ساعات ابتدایی پس از پس از ترور اسماعیل هنیه در قلب سیاسی محور مقاوت، رهبر انقلاب در پیامی از قطعی بودن «خونخواهی مهمان عزیز» جمهوری اسلامی سخن گفت.
در راستای پیام رهبر انقلاب در بخشی از اطلاعیه شماره ۳ سپاه پاسداران که امروز منتشر شده نیز آمده است: «خونخواهی «شهید اسماعیل هنیه» قطعی و رژیم ماجراجو و تروریست صهیونی پاسخ این جنایت را که «مجازات سخت» است را در زمان، مکان و کیفیت مقتضی، قاطعانه دریافت خواهد کرد.»
هرچند اغلب کنشگران سیاسی کشور در لزوم خونخواهی هنیه اتفاق نظر دارند اما گمانهزنیهای متعددی درباره ریشهیابی علت این حادثه شکل گرفته است. اکثر تحلیلگران این حادثه را ناشی از شکست های پیاپی رژیم صهیونیستی از زمان آغاز عملیات ۷ اکتبر و تحقیر ناشی از عملیات وعده صادق میدانند اما برخی گمانهزنیها نیز مبتنی بر به انحراف کشاندن دولت مسعود پزشکیان از هدف تنشزدایی اش در منطقه و جهان است و دال مرکزی این گمانهزنیها نیز بر همزمانی ترور رهبر سیاسی حماس با مراسم تحلیف رئیسجمهور نهم استوار شده است.
مدافعان چنین گمانهای بر این باور هستند زمان ترور هنیه به شکل تصادفی انتخاب نشده است زیرا سفر رئیس دفتر سیاسی حماس برای حضور در مراسم نهم مرداد تهران، سومین سفر وی در یک سال گذشته به تهران بوده و اسرائیل با ترور وی در واقع به سیاست خارجی پزشکیان شلیک کرده است زیرا دولت پزشکیان با شعار محور وقاق ملی در داخل و تنشزدایی در خارج از مرزها روی کار آمده است پس نباید واکنش به ترور هنیه، اهداف سیاست خارجی دولت پزشکیان را از ریلگذاری تعیین شده خارج کند.
مدافعان این انگاره بر این باور هستند که جنایت اخیر اسرائیل به معنای تمایل این رژیم برای خارج کردن ایران از منطقه امن و با ثبات و درگیر کردن مستقیم جمهوری اسلامی در آتش منازعات منطقهای است که دود آن بیش از همه به چشم دولت مستقر میرود.
در بخشی از یادداشت امیر دبیری مهر، رییس گروه پژوهشی مطالعات سیاسی و رسانهای اندیشه و قلم که در سایت عصر ایران منتشر شده، آمده است: «هدف اصلی ترور اخیر در ساعاتی پس از تحلیف ، ممانعت از تعامل دولت جدید ایران با جامعه بین المللی و کاهش منازعات خارجی است. تکرار ترورها بعد از عملیات وعده صادق نشان میدهد حمله نظامی مستقیم از ایران به خاک اسراییل، بازدارنده نیست.»
وی در بخش دیگری از این یاد داشت نوشته است: «توجه کنیم که اسراییل اکنون در ضعیفترین جایگاه افکار عمومی جهانی در ۷۰ سال اخیر قرار دارد، بنابراین پاسخ ایران نباید وضعیت آن رژیم را ترمیم کند. توجه کنید که شهید هنیه رییس یک دولت نبود اما متاسفانه اسراییل یک دولت عضو سازمان ملل متحد است. بنابراین اقدام مشابه احتمالی ایران علیه سران رژیم اسراییل، با سکوت جامعه بینالمللی مواجه نخواهد شد.
تحلیلهایی از این دست عمدتا مبتنی بر دو پیشفرض است:
۱) اهداف دولت پزشکیان مغایر با سیاستگذاری کلان نظام، در عرصه دیپلماسی است
برخی تحلیلگران داخلی چنین وانمود می کنند که گویی دولت مستقر تنها نهاد تصمیمساز در عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی است و به تبع در بدنه حامیان رئیسجمهور نیز چنین توقعی را ایجاد کردهاند که در دولت چهاردهم با تغییر ریلگذاری در عرصه بینالمللی، علاوه بر تحقق حداکثری مطالبات در این عرصه، شاهد رونق و شکوفایی اقتصادی نیز خواهیم بود.
در پاسخ به چنین انگارههای نادرستی باید گفت اولا در نظام سیاسی ایران دولتها صرفا نقش بازوی اجرایی را در عرصه سیاست خارجی دارند و تعیین سیاستهای راهبردی در ابعادی کلانتر از سوی نهادهایی نظیر شورای عالی امنیت ملی و مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی میشود و در نهایت با تایید رهبر انقلاب به دستگاههای اجرایی ابلاغ میشود و تفاوت سوگیری دولتهای متعدد در نحوه اجرای سیاستهای کلان نظام است.
علاوه بر در سالهای اخیر بارها شخصیتهای طراز اول کشور فائق آمدن بر مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم را به عنوان تکلیفی مبتنی بر بکارگیری دانش و ظرفیتهای مردمی به دولتهای مختلف ابلاغ کردهاند. در چنین فضایی، دیپلماسی فعال صرفا نقش تسهیلگر در عرصه شکوفایی اقتصادی را دارد.
نکته سوم نیز عدم مغایرت باورهای رئیس جمهورنهم در حمایت از محور مقاوت است. سخنان پزشکیان در مراسم تحلیف در حمایت از فلسطین و جبهه مقاومت که با تشویقهای رهبران این جبهه و نمایندگان مجلس شورای اسلامی همراه بود، نشان داد که با تغییر دولتها، مواضع جمهوری اسلامی در حمایت از فلسطین ثابت است و ایران همیشه در کنار مقاومت خواهد ایستاد.
۲) پاسخ به ترور ممکن است تک بعدی و بدون در نظر گرفتن عواقب آن باشد!
تحلیلگرانی که معتقدند ممکن است پاسخ به اسرائیل عواقبی داشته باشد که موجب ناکام ماندن دولت چهاردهم در تحقق وعدههایش شود از این نکته غافل هستند که پس از انجام عملیات وعده صادق و ناکامی رژیم صهیونیستی در تداوم جنایاتش بسیاری از بازیگران مهم منطقهای و جهانی ضمن اذعان به توانمندی بازدارنده نظامی ایران، این عملیات را پاسخی هوشمندانه به تجاوزگری رژیم صسهونیستی دانستند و بازتاب میدانی آن نیز حضور بسیاری از مقامات و سران کشورهایی نظیر مصر و تونس در مراسم یادبود رئیسجمهور دولت سیزدهم بود که در نوع خود رویدادی کمنظیر در سیاست خارجی ایران محسوب میشود.
بنابراین پاسخ به ترور هنیه موجب همگرایی بیشتر در سطح منطقه و در میان کشورهای مسلمان خواهد شد. نکته مشترک حائز اهمیت در پاسخ به ترور در دمشق و ترور در تهران، ایجاد بستر برای پاسخگویی به رژیم صهیونیستی است که از قضا در پی اشتباهات راهبردی از سوی این رژیم زمینه را برای تضعیفش هموارهتر کرده است. واکنشهای بینالمللی که در راستای محکومیت ترور هنیه انجام شد نیز پاسخ جمهوری اسلامی ایران را به این ترور مشروعتر میکند. از این منظر بسیاری از کشورهای در غرب و شرق منتظر سطح و چگونگی واکنش ایران به اقدام غیرقانونی رژیم صهیونیستی هستند.
جان بولتون، مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا در گفتوگو با «شرقالاوسط» در پاسخ به واکنش احتمالی ایران به ترور رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران، گفته است که واکنش تلافیجویانه تهران همانطور که رهبر ایران تاکید کرده است، بسیار سخت و تاثیرگذار خواهد بود.
در همین راستا حامد وفایی، استاد زبان و ادبیات چینی دانشکده زبان ها و ادبیات خارجی دانشگاه تهران و عضو هیأت امنای مرکز جهانی چین با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس به تحلیل رسانههای چینی از واکنش ایران به ترور اسماعیل هنیه پرداخته است. این استاد زبان و ادبیات چینی نوشته است: «بازار تحلیل و گمانه درباره واکنش ایران به ترور اسماعیل هنیه در منابع چینی گرم است. وجه مشترک اغلب گزارشات، «قطعیت واکنش تهران، تلاش برای سازماندهی پاسخی عاقلانه، خویشتندارانه و در عین حال قاطع با عنایت به اصل در نیفتادن جمهوری اسلامی ایران به تله جنگطلبی رژیم اسراییل» است.»
علاوه بر این رصد بازارهای داخلی در برههای که عملیات وعده صادق انجام شد نیز نشان میدهد این عملیات نه تنها باعث ایجاد جو هیجانی در بازار نشد بلکه تجربه مقاطع مختلف نشان داده است که هنگامی که کشور در موضع ضعف و بیم ناشی از جنگ قرار میگیرد بازارهای داخلی در وضعیت تلاطم کنترل ناپذیر قرار میگیرند در حالی که موضع اقتدار در عرصه بینالمللی ضامن و حافظ ثبات در بازرهای داخلی است.
انتهای پیام/
نظر شما