شالوده مرتع داری بر روی زندگی عشایری استوار گردیده است

استفاده از علم مرتع داری بدون نگرش عمیق بر فرهنگ و زندگی سنتی عشایر و روستاییان کشور به روش‌هایی از مرتع داری منتهی می‌شود که علی رغم داشتن مختصات علمی، شالوده مرتع داری بر روی زندگی عشایری استوار گردیده است.

به گزارش خبرنگار استانی ایسکانیوز از کهگیلویه و بویراحمد، راضیه محمدی فارغ التحصیل رشته علوم اجتماعی در گفت‌وگو با ایسکانیوز اظهار کرد: در پهنه وسیع ایران زمین اقوام گوناگونی با فرهنگ‌ها، باورها و اعتقادات مختلف ساکن هستند. مطالعه و بررسی فرهنگ اقوام مختلف و حفظ میراث فرهنگی و تمدن یک قوم در هر کشوری از اهمیت بسزایی برخوردار است. گونه زیست ایلی ایران به عنوان یکی از کهن‌ترین اشکال زیست، دارای تاریخ پرفراز و نشیبی است. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این شکل زندگی در ایران، برخورداری از ساختار سیاسی ـ اجتماعی مستقل می‌باشد که رویدادهای مهم سیاسی ـ اجتماعی را رقم زده است. تداوم ساختار سیاسی مشخص، نظام ایلی را در جایگاه مهمی قرار می‌دهد. اهمیت چنین جایگاهی را می‌توان در تشکیل دولت‌های سیاسی در ایران ملاحظه کرد. این شیوه زندگی تا مدت‌ها بخش عمده زندگی اجتماعی را در ایران تشکیل می‌داد.

وی افزود: با آغاز قرن ۱۴ ه‍جری شمسی، شکل زندگی ایلی تحت تاثیر عوامل عدیده دچار دگرگونی ساختاری شد. این تبدیل در گونه سنتی صورت نگرفته است؛ زیرا در گونه سنتی، گروه‌های ایلی در قالب «گروه‌های ایلی در خود» به سر می‌بردند، اما انتقال آن در گونه جدید که بیشتر با اسکان آن در ساخت‌های روستایی و به خصوص شهرها صورت گرفته است، گروه‌های ایلی به گروه‌های قومی تبدیل شدند. یکی از مزیت عشایر آن است که آنان در تغذیه دام عمدتا متکی به مراتع و مزارع هستند که از نظر اقتصادی دارای هزینه فرصت پایینی می‌باشد. از لحاظ عرصه سرمایه در جریان توسعه اقتصادی نقش عشایر به صورت مالیات پنهانی بوده که دولت از طریق سیاست پایین نگه داشتن قیمت مواد غذایی از طریق واردات و یا محدودیت صادرات مواد غذایی، به ویژه محصولات دامی اعمال نموده است. مساعدت به بازار عشایر از طریق گرایش به عرضه گوشت قرمز در بازارهای شهری و همچنین از طریق خرید محصولات صنعتی بوده است هرچند سطح پاین درآمد عشایر سبب گردیده که این جنبه از مساعدت در سطح پایین‌تری انجام گیرد.

محمدی افزود: جامعه عشایری کشور سابقه‌ای طولانی در تاریخ و فرهنگ ایران زمین دارد. از زمان‌های گذشته تاکنون بخشی از مردم در پهنه جغرافیایی ایران نوعی از زندگی را برگزیده‌اند که با استفاده از چراگاه‌های طبیعی، به پرورش دام می‌پردازند و فعالیت عمده آنها دامداری است.

جامعه عشایری کشور در کنار جامعه شهری و روستایی جامعه سومی را به وجود آورده است. این جامعه با گذشت قرن‌ها، در اثر عوامل گوناگون اهمیت خود را از دست داده است. قبل از رژیم پهلوی ایلات و عشایر کشور در نقاط پرجمعیت سهم مهمی در اداره مملکت به عهده داشته‌اند. به طوری که از دوره صفویه به بعد اکثر خاندان‌های شاهی ایران از ایلات برخاسته‌اند. صفویه، زندیه، افشاریه و قاجاریه از جمله سلسله‌های حکومتی ایران هستند که یکی بعد از دیگری در اثر توافق بر سایر ایل‌ها و جوامع یکجانشینی اداره کشور را به عهده گرفته‌اند.

بسط و توسعه شهرنشینی و دگرگونی‌های عمده در ساختار اقتصادی و شیوه‌های تولید سبب بر هم خوردن تعادل جامع عشایری شده است. این تغییرات در اوایل قرن حاضر و آغاز زمامداری سلسله پهلوی در ایران که بعد از گذشت چند قرن اولین حکومت غیر ایلی و عشایری را در کشور به وجود آورده است، بیشتر از همیشه در ایجاد تحول در جامعه عشایری موثر بوده است. عدم دسترسی دولت مرکزی و فقدان نظارت آن بر جامعه عشایری در آغاز زمامداری رضاخان و نیز ناتوانی دولت در اعمال قدرت در این جامعه سبب اعمال روش‌هایی برای دگرگونی در این جامعه شده است.

بدین منظور اعمال یکجانشینی اجباری بین سال های ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ به دستور رضاخان و به منظور استقرار سیطره حکومت مرکزی در اقصی نقاط کشور از جمله اهداف دولت مرکزی در مورد جامعه عشایری کشور بوده است. در اثر اعمال این سیاست‌ها جامعه عشایری کشور روبه از هم پاشیدگی حرکت کرد. نبود برنامه‌ای صحیح و از پیش آماده برای تغییر الگوی زیستی عشایر از نظام کوچ نشینی به یکجانشینی سبب بروز اختلالاتی چند در این جامعه شد. بنابراین طبیعی به نظر می‌رسد که جامعه عشایری کشور که نتوانسته بود خود را با نظام یکجانشینی وفق دهد پس از آغاز جنگ جهانی دوم و آزادی بالنسبه‌ای که در اثر سقوط رضاشاه به دست آورده بود مجددا به کوچ ادامه دهد.

لیکن درگیری‌های ممتد بین ایلات و حکومت مرکزی در سال‌های ۳۰ تا ۴۰ زمینه را برای طرد جامعه عشایری فراهم آورد. اعلام ملی شدن مراتع کشور در ۱۳۴۱ آخرین حربه‌های حکومت مرکزی برای سلب استقلال سیاسی و اقتصادی عشایر کشور در قلمرو زیستی آنان بوده است. جمعیت عشایر کوچ نشین کشور بدون برنامه و سیاست‌های اقتصادی مفید به نفع جوامع یکجانشین تحلیل رفت و از اهمیت آن کاسته شد. آن تعداد از جمعیت عشایری کوچنده که به زندگی کوچ نشینی ادامه دادند بیشتر از همه قربانی سیاست‌های نادرست اقتصادی شدند. در این دوره عشایر، کشور جامعه‌ای محروم و عقب مانده را تشکیل می‌داد که میزان بهره گیری آنان از امکانات و خدمات در مقابل جامعه شهری و روستایی بسیار اندک و ناچیز بوده است.

بیسوادی، کمبود بهداشت، عدم دسترسی به امکانات رفاهی زندگی و غیره از شاخص‌های مهم زندگی عشایر در این دوره بوده است. این جمعیت کوچ نشین تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی جامعه‌ای فراموش شده بود که در مناطق صعب العبور کوهستانی یا دشت‌های بیکران و لم یزرع، به حال خود رها شده بودند.

خبرنگار: فائزه صداقت نژاد

انتهای خبر/

کد خبر: 1242664

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =