به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ مجله نیچر مدتی است که روی وضعیت روان دانشجویان دکتری سرتاسر جهان زوم کرده و گزارشها و آمار تکاندهندهای از این ماجرا منتشر میکند. در ابتدا گزارشی را منتشر و اعلام کرد که سلامت روان دانشجویان تحصیلات تکمیلی و دانشمندان در نتیجه فرهنگ سمی تحقیقات به شدت وخیم است. دانشجویان دوره دکتری علاوه بر دستمزدهای ناچیز و کار بیش از حد، معمولا شرایط سخت زورگویی و قلدری را تجربه میکنند و متحمل فشار عصبی بسیاری میشوند. از این رو به گفته مجله نیچر، فضای علم و آکادمیک دچار بحران سلامت روان شده است.
بیشتر بخوانید:
دانشجویان تحصیلات تکمیلی ۶ برابر مردم عادی افسرده میشوند/ بحران سلامتی در میان دانشمندان و محققان جهان
این مجله حدود سه ماه پیش نیز مقالهای را منتشر کرد که در آن از جنبشی جهانی صحبت کرد که چندین دانشگاه بزرگ برای بهبود سلامت روان دانشگاهیان به پا کردهاند. دانشگاههایی مانند دانشگاه زوریخ فراتر از کلاسهای ذهنآگاهی و مدیتیشن، کارگاهها و کلاسهایی را برای دانشجویان برگزار میکنند تا مهارتهای لازم برای انعطافپذیری و مقابله با استرس و اضطراب یاد بگیرند.
بیشتر بخوانید:
تشدید بحران سلامت روان محققان در غرب/ چارهاندیشی دانشگاهها، مثبت اما ناکافی است
حال نیچر با انتشار یک مقاله جدید، به بررسی سلامت روان دانشجویان دکتری سوئد پرداخته و آمار تکاندهندهای را از شرایط روانی دانشجویان دانشگاههای این کشور ارائه داده است.
در این گزارش آمده است که مطالعه روی داوطلبان دکتری سوئد نشان میدهد که تحصیلات دکتری میتواند تاثیر زیادی بر سلامت روان داشته باشد. این نظرسنجی دادههای قوی را به بحث در مورد بحران سلامت روان در دانشگاه اضافه میکند. مطالعات و شواهد بسیاری مدتها نشان داده است که دانشجویان دکتری فشار زیادی را برای انتشار مقاله، یافتن بودجه تحقیقاتی و شغل در یک فضایی تجربه کنند که به نحو بیرحمانهای رقابتی است.
این مطالعه همچنین به بررسی میزان تجویز داروهای روانپزشکی و بستری شدن در بیمارستان برای تمام دانشجویان دکتری سوئدی به دلیل مشکلات روانی پرداخته است. آمار نشان میدهد که به طور متوسط، هرچه مدت زمان مقطع دکتری بیشتر شود، دانشجویان نیاز بیشتری برای دسترسی به خدماتی روانپزشکی پیدا میکنند. در طول پنج سال این مطالعه، احتمال اینکه داوطلبان دکتری به داروهای سلامت روان نیاز داشته باشند، در مقایسه با سال قبل از مطالعه، ۴۰ درصد افزایش یافته است.
کارشناسان میگویند: این مطالعه به خوبی نشان میدهد که مسائل مربوط به سلامت روانی، مشکلی سیستمیک هستند که برای چندین دهه است فضای آکادمیک را آلوده کرده است. البته مطالعات بسیار کمی به معیارهای عینی سلامت روان پرداختهاند.
سوابق اداری سوئد از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۷ نشان میدهد که نویسندگان بیش از ۲۰ هزار دانشجوی دکتری را قبل و بعد از شروع طرح دکتری ردیابی کردهاند. از این رو توانستند تاثیر مستقیم مطالعات دکتری را بر سلامت روان دانشجویان ارزیابی کنند.
داروهای سلامت روان
محققان میزان دسترسی دانشجویان دکتری، افراد دارای مدرک کارشناسی ارشد و نمونهای از جمعیت عمومی را به خدمات سلامت روان مقایسه کردند. قبل از شروع دوره دکتری، دانشجویان و افراد دارای مدرک کارشناسی ارشد از این خدمات با نرخهای مشابهی استفاده میکردند. اما استفاده از داروهای روانپزشکی مانند داروهای ضد افسردگی و آرام بخش در بین دانشجویان دکتری سال به سال در طول تحصیل افزایش یافت. این موضوع در سالهای چهارم و پنجم - میانگین طول دوره دکتری در اکثر کشورها - به اوج خود رسید و سپس در سالهای ششم و هفتم کاهش یافت.
کسانی که در طول مطالعات دکتری در معرض خطر بالاتری برای تجویز داروهای روانپزشکی قرار داشتند، زنان و افرادی بودند که قبل از شروع برنامه خود از چنین داروهایی استفاده کرده بودند.
نویسندگان وقتی دانشجویان دکتری را با نمونهای از جمعیت عمومی ۱۸ تا ۷۰ ساله مقایسه کردند، الگوی مشابهی پیدا کردند. داوطلبان دکتری قبل از شروع برنامههای خود کمتر از جمعیت عمومی از خدمات بهداشت روان استفاده میکردند، اما در پایان تحصیل این نرخها یکسان شد.
مطالعه اخیر این سوال را مطرح میکند که آیا محیطهای دانشگاهی شدیدتر از سایر بخشها از نظر افزایش سطح میزان استرس در افراد هستند؟ نظرسنجیها نشان میدهد که سطح اضطراب و افسردگی در میان دانشجویان دکتری نسبت به جمعیت عمومی بالاتر است، اما برخی کارشناسان میگویند هنوز زود است که بدانیم آیا این شرایط در دانشجویان دکتری بیشتر از کسانی است که مشاغل مشابهی دارند یا خیر.
محققان این مقاله میگویند: ما در تجزیه و تحلیل آینده مجموعه دادههای سوئد، شروع به پرداختن به نتایج مختلف سلامت روان در بخشهای مختلف شغلی خواهیم کرد.
فشارها بیشتر میشود
این مطالعه نشان داد که میزان مصرف داروی روانپزشکی در رشتههای دانشگاهی متفاوت است. افرادی که در رشته علوم طبیعی بودند تا سال پنجم نسبت به دوره پیش دکتری ۱۰۰ درصد بیشتر نیاز به خدمات روانپزشکی داشتند، در حالی که این آمار در رشتههای علوم انسانی و علوم اجتماعی به ترتیب ۴۰ درصد و ۵۰ درصد بود. دانشجویان پزشکی هیچ افزایشی در دسترسی به خدمات روانپزشکی مشاهده نکردند.
هنجارهای متفاوت در رشتهها ممکن است این را توضیح دهد. در برخی زمینهها، دانشجویان به سرپرست خود بسیار وابسته هستید. در برخی رشتههای دیگر افراد به صورت مجزا کار میکنند. بسیاری از افراد رده بالا در رشتههای خاص کمک زیادی به دانشجویان خود میکنند، اما برخی دیگر کاملا برعکس عمل میکنند.
ریتوجا بیسن، دانشجوی سال پنجم دکتری نوروبیولوژی در دانشگاه وورزبورگ آلمان، میگوید که فشار برای دریافت کمک هزینه و انتشار مقالات بر دانشجویان دوره دکتری تأثیر میگذارد. شما باید دادهها را در سریعترین زمان ممکن تولید کنید، و احساس رقابت برای تامین مالی و شغل میتواند بسیار قوی باشد، حتی در سالهای ابتدایی مقطع دکتری.
بیسن، که با استرس اضافه - و رایج – مهاجرت از یک کشور دیگر برای تحصیل در دوره دکتری نیز مقابله کرده است، میگوید خوش شانس بود که از حمایت قوی سوپروایزر و بخش اصلی خود برخوردار بود. اما برخی از دوستان او در بخشهای دیگر با مشکل مواجه شدند.
او میافزاید: مهم نیست که یک آزمایشگاه چقدر خوب باشد. اگر فرهنگ کاری سمی در آن جریان داشته باشد، ارزش ماندن برای کار در دراز مدت را ندارد.
این در حالی است که در سال ۲۰۱۹ دانشگاهیان داوطلب طرحی را با نام «دراگونفلای» ایجاد کردند که برنامههایی را برای تقویت سلامت روان عالی در ۲۲ کشور برای بیش از ۵۰ هزار دانشگاهی در مراحل مختلف شغلی اجرا میکند. این برنامهها شامل آموزش با رویکردهای مبتنی بر شواهد برای بهبود سلامت روان است و این گروه نتایج را در سال ۲۰۲۶ منتشر خواهد کرد.
بیسن میگوید یافتن شبکههای پشتیبانی در داخل و خارج از آزمایشگاه به او کمک کرده است تا از سلامت روان خود محافظت کند.
به طور مثال، با گروهی از زیستشناسان همکارش کارگاهی را تشکیل دادند که در آن در مورد استرس صحبت میکردند و راهکار ارائه میدادند. و در واقع همدیگر را حمایت میکردند.
انتهای پیام/
نظر شما