به گزارش خبرنگار سیاسی ایسکانیوز، از هفتههای منتهی به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بازار گمانهزنی برای پاسخ به این پرسش که «انتخاب هریس به نفع ایران است یا ترامپ؟» داغ شد و برخی تحلیلگران و اصحاب رسانه بر اساس وابستگیهایی جناحی و حزبی با یادآوری دوران سخت ریاستجمهوری ترامپ برای ایران و جهان، آرزوی پیروزی هریس را داشتند و برخی دیگر نیز بین این دو تفاوتی قائل نشدند.
بیشتر بخوانید؛
معمای افزایش قیمت بنزین
از آن جائیکه موضعگیری رسمی سکانداران سیاست خارجی در دولت پزشکیان و بسیاری از مسئولین سیاسی و نظامی کشور مبنی بر عدم تغییر سیاستهای کلان حاکمیتی در برابر ریاست جمهوری ترامپ یا هر فرد دیگری بود پس این دسته به فراخور پاسخ به پرسش خبرنگاران اعلام میکردند: «تواوتی بین ترامپ و هریس برای ایران وجود ندارد.»
اما اظهارات متضاد با موضع رسمی دولت پیش و پس از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا درحالی از سوی برخی از جریانهای همسو با رئیسجمهور شکل گرفته است که دستیابی به «وفاق» سنگ بنای دولت پزشکیان و «اصل موضوع» تئوری پردازی طیفهای سیاسی نزدیک به وی است. پارادوکسی که پیش از اعلام رسمی راهیابی ترامپ به کاخ سفید زمزمههای آن آغاز شده بود و در اولین ساعات پس از اعلام نتایج انتخابات آمریکا علنا آشکار شد، پارادوکس عدم وفاق با رئیسجمهوری است که همچنان مصمم به وفاق با حکومت است. طنز تلخ ماجرا زمانی آشکار میشود که برای برهم زنندگان وفاق تصمیم پزشکیان و کابینه وی از پیش واضح و مبرهن بود.
از بیتفاوتی پزشکیان تا پیشنهاد تبریک به ترامپ
با وجود تمام این مواضع متضاد، حالا دیگر تحلیلهای آن دسته از کنشگران سیاسی که ریاست جمهوری اولین زن آمریکایی را به نفع ایران و پیشبرد اهداف دولت پزشکیان میدانستند تبدیل به ایدهپردازی در زمین «ترامپهراسی» شده است و حتی تا پیشنهاد تبریک به ترامپ نیز پیش رفته است! به عنوان نمونه، حمید ابوطالبی معاون سیاسی ریاستجمهوری دولت روحانی به پزشکیان پیشنهادی مبنی بر تبریک به ترامپ برای پیروزی در انتخابات داده است. در بخشی از یادداشت وی آمده است: «در یکی از سخنرانیهایتان پیروزی آقای ترامپ را تبریک بگویید؛ سخنگوی دولتتان نسبت به حل مشکلات ایران و آمریکا ابراز امیدواری نماید؛ و کنترل روابط ایران و آمریکا را خودتان در دست بگیرید.»
این حد از سهلانگاریِ روابط پرتنش ایران و آمریکا که در دولت اول ترامپ به اوج رسید، پیش از آن که معلول عدم آشنایی با مسائل بینالمللی باشد ناشی از سپر انداختن در برابر یک قدرتی است که معلوم نیست تا چه حد واقعی است و تا حد محصول تبلیغات است. آن چه از نظر هواداران تئوری «ترامپهراسی» و به تبع آن «تسلیم سازی» مغفول مانده است عدم تمایل طرف مقابل به مذاکره است که شاهد مثال بارز آن خروج یک جانبه از برجام است.
پس از پیروزی ترامپ علاوه بر شکلگیری نوعی دوگانگی بین مراجع رسمی و برخی تحلیلگران نزدیک به دولت، میان مواضع یکپارچه دولتیها و این دسته از تحلیلگران نیز در مواجهه با ترامپ دوگانگی شکل گرفته است و با وجود اظهارنظر رسمی مکرر از سوی مسئولین دولت چهاردهم این دوگانگی نه تنها ادامه دارد بلکه به نظر میرسد شکل رادیکالتری نیز به خود خواهد گرفت.
نکته جالب اینجاست که هنگامی که دولت و یک طیف سیاسی با یکدیگر هم سو باشند انتظار میرود در برنگاههای حساس، طیفی که تاکنون نقش حامی و هوادار را ایفاء میکرد برای تبیین مواضع دولت در نزد افکار عمومی بیشترین مساعدت را به خرج دهد و در حد توان پشتوانه مردمی قوه مجریه را تقویت کند اما از بد حادثه در مواجهه با پیروزی ترامپ موضع منتقدان دولت پزشکیان بیشتر از حامیانش با وی همسو است!
پزشکیان پس از اعلام پیروزی ترامپ، در جمع اعضای ستاد خود اعلام کرد: «برای ما هرگز تفاوتی نخواهد داشت که چه کسی در انتخابات آمریکا پیروز شده، چرا که کشور و نظام ما به قدرت درونی خود با ملتی با عزت و عظمت متکی است.» عباس عراقچی نیز پیش از اعلام انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گفته بود گفته بود: «اینکه چه کسی انتخاب شود، ارزشی برای ما ندارد. شاید در تاکتیکها تغییراتی ایجاد شود اما تغییری در راهبردهای اصولی نخواهیم داشت.»
علاوه بر وزیر امور خارجه، محمد جواد ظریف معاون راهبردی رئیسجمهور نیز با تاکید بر عدم تاثیرپذیری سیاستهای ایران از تهدیدهای ترامپ نوشته است: «ایران که نشان داده عزم و توانایی مقابله با هر گونه تهاجم را دارد، تحت تأثیر تهدیدها قرار نمیگیرد، اما به احترام توجه میکند.» همچنین فاطمه مهاجری سخنگوی دولت نیز با بیان این که ایران «آب دیده» شده در جمع خبرنگاران گفته است: «فرقی نمیکند چه کسی در ایالات متحده رئیسجمهور شود چون برنامهریزیهایمان از قبل انجام شده است. با توجه به تحریمهای کشور طی بیش از چهار دهه گذشته، ایران آبدیده شده و نگران رای آوردن مجدد ترامپ نیستیم و اصلا بین این دو نفر (ترامپ و بایدن) تفاوتی نمیدانیم. تحریمها قوه داخلی ایران را تقویت کرده و قوه برخورد با تحریمهای جدید را داریم.»
صفآرایی در برابر رئیسجمهور؛ خیلی هم فرق میکند!
موارد فوق نمونههایی از مواضع قاطع دولت در همسویی با سایر ارکان حاکمیت برای مواجه فشار احتمالی دولت آمریکا بر ایران است. اما این وفاق با انتقاد برخی رسانههای حامی دولت مواجهه شده است. روزنامه هممیهن در گزارشی انتقادی تحت عنوان «خیلی هم فرق میکند» به انتقاد از موضع رسمی ایران در برابر پیروزی ترامپ پرداخته است.
صادق زیباکلام در گفتگو با این روزنامه ضمن نادرست خواندن ادعای پزشکیان مبنی بر عدم تفاوت میان ترامپ و هریس اظهار کرده است: «من از آقای پزشکیان میپرسم که اگر سعید جلیلی به جای ایشان رئیسجمهور شده بود، هیچ تفاوتی نمیکرد؟ اگر یک فرد مخالف کشور میگفت فرقی نمیکند چه کسی رئیسجمهور آمریکا شود، قابل پذیرش است چون او خواسته دیگری دارد. ولی نمیتوان از رئیسجمهوری مانند آقای پزشکیان یا سخنگوی دولت ایشان بپذیریم که بگویند هیچ فرقی ندارد چه کسی رئیسجمهور آمریکا میشود. گفته شد که ما برنامهریزی کردیم. سوالم این است که دو ماه دیگر اگر ترامپ پیغام داد که آماده مذاکره هستیم، برنامه ما چیست؟»
محمدعلی ابطحی فعال سیاسی اصلاح طلب نیز در واکنش احتیاطآمیز به دولت پزشکیان توصیه کرده است: «مولا علی فرمودند: فرصت ها را غنیمت بشمارید که مثل ابر زودگذر است. اگر قدرت دیپلماسی دلسوزانه و اراده سیاسی قوی باشد انتخاب ترامپ می تواند فرصت مهمی برای ما باشد.»
موضعگیری های متعدد از این دست علاوه بر تضعیف بدنه مردمی حامی دولت و سرخوردگی آنها، در خوشبینانهترین حالت این انگاره عوامانه را تقویت میکند که دولت در عرصه سیاست خارجی، تصمیمگیر نهایی است درحالیکه در ترسیم خطوط سیاستهای خارجی کشور، دولتها صرفا یکی از ارکان تصمیمگیری هستند و راهبرهای کلان در قالب برنامههای بلندمدت از سوی نهادهایی مانند شورای عالی امنیت ملی و ... ترسیم میشود و در بسیاری از موارد دولت تنها مجری این خطوط کلی است.
در پاسخ به این مغالطه که دولت پزشکیان با دولت احتمالی سایر کاندیداهای انتخاباتی چه فرقی دارد نیز باید تفاوت در نحوه اجرا و میزان وزندهی به سیاستهای کلان از سوی دولتها را یادآور شد. هر چند دست دولتها در مواجهه با مسائل خرد در امور جاری کشور کاملا باز است و تفاوت دولتهای متعدد نیز بر اساس همین دو مولفه بروز و ظهور پیدا میکند. زمانی که به یک دولت پیشنهاد میشود در برابر سیاستهای کلان کشور مقاومت کند در واقع اولین گام برای تضعیف این دولت برداشته شده است زیرا سایر ارکان حاکمیت چنین مقاومتی را برنمیتابند و بخش زیادی از انرژی دولت صرف تقابلی میشود که نتیجه آن از پیش مشخص است!
از زبان دنیا را میفهمیم تا زبان یک تاجر را میفهمیم!
دور اول ظهور ترامپ در عرصه سیاست خارجی آمریکا مصادف با دولت حسن روحانی در ایران بود. در آن دولت توانایی فائق آمدن بر گرههای کور سیاست خارجی از طریق مزاکره، «اگزیوم» (گزاره مبناییِ بینیاز از اثبات) دولت روحانی بود و اصطلاحا از آن تحت عنوان «بلد بودن زبان دنیا» یاد میشد و اگر هر فرد یا گروهی در آن تشکیک میکرد بلافاصله متهم به بیسوادی و جنگطلبی میشد.
در آن دولت پرچمدار آشنایی با زبان دنیا (مذاکره) و تسلط بر آن، محمد جواد ظریف بود اما به نظر میرسد وی با پس از تجربههای متعدد در دولت روحانی به موضعی محتاطانه در دولت پزشکیان رسیده است که نشانههایی از آن در اولین واکنش وی به انتخابات آمریکا در کسوت معاون راهبردی دولت چهاردهم مشهود است.
علاوه بر این، دستپاچگی در برابر دولت دوم ترامپ چندان منطقی به نظر نمیرسد. بحرانهای خاورمیانه و شرایط ایران نسبت به آن دوره تفاوت بسیار زیادی کرده است. از جمله این تفاوتها میتوان به عملیات ۷ اکتبر و توابع آن اشاره کرد که یکی از آنها ایجاد بحرانهای سیاسی و اجتماعی در سرزمینهای اشغالی است. در کنار بحرانهای متعدد اسرائیل در منطقه، نمایش نظامی ایران در مقام پاسخگویی به تجاوزات این رژیم نیز یکی دیگر از مسائل سیاست خارجی دولت دوم ترامپ در خاورمیانه خواهد بود.
با توجه به چالشهایی از این دست و ضرورت حل و فصل آن برای دولت ترامپ پیشبینی نحوه مواجهه دولت وی با ایران بر اساس سیاستهای دولت اولش شتابزده است و باید دید این بار در مواجهه با ایران و به طور کلی خاورمیانه چه راهبردی در پیش خواهد گرفت؟!
اما در این بین گویا چرخش از گزاره «زبان دنیا را بلدیم» به آزمودن گزاره «ترامپ تاجر است و اهل معامله» کلید خورده است. چنانچه علی عبدالعلیزاده، رئیس ستاد انتخاباتی پزشکیان با سادهسازی مشکلات میان ایران و آمریکا گفته است: «ترامپ تاجر است و اتفاقا چون تاجر است، ما هم خوب زبان تجارت را میفهمیم.»!
در این موقعیت گرگ میش که راهبرد منطقی دولت پزشکیان صرفا تکیه بر اصول کلی حاکمیت باید باشد، همچنان برخی از حامیان دولت با پافشاری بر گزارههای سادلوحانه در حال آدرس غلط دادن به بدنه مردمی حامی دولت هستند.
بسط دامنه مذاکره به بایگانی کردن وعده صادق ۳
یکی دیگر از تفاوتهایی که متاسفانه در پیشنهاد مواجهه با ترامپ دور دوم و ترامپ دور اول نادیده گرفته میشود، همزمانی پیروزی وی با پاسخهای سریالی ایران به تجاوزگریهای اسرائیل است. پس از عملیات نظامی محدود اسرائیل در خاک ایران بسیاری از مسئولین نظامی و سیاسی از قطعیت عملیات وعده صادق ۳ خبر داند اما برخی تحلیلگران شتابزده حامی دولت از بایگانی شدن آن سخن میگویند.
هر چند حمایت گسترده ترامپ از رژیم صهیونیستی بر کسی پوشیده نیست اما پیشنهاد ۱۸۰ درجهای در موجهه با اسرائیل به گونهای است که گویی آمریکا در دوره بایدن اسرائیل را فراموش کرده بود و ایران از این غفلت برای پاسخگویی استفاده میکرد و حالا مسئولین کشور با پیروزی ترامپ ناچار به تغییر راهبردی هستند تا ایران از تحریمهای کاخ سفید در امان بماند. فریدون مجلس یکی از کارشناسان سیاسی است که بر این باور است رویکرد دولت ترامپ به ایران، ارتباط زیادی به این دارد که ایران چه سیاستی را در پیش میگیرد. وی در این زمینه گفته است: «ایران باید تصمیم بگیرد که میخواهد سیاست پیشین در قبال اسرائیل را ادامه دهد یا به کشورهای عربی بپیوندد که یک برنامه تعامل و صلح را دنبال میکنند.»
علاوه بر عملیات وعده صادق ۳ یکی دیگر از تفاوتهای دوره اول و دوم ترامپ پیشنهاد تغییر دکترین هستهای در ایران است که در بحبوحه حوادث نظامی منطقه و در راستای محدود کردن تجاوزات این رژیم مطرح شد اما هنوز در سطح کلان حاکمیتی هیچ اظهار نظر رسمی درباره آن نشده است با این وجود به نظر میرسد واکاوی پیشنهاد تغییر دکترین هستهای کشور نیز تا زمانی که بانگ طبل «ترامپهراسی» از هر صدایی بلندتر است باید به بایگانی برود.
آنچه مسلم است هرگونه تصمیمگیری درباره پاسخ به عملیات نظامی اسرائیل، راهبرد ایران در منطقه، تغییر در دکترین هستهای را باید مسئولین کشور در سطح شورای عالی امنیت ملی نقد و بررسی کنند و آنچه به صلاح مردم و کشور است انجام دهند. براین اساس وزن دادن به پدیده «ترامپهراسی» در این محاسبات چیزی جز بازی در زمین دشمنان کشور و افزایش قدرت مانور آنها نخواهد بود.
طرح عبور از پزشکیان با وارونه کردن «وفاق» کلید میخورد؟
کسانی که به دولت پیشنهاد عقبنشینی از مواضع رسمی حاکمیتی در برابر ترامپ را میدهند باید به چند پرسش بنیادین پاسخ دهند؟ آیا از سیاست راهبردی دستگاه دیپلماسی کشور در مواجه با غرب اطلاعی ندارند؟ آیا به حدود و ثغور اختیارات رئیسجمهور در این عرصه اشراف ندارند؟ آیا زمانی که از ریاستجمهوری پزشکیان حمایت میکردند، نمیدانستند به احتمال زیاد دولت اول وی با دولت دوم ترامپ مقارن خواهد شد؟
این پرسشها و دهها پرسش دیگر نظیر آنها نشان میدهد تداوم پافشاری منتقدان فعلی صرفا منجر به کلید زدن طرح عبور از پزشکیان خواهد شد. زیرا حدود اختیار عمل هر رئیسجمهوری اعم از پزشکیان و یا فرد دیگری قادر به برآورده کردن چنین خواستههایی نیست. با این وجود طرح عبور از رئیسجمهور نیز علاوه بر این که در دولت سید محمد خاتمی منجر به انزوای حامیان وی شد، در دولت فعلی نیز زمینهساز عبور از شعار «وفاق» را فراهم خواهد کرد. شعاری که دولت چهاردهم با تمسک به آن پیریزی شد و رئیسجمهور نیز تاکنون در راستای دستیابی به آن تلاش کرده است.
با این حال در چند روز گذشته خوانشهای متفاوتی از سوی برخی جریانهای نزدیک به دولت اعلام شده است که بر این اساس وفاق میان دولت پزشکیان و سایر نهادهای حاکمیتی باید وسیلهای برای قانع کردن نهادهای بالا دستی برای مذاکره باشد. حسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در یادداشتی برای روزنامه سازندگی نوشته است: «دلیلی نمیبینم که کشور را در حالت مخاصمه با آمریکاییها نگه داریم. ما هم البته در همان شرایط قبلی نیستیم که بین دولت مثل دولت آقای روحانی و نهادهای حاکمیتی شکاف وجود داشته باشد. شعار آقای پزشکیان وفاق است. در وفاق ملی، همراهی همه نهادها برای حفظ منافع ملی است. این سیاست میتواند امروز کارساز باشد. آقای پزشکیان با اتخاذ راهبرد وفاق میتواند، نیروهای نظام و قوای سهگانه و نهادهای بالادستی را برای ترک مخاصمه همجهت کند.»
چنین خوانشی از مفهوم وفاق به نظر میرسد بیش از آن که آن را ایدهای برای کاهش هزینههای بیهوده میان ارکانهای حاکمیتی بداند، به دنبال ایجاد تقابل با تاکتیک «وفاق» است.
از اوایل شکلگیری دولت پزشکیان برخی حامیان وی با استناد شعار وفاق اولا میدان دادن به طیفهای سیاسی دیگر را نادرست میدانند و ثانیا انتقاد به جهتگیری های دولت را در راستای به خطر انداختن «وفاق» تحلیل میکردند. حال باید دید در شرایط حساس منطقهای و جهانی که دولت پزشکیان بیش از هر دولتی به وفاق میان دولت و حاکمیت، دولت و مردم و دولت و منتقدان نیاز دارد، این دسته از حامیانش از حد شعار فراتر میرودند یا «وفاق» صرفا دستاویزی برای به حاشیه راندن «مخالف من» و ابزاری برای به تقابل کشاندن دولت با سایر ارکان حاکمیت خواهد شد.
علاوه بر این شاید روشن شدن مسیر این دسته از حامیان دولت و احتمالا جدایی آنها از پزشکیان کمک ناخواستهای است که پیروزی ترامپ به رهایی دولت چهاردهم از قید خوانشهای عجیب از مفهوم وفاق میکند.
انتهای پیام/
نظر شما