به گزارش گروه اجتماعی ایسکانیوز، تحولات ارزشی در نگاه به مرد، زن و فرزند موضوعی پیچیده و جذاب است که در طول تاریخ تحت تأثیر عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی قرار گرفته است. بررسی این تحولات نشان میدهد که ارزشهایی که به هر یک از این سه عنصر خانواده داده شده، نه تنها در زمانهای مختلف تغییر کرده، بلکه در بسترهای فرهنگی و اجتماعی متفاوت نیز معانی و ابعاد جدیدی به خود گرفته است.
در تاریخ بشری، مرد به عنوان سرپرست خانواده، نقشهای کلیدی در زمینههای تولید و امنیت ایفا کرده است. او به عنوان نانآور خانواده، مسئولیت تأمین نیازهای معیشتی و اقتصادی را بر عهده داشت. این نقش نه تنها به دلیل ساختارهای اقتصادی آن زمان، بلکه به دلیل باورهای فرهنگی و اجتماعی که مرد را به عنوان قویترین عنصر معرفی میکرد، شکل گرفت. مردان در جوامع سنتی به عنوان محافظان خانواده نیز شناخته میشدند و این ویژگیها به آنها ارزش و اعتبار میبخشید.
اما در دو قرن اخیر، به ویژه با شروع انقلاب صنعتی و تغییرات اجتماعی ناشی از آن، ارزش زن و فرزند دچار تحولاتی اساسی شد. در دوران سنت، زنان و فرزندان نیز در فرآیند تولید اقتصادی نقش داشتند؛ بهویژه در کشاورزی و کارهای خانگی. اما با ظهور خانوادههای هستهای و تغییرات اجتماعی، ارزشهای عاطفی و احساسی در مورد زنان و فرزندان بیشتر مورد توجه قرار گرفت. زنان به تدریج به عنوان مادر و همسر، نقشهای عاطفی و تربیتی را در خانواده بر عهده گرفتند و این تغییر در نگرش، به نوبه خود بر ارزشهای اجتماعی آنها تأثیر گذاشت.
با وقوع جنگ جهانی دوم، تحولی بزرگ در نقش زنان در جامعه رخ داد. نیاز به نیروی کار در کارخانهها و صنایع، زنان را به سمت کار در خارج از خانه سوق داد. این تغییر نه تنها باعث شد که زنان به عنوان نیروی کار فعال شناخته شوند، بلکه به تدریج به ارزشهای اقتصادی آنها نیز افزوده شد. جنبشهای فمنیستی که در این دوره به اوج خود رسیدند، برابری حقوق زن و مرد را به عنوان یک هدف اصلی مطرح کردند و به تدریج زمینه را برای مشارکت اقتصادی بیشتر زنان فراهم کردند.
امروزه، زنان در بسیاری از جوامع به عنوان نیمی از نیروی کار اقتصادی شناخته میشوند و این امر به آنها اجازه میدهد تا علاوه بر ایفای نقشهای عاطفی، در فرآیند تولید اقتصادی نیز سهیم شوند. اما در کنار این تحولات، فرزندان به عنوان عناصر عاطفی خانواده باقی مانده و از نظر اقتصادی همچنان به عنوان موجوداتی پرمصرف و غیرتولیدی در نظر گرفته میشوند. این وضعیت نشاندهندهی تفاوتهایی است که بین ارزشهای اقتصادی و عاطفی در مورد فرزندان و زنان وجود دارد.
به طور کلی، میتوان گفت که تحولات ارزشی در مورد مرد، زن و فرزند نه تنها به تغییرات اجتماعی و اقتصادی مربوط میشود، بلکه به تغییرات فرهنگی و عرفی نیز وابسته است. این تغییرات به تدریج شکلدهندهی الگوهای جدید خانواده و جامعه بوده و به ما این امکان را میدهد که به درک بهتری از نقشها و مسئولیتهای هر یک از اعضای خانواده برسیم.
در نتیجه، درک این تحولات ارزشی و بررسی ابعاد مختلف آنها میتواند به ما کمک کند تا نسبت به چالشها و فرصتهای موجود در خانوادههای امروزی آگاهتر شویم و راهکارهایی برای تقویت روابط خانوادگی و اجتماعی بیابیم. این نگاهی جامع به مرد، زن و فرزند میتواند به ما کمک کند تا با درک بهتر از گذشته، آیندهای روشنتر و متعادلتر را برای خانوادههایمان رقم بزنیم.
جامعه شناس و مدیر گروه مطالعات سلامت مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران*
انتهای پیام /
نظر شما