به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، یکی از موضوعاتی که در چند سال اخیر جامعه را دچار خود کرده است موضوعات اقتصادی و اعتصابات کارگری است. اعتراضاتی که کمتر در رسانهها و ادبیات به آن پرداخته شده. رمان، داستان و شعر از جمله حوزههایی هستند که میتوانند به خوبی دغدغهها و مشکلات کف جامعه را منعکس کنند اما حرکت خیرهکننده و تحولسازی از این حوزهها نمیبینیم. به همین بهانه با یوسف قوجق از جمله نویسندگان پرکار و محبوبی که آثار زیادی در حوزههای اجتماعی از خود به یادگار گذاشته است به گفتوگو نشستیم که میخوانید:
*تصوری که میگوید نویسنده دغدغه مردم را نمیفهمد نادرست است
یوسف قوجق درخصوص حضور کمرنگ نویسندگان و شعرا برای بازتاب مشکلات کف جامعه و اعتراضات معیشتی گفت: این تصور که نویسندگان دغدغههای مردم را نمیفهمند شاید درست نباشد. بسیاری از نویسندگان در این موضوعات کار کردهاند. دغدغههای هر نویسندهای اول از همه مردم جامعه خودشان هست. اما اینکه بگوییم همه نویسندگان این دغدغه را داشته باشند درست نیست. نویسنده با توجه به عقبه، سابقه، تجربیات و خاطراتی که دارد دست به نوشتن میزند. اگر نوشتهها به طبقه کارگر پرداخته باشد یعنی در آن طبقه حضور داشته و آن را لمس کرده، غیرممکن است نویسنده از موضوعی در داستان صحبت کند که آن را تجربه نکرده باشد. یا تجربه شخصی خود را مطرح میکند یا تجربیات و خاطرات دیگران را.
*هر نویسنده با توجه به بومزیست خود طرح مسئله میکند
او افزود: هر نویسندهای موضوعات مورد علاقه خود را طوری میچیند که اندوخته تجربی خود یا شنیدن خاطرات باشد. بههمین خاطر نباید توقع داشته باشیم که تمامی نویسندگان روی یک موضوع خاص تمرکز کنند. این موضوع به علقههایی که نویسنده دارد بستگی دارد. من خودم موضوعاتی را انتخاب میکنم که مسائل بومی، روستایی و غیرشهری زیستبوم خودم را منعکس کند. البته بهنظر من نویسنده نباید هرگز از مسائل روز اطراف خود غافل باشد.
*حساس بودن به مسائل روز رسالت نویسنده است
وی تصریح کرد: نویسنده مدام باید به مسائل جامعه خود آگاه باشد. بهنظرم غیرممکن است که نویسندگان جامعه ما به یک موضوع خاص توجه کنند. اگر آسیبهای اجتماعی در یک جامعه وجود داشته باشد، بهعنوان مثال یک نویسنده داستانهای بومی آن موضوع را از زاویه دید خودش نگاه میکند، نویسنده جنوبی یا تهرانی هم با توجه به دغدغههای شهری خودش آن درد و مشکل را مطرح میکند. هر نویسنده براساس بومزیست و تجربیات مطالعاتی خودش مسائل جامعه را مطرح میکند. نویسنده موظف نیست که درمان درد را مطرح کند. او فقط میتواند مخاطب را قلقلک دهد. این قلقک توجه مخاطب را به موضوع جلب میکند. این کار راههای مختلفی دارد. یک نفر با طرح یک واقعه موضوعی را مطرح میکند و یک خط داستانی را روایت میکند که موضوعات مختلفی از جمله فضای کارگری، بومی، کف جامعه و ... میتواند داشته باشد. من بیشتر به مسائل روستایی و غیرشهری جامعه علاقه دارم. اما آقای گودینی مسائل کارگری را مطرح میکند و در این مورد دغدغه دارد. رسالت یک نویسنده حساس بودن نسبت به جامعه و ایجاد حساسیت نسبت به مسائل روز جامعه است.
*نویسندگان از معضلات اجتماعی خبر ندارند
قوجق با اشاره به عدم آگاهی نویسندگان از اطلاعات موجود درخصوص موجودات اجتماعی اضافه کرد: موضوعاتی که در حال حاضر نویسندگان حوزه بزرگسال در مورد آن مینویسند با علقههای مخاطب خیلی تفاوت دارد. بهعنوان مثال طلاق یکی از آسیبهای اجتماعی است اما کمتر نویسندهای در این زمینه ورود پیدا کرده است. من خودم دوست دارم در مورد موضوعات خودکشی، اعتیاد، طلاق و ... در ترکمنصحرا قلم بزنم. اما موضوع اینجاست که اگر نویسندهای بخواهد مستقیما این مسائل را بازتاب دهد از سوی ناشر تحت فشار قرار میگیرد. البته من فکر میکنم خود نویسندگان هم اطلاعات چندانی اعم از طلاق، خودکشی و امثالهم ندارند. یک زمانی خود وزارت کار جلسهای با نویسندگان برگزار کرده بودند که با بررسی آسیبهای اجتماعی، کودکان کار، اعتیاد و ... به تولید محتوا بپردازند، اما این قضایا اصلا به بار ننشست و نتیجه نداد. دلیل آن هم به نظرم کم اطلاعی نویسنده و نبودن کارشناس این حوزهها در کنار نویسنده بود.
نویسنده رمان «زندانی دو دیکتاتور» دخالت قوه تخیل و تصور را در نگارش داستانهای اجتماعی بیش از واقعیتپردازی توصیف کرد و گفت: من خاطرم هست نهادهای مختلفی پروندههای رزمندگان و انقلابیون را برای ما میفرستادند که خاطرات این بزرگواران را استخراج کنیم. نویسنده وقتی با یک موضوع در حیطه گسترده آشنا میشود میتواند در آن موضوع قلم بزند و محتوای خوبی تولید کند. اما وقتی نویسنده از آسیب اجتماعی اطلاعات زیادی در دسترس ندارد نمیتواند اثر مکتوب خوبی تولید کند، فقط با استفاده از قوه تخیل بدون اطلاعات کارشناسی شده اقدام به داستانپردازی میکند. در این شرایط تنها ابزاری که نویسنده در دست دارد تخیل، تصور و رویاپردازی است. گاها دیدم برخی دوستان برای کسب اطلاعات درخصوص این موضوعات کتابهای ترجمه را مطالعه میکنند. فکر میکنم اطلاعات در این موضوعات بومیسازی شده نیست. عدم دسترسی به اطلاعات مسئله بسیار مهمی است که نویسنده را در تحلیل اطلاعات در رمان و داستانهای خود محدود کرده است.
*دنیای بیکتاب، دنیای بدی است
قوجق ضمن مقصر انگاشتن فضای مجازی در انحطاط فرهنگ جامعه خاطرنشان کرد: من دلم میسوزد وقتی به جامعه خودمان نگاه میکنم. این عدم دسترسی نویسنده به اطلاعات مشتی نمونه خروار است. موضوعات بیشتر دیگری هستند که در ادبیات داستانی مغفول ماندهاند. بهعنوان مثال ادبیات اساطیری و کهنی که از گذشتگان شنیدیم فراموش شده. یک انقطاع نسل میان نسل قدیم و جدید بهوجود آمده است. این حلقه مفقوده را کتابها باید پر کنند. همان پدربزرگها و مادربزرگهایی که زمانی از افسانهها میگفتند الان بین ما نیستند، این خلا را باید کتاب پر کند. ما هم از نظر سرانه کتابخوانی مشکل داریم، در موضوع شمارگان کتب با کاهش تعداد کتاب موجه شدهایم.
وی افزود: زمان گذشته پدر و مادرها سفرهای روی زمین پهن میکردند و همه حواسشان به همدیگر بود که چه چیزی میخورند اما الان سفرهها در حال کوچکتر شدن هستند. بچهها غذا را به اتاق خودشان میبرند و میخورند. این سبک زندگی ایرانی نیست. خانوادهها به فردیت روی آوردند. نویسنده چطور میتواند توقع داشته باشد اثرگذاری داشته باشد. مشکلات جامعه ما، مشکلات عدیدهای است هر حلقه آن باید ترمیم شود. خانواده باید ترمیم شود، دوستیها ترمیم و دشمنیها کمتر شود. همه این موارد به فرهنگ و کتابخوانی برمیگردد. اگر کتاب حذف شود و فقط دنیای شخصی و فردی با حضور موبایل و فضای مجازی شکل بگیرد فضای فرهنگ را خراب میکند. فضای مجازی حتی نگارش ساده جملات را هم تحت تاثیر قرار داده و جامعه امروز را به سمت بیسوادی میبرد. دلیل این موضوع هم کتاب نخواندن است. اما فضای مجازی متونی را هم که پر از اشتباه است را ملاک قرار داده و بهعنوان زبان معیار معرفی میکند. به نظرم دنیایی که کتاب نداشته باشد دنیای بدی است!
انتهای پیام/
نظر شما