به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری ایسکانیوز، مختارنامه یک مجموعه تلویزیونی پیرامون زندگی و قیام مختار ثقفی به کارگردانی داوود میرباقری است که این سریال به داستان مختار ثقفی معروف به ابواسحاق، و چگونگی قیام او که پس از حادثه عاشورا به خونخواهی حضرت حسین بن علی(علیه السلام) و یاران باوفایش برمیخیزد، میپردازد. این سریال از مهرماه سال ۱۳۸۹ در ۴۰ قسمت ۶۰ دقیقهای از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد.
فیلمبرداری سریال مختارنامه از سال ۱۳۸۲ آغاز شد و در سال ۱۳۸۸ نیز به پایان رسید و فیلمبرداری این مجموعه در شهرهای تهران، قزوین، تاکستان، ورامین، آبادان، شوشتر، شهریار، آران و بیدگل، اسلامشهر، زاویه، کویر سفیدشهر و شاهرود انجام شد. همچنین سکانسهای عاشورای این سریال در بیابانهای روستای طرود، در نزدیکی شهرستان شاهرود فیلمبرداری شدهاست. این سریال دارای ۷۰۰ سکانس است که ۱۰۰ سکانس آن مربوط به ۵ جنگ بزرگ این سریال هستند.
همچنین شبکه آی فیلم این مجموعه را برای مخاطبان عرب زبان پخش کرد که با استقبال زیادی روبرو شد. معمولاً این سریال هرساله (به ویژه در ماه محرم) از شبکههای مختلف بازپخش میشود اما امسال قرار نیست که در کنداکتور پخش صدا و سیما باشد.
در رابطه با سریال تاریخی مختارنامه و نقش آفرینی هنرمندانه محمد فیلی در نقش شمربن ذی الجوشن، منفورترین فرد تاریخ، خبرنگار فرهنگی خبرگزاری ایسکانیوز مصاحبه ای با وی انجام داده که در ادامه میخوانید:
آقای فیلی دوست داریم از حس و حالی که در حین ایفای نقش شمر در سریال مختارنامه داشتید، توضیح دهید:
شما مستحضر هستید که ما یکسری اعتقاداتی داریم که همواره با ما از قدیم الایام بوده است و احترامی که به اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایش داریم جزء جدایی ناپذیری از زندگی ماست و این از کودکی به ما رسیده است، خب یک زمانی میبینیم به ما یک نقشی را پیشنهاد میدهند که مثبت است و جزو یاران آقا بودیم که اجرای آن خیلی هم راحت است، اما یک زمانی میگویند شما باید نقش مقابل آقا را بازی کنید که این بسیار سخت است و باید نقشی را بازی کنی که خیلی هم از آن شخصیت بدت میآید؛ اما چاره ای هم نیست و اگر تو بازی نکنی تماشاگر از چه طریقی بدی و خباثت این افراد را میتواند درک کند و خب حالا قرعه به نام من خورد و البته همواره هم گفته ام که با اکراه پذیرفتم که این نقش را بازی کنم، اما بعد از یک هفته به خودم آمدم که حالا که تثبیت شده و قرار است من نقش شمر را بازی کنم، پس باید سعی کنم به بهترین نحو آن را اجرا کنم و تلاش کردم که سوار شوم بر احساساتم و موضوعاتی که باعث آزارم میشد و آنها را پشت سر بگذارم تا بتوانم نقش را خوب دربیاورم و خدارا شکر که برای من اتفاق هم افتاد.
نقشی که شما در مختارنامه داشتید متفاوت از سایر نقشهایی بود که تاکنون اجرا کردهاید درست است؟
بله کاملا متفاوت بود و من هیچگاه همچین نقش پلیدی را بازی نکرده بودم، شما احتمالا ایفای نقشهای من در چاردیواری، روزی روزگاری، هشت و نیم دقیقه، تفنگ سرپر و پشت کوههای بلند را دیدهاید که تمام کار من به آن شکل و شمایل بود و 180 درجه با این نقش پلید و منفی و بدی که همه نیز او را میشناسند، فرق میکرد. شما مستحضرید که زمانی یک نقش را بازی میکنی که کسی نمیداند آن نقش چگونه است و در طول قصه و داستان که جلو میآید کم کم متوجه میشوند که آدم بدی بوده، اما نقش شمربن ذی الجوشن این گونه است که از ابتدا مردم چه بینند و چه نبینند میدانند که این فرد بدی بوده و با تمام نقشهای منفی فرق میکند و برای من هم اینگونه بود.
آیا در طول ایفای نقش شمر خودتان را در آن دوران تصور میکردید؟ چه حس و حالی از این تصورات داشتید؟
ما خودمان بازیگریم و زمانی که با لباس و گریم به آن شکل و فرم دست پیدا میکنیم و خودمان را در آئینه میبینیم این حس در ما جاری میشود که ما همان آدم هستیم و این احساس در ما ایجاد میشود که اگر به آن نقطه نرسیم نمیتوانیم آن نقش را بازی کنیم و انگار داریم ادا در میآوریم، اما زمانی که به آن نقش و حس وحال برسیم، آن نقش برای تماشاچی قابل باورتر و تاثیرگذارتر خواهد بود.
آیا نگاه ویژه ای از اهل بیت علیهما سلام در این بازی احساس کردید؟
در واقع ما یک تاثیرات خیلی خوبی در زندگیمان از این بزرگواران داریم و معاملهای در خلوت خودمان با اهل بیت و خدا میکنیم، البته این برای موضوعات شخصی است که این معاملات را انجام میدهیم چون من به شخصه برای موضوعات مادی هیچوقت طمع نمیکنم و اصلا دنبالش هم نیستم اما در جایی که شما میتوانی چیزی را از اهل بیت تقاضا کنی، من اینجا به هیچ وجه کوتاه نمیآیم و بسیار توقع بالایی دارم و خیلی هم رک و پوست کنده و سفت و سخت آن را از این بزرگواران تقاضا میکنم .
نظر شما دررابطه با تکرار هر ساله سریال مختار بعد از 11 سال چیست؟ آیا روش مناسبتری توسط صدا و سیما در این زمینه نباید اجرا شود؟
البته امسال که فکر میکنم پخش نکنند، اما در حال حاضر من خودم وقتی برای مصاحبه تلویزیونی میروم، بخشهایی از بازیم را پخش میکنند و این موضوع در اصل برای یادآوری است و پلی بک میشود، اما دیگر قرار نیست سریال را امسال پخش کنند و علت هم این است که این کارها بسیار سنگین و سخت هستند و همین سریال مختارنامه 9 سال طول کشید تا به ثمر برسد و در واقع 6 سال ما مشغول فیلمبرداری این کار بودیم، البته حضور من به شخصه به صورت دائم نبود، اما به صورت پراکنده باید سر صحنههایی که مربوط به من بود آماده میشدم و گریمم را که بسیار سنگین هم بود باید حفظ میکردم و این چیزی است که هنگامی که ساخته میشود با استقبال مردم مواجه میشود، بعضی برای چندمین بار هم این سریال را دیدهاند و برخی هم که اصلا ندیدند برای اولین بار که مشاهده میکنند برایشان جالب است، اما اینکه امسال این سریال را پخش نکردند مایه امید است و من امیدوارم یک کار دیگری ساخته شود در یک فرم و قالب دیگر که بر روی آنتن برود، اما همین کار هم بسیار سخت و هزینه بر بود و همین الان اگر مختارنامه را مشاهده کنید، میبینید که تعدادی از بازیگران دیگر نیستند و به رحمت خدا رفته اند.
یا در همان سریال روزی روزگاری ببینید چند تن از آن بزرگواران الان هستند و چند نفر فوت شدهاند، البته در حال حاضر خدا را شکر جوانها وارد عرصه شدهاند اما در سن و سال ما دیگر بازیگر کم داریم که بتواند بازیهای سنگین بکند، من خودم سنم دیگر بالا رفته و سختم است که سوار بر اسب شوم، هم برای من خطر دارد و هم اینکه دیگر مانند آن دوران جوانیم نیستم که اگر بیفتم مشکلی برایم پیش نیاید، الان اگر بیفتم برایم شرایط بدی به وجود میآید. در حال حاضر دو کار تاریخی بسیار بزرگ در پیش رو داریم که یکی از آن سریال سلمان فارسی است که کار به شدت سنگین و بزرگی است که با حدودا دو یا سه هزار بازیگر در حال فیلمبرداری است و من هم یک بخش اجرا را بر عهده دارم و اگر عمری باقی باشد و توانی داشته باشم در این سریال ایفای نقش میکنم تا حاصلش را ببینیم. مورد بعدی فیلم حضرت موسی(ع) است که آنهم کار بسیار بزرگی است که در حال ساخت است اما تا دوباره گروه دیگری جمع شود و کار جدید بسازند زمان زیادی میبرد، اگر شما گریزی به دهه اول انقلاب بزنید میبیند که در آن زمان تمام بازیگران جوان و پرتوان بودند و کارهای الف ویژه را در دهه شصت انجام دادند که ماندگار هم شد، اما در دهههای بعدی این روال کمتر شد و در دهه نود کار ویژه بسیار کم داشتیم ولی در قرن جدید امیدوارم چند کار ویژه و خوب ساخته شود.
از خاطرات بازی در نقش شمربن ذی الجوشن(منفورترین شخصیت تاریخ) بگوئید:
من خاطرات زیادی دارم که گفتن آن تکرار مکررات است و بسیار در رسانه به آن اشاره کردم، اما باید بگویم ما لحظات عجیبی در کار داشتیم، ابتدا به لحاظ تعداد هنرور که تعداد بالایی در حدود سه هزار هنرور سر صحنه حاضر میشدند که کنترل اینها کار بسیار سختی بود، مثلا بخش کربلا را که میگرفتیم، در منطقه طرود که شصت کیلومتری سمنان است و در دل کویر این صحنه ها را فیلمبرداری میکردیم که آقای میرباقری این لوکیشن را انتخاب کرده بود و آن منطقه به گونهای بود که به دلیل نبود آب و شرایط گرما و هرم زمین هیچ گونه گیاه یا جانوری نمیتوانست در آنجا زندگی کند و آقای میرباقری میخواست آن عطش و گرما و سختیهایی که در دشت کربلا بوده را تماشاچی به این واسطه حس کند و ما که به آنجا رفتیم دیدیم کار بسیار سخت است، در آن جا دو تانکر بزرگ چند هزار لیتری بود که هر روز صبح ماشینهای آتش نشانی برای عوامل آب میآورد و تانکرها را پر میکرد اما باز هم افاقه نمیکرد، چون این همه هنرور بخاطر گرما نمیتوانستند طاقت بیاوردند و فکر کنید که ساعت ده صبح که میشد ما با کمبود آب در آنجا مواجه میشدیم و این موضوع باعث شد که ما با اهل بیت علیها سلام همزاد پنداری کنیم و بفهمیم که در ماجرای کربلا هستیم و قرار است این حس را به تماشاچی منتقل کنیم و با آن گرمای طاقت فرسا و حمل شمشیر و کلاه خود و زره و اسب مرارت بسیار کشیدیم و به واسطه این سختیها بیشتر میتوانستیم وقایع کربلا را لمس کنیم که واقعا چه به روز اهل بیت آمده و آقا اباعبدالله الحسین و خانواده و یارانش چه سختی را در این دشت متحمل شده اند و در برابر آن حجم عظیم دشمن که دور تا دور آنها را گرفتند و حتی اجازه ندادند که آب به بچه ها برسد چه کردند؟ همه اینها پر از درد و غصه برای مابود که در آن شرایط قرار گرفته بودیم و بازی میکردیم.
آقای فیلی از بازخورد مردم نسبت به ایفای این نقش کمی صحبت کنید؟ آیا منفی بود؟
نه همه اینگونه نبودند، الان دیگر مثل گذشته نیست و در حال حاضر مردم آگاهترند و میدانند که ما بازیگریم و داریم نقش را ایفا میکنیم اما بین اینها شیطنت هم زیاد است و در همه جا هم این شیطنتها هست وآدمهایی که تفریحشان متلک گویی و فحش دادن و ایجاد مزاحمت است همیشه هستند اما من معتقدم حتی همینها هم باعث جذابیت اجتماع هستند و جامعه را از یک نواختی خارج میکنند، همین حالا که در خیابان میرویم مردم به ما لطف دارند و با ما سلام و تعارف میکنند یا مثلا زمانی که در خیابان ماشینی از کنارمان رد میشود، امکان دارد یک فحش هم بدهد، دیدگاه من این است که اینها چاشنی این روزهایی است که ما پشت سر گذاشتیم، البته کم این اتفاقها هم میافتد، اما بیشتر محبت و علاقه مردم را نسبت به خودمان دریافت میکنیم که بسیار دوست داشتنی است برایم.
شمابه عنوان یک پیشکسوت عرصه فرهنگ و هنر چه توقعی از وزیر ارشادی که قرار است در دولت سیزدهم خدمت کند، دارید؟
امیدوارم هر کسی که انتخاب میشود، هنر را درک کند و به آن اداری، سیاسی، نظامی نگاه نکند، زیرا هنر از اینها دور است و اصلا دولت و مدیرانی که برایشان سخت است پیدا کردن درد مردم، بروند ببینند که هنرمند چه با فیلمش، چه با تئاتر و یا تلویزیون آن درد را به بقیه میفهماند و در اصل رسالت هنرمند همین است حتی نقاش با اثر هنری که میکشد یا موسیقی و یا هنر بازیگری و سینما و تلویزیون نیز همین است تا درد را بگوید و البته راهکار هم بدهد.امیدوارم هرکسی انتخاب میشود با این درک بیاید و هنر را بشناسد.
انتهای پیام/
نظر شما