به گزارش خبرگزاری ایسکانیوز، بعداز باخت تیم ملی به کره جنوبی در مقدماتی جام جهانی که قاعدتا تبعاتی در خصوص روحیه تیم و هجمههای بعد از آن خواهد داشت، ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد:
ابتدا باید به ساختار دفاعی ایران در غیاب چند مهره تاثیر گذار خود اشاره کرد. به نظر میرسد سرمربی تیم ملی که تیمش در گروه آسانتری نسبت به گروه دیگر آسیا قرار گرفته است، تمرکز خود را صرفا روی چند بازیکن معدود گذاشته و پیشبینی روزها سختی چون بازی کره جنوبی "که بازیکنان مورد نظر خود را در اختیار ندارد" را نکرده است. ساختاری که اگر علاوه بر محرومیتها ومصدومیتها چنانچه بازیکنانی چون امیری و آزمون نیز به دلایلی از فرم ایده آل خود دور باشند، قادر نیست روند مناسب خود را در طول نود دقیقه حفظ نماید.
معمولا سرمربیان تیم ملی ساختار دفاعی تیم ملی را براساس بازیکنان باشگاهی تنظیم می کنند که بهترین خط حمله را دارند. مقولهای که در سالهای گذشته نیز اتفاق افتاده است. اسکوچیچ به هیچ یک از بازیکنان خط دفاع استقلال توجه و یا اعتمادی نداشته و از طرفی با استفاده از بازیکنان در پست غیر تخصصی، نشان داده است دیدگاه درست و تصمیمات صحیحی در خصوص تغییرات اجباری ندارد.
به عنوان مثال باید به تغییر منطقه بازی نورافکن و شجاع خلیل زاده اشاره کرد و فشار مضاعفی که بازیکنان کره جنوبی از جناح راست تیم ملی، "قبل و بعد از خروج خلیل زاده" به خط دفاعی تیم ملی تحمیل کردند را مورد بررسی قرار داد. سوال اینجاست که چرا با وجود غفوری، حردانی و رضاییان آماده و حتی اسماعیلی دعوت شده، باید نامناسبترین تعویض تیم ملی در جناحی صورت بگیرد که از ابتدا بازی و به علت ناهماهنگی کنعانی زاده با بازیکنانی که کمتر با آنان در این جناح بازی کرده است، بیشترین موقعیت را به حریف داده است.
با این حال بسیاری از رسانهها و حتی کارشناسان با نادیده گرفتن ساختار غلط تیم ملی، هجمه بی دلیلی به بازیکنان از جمله عارف غلامی وارد کردهاند. بازیکنی که باوجود پشت سر گذاشتن مصدومیت، عملکرد مناسبی در تیم باشگاهی خود داشته است. "تغییری که باید در ابتدای بازی و با بازیکنی دیگر صورت می گرفت و بازیکن جوان تیم ملی را زیر تیغ انتقادات نمیبرد."
با این حال رسانههای گوناگون علیرغم موفقیتهای اسکوچیچ در تیمملی، اعتماد چندانی به وی برای درخشش در جام جهانی ندارند و در روزهای اخیر نام چند مربی داخلی و خارجی به عنوان جایگزین وی مطرح شده است. نکتهای که اگر با وسواس بیشتری به آن پرداخته نشود و پاسخ مناسبی در خصوص چگونگی آن داده نشود، ممکن است ماههای منتهی به جام جهانی را برای تیم ملی ملتهب سازد و ایران با بدترین شکل ممکن وارد قطر شود.
نکته آخر اینکه در مقطع کنونی توجه بسیاری از رسانههای به سمت سو اتفاقات باشگاهی و به خصوص دربی سرخابیها جلب شده وگاهی پرداختن به علل باخت ایران و تفسیر درست آن جای خود را به تخریب بازیکن و یا تعویض سرمربی داده است. با این تفاسیر از کارشناسان منصف فوتبال ایران انتظار می رود با تحلیل درست اوضاع کنونی، وضعیت تیم ملی را برای سرمربی و کادر فنی او بدرستی تفسیر کرده تا اشتباهات گذشته منجر به حذف زود هنگام تیمملی در مرحله گروهی جام جهانی نگردد.
حسن صانعی پور
نظر شما