آریا قریشی منتقد سینما در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز در نقد فیلم شب طلایی اظهار کرد: وقتی شما فرزند یک فیلمساز شناخته هستید و تصمیم داشته باشید که وارد حوزه فیلمسازی شوید از یک طرف ممکن است کار برای شما راحتتر باشد اما از طرف دیگر سختیهای آن نیز مضاعف خواهد شد. این نکته در مورد ابراهیم حاتمیکیا در ساخت اولین فیلم بلندش با عنوان شب طلایی نیز صدق میکند.
وی ادامه داد: آنچه که در نگاه اول در این فیلم به چشم میآید تلاش یوسف حاتمیکیا برای این است که استقلال فکری خود را ثابت کند. او سراغ سوژهای رفته که شباهتی به آثار قابل ابراهیم حاتمیکیا ندارد و مشخصا به نظر میرسد که یوسف حاتمیکیا سعی بر این داشته تا خود را بهعنوان یک فیلمساز مستقل معرفی کند.
بیشتر بخوانید:
سینما در ورطه نابودی است / مسئولان گوش شنوایی برای شنیدن مشکلات ندارند
قریشی با بیان اینکه از نظر اجرایی نکات مثبتی در فیلم شب طلایی قابل مشاهده است، گفت: این مسئله نشان میدهد که یوسف حاتمیکیا پتانسیل این را دارد که فیلمهای خوبی بسازد. وقتی یک فیلمساز خود را به یک فضای کوچک و شخصیتهای کم تعداد محدود میکند شاید در هزینههای ساخت فیلم صرفهجویی کند و از جنبههایی کار برای فیلمساز راحتتر شود اما از جنبههایی هم پیچیدگیهای کار بیشتر میشود چرا که فیلمساز باید به جزئیات فراوانی توجه کند که شاید در نماهای عمومی و فضای باز آن قدر اهمیت نداشته باشند، به طوری که همه حرکات شخصیتهای فیلم باید کنترل شده باشد، جای هر کدام از شخصیتها در هر کدام از قابها باید مشخص باشد و در عین حال از نظر زیباییشناسی هم مناسب پرده بزرگ سینما باشد که این اتفاق تا اندازهای در شب طلایی رخ داده است.
منتقد سینما با اشاره به کیفیت بازی بازیگران گفت: میتوان به شب طلایی از این منظر نمره قبولی به فیلم داد به ویژه که سه تن از شخصیتهای کلیدی این فیلم که مریم سعادت، یکتا ناصر و حسن معجونی بازی میکنند توانستهاند بهخوبی از پس نقشهای خود برآیند اما با وجود این نکات مثبت متاسفانه شب طلایی فاصله زیادی با یک فیلم خوب دارد.
وی با بیان اینکه مشکل جدی شب طلایی به فیلمنامه آن باز میگردد، گفت: ما در این فیلم با داستان گم شدن دو شمش یک کیلویی در خانهای روبرو هستیم که اعضای یک خانواده را به جان هم میاندازد و همین بهانهای میشود تا خرده پیرنگهایی راه بیفتد و ما نسبت این آدمها را بفهمیم و درگیر چند ماجرای موازی شویم. اجرای چنین ساختاری کار پیچیدهای است یعنی ما باید خرده پیرنگهایی داشته باشیم که همه به هم ارتباط پیدا کنند و حداقل از نظر معنایی و مضمونی با هم وحدت داشته باشند و البته از نظر دراماتیک هم همین اتفاق باید برای آنها رخ دهد یعنی ما نباید با خرده داستانهای بیربطی روبرو باشیم که میتوانستند در هر موقعیت دیگری رخ دهند و این یکی از مشکلاتی است که در فیلم شب طلایی وجود دارد یعنی یک ماجرای عاشقانه داریم که میتوانست در هر موقعیت دیگری رخ دهد و اصلا نیاز به آن حادثه محرک یعنی گم شدن شمش طلا وجود نداشت که بخواهیم به این خرده داستان برسیم، بنابراین وجود چنین خرده داستانی در ساختار روایی این فیلمنامه کمی لق به نظر میرسد یا مثلا موقعیتهایی در فیلمنامه وجود دارند که هیچ ربطی به بقیه موقعیتها ندارند و دوپارگی در لحن ایجاد میکنند مثلا در موقعیتی لحن کمیک ایجاد میشود که ارتباطی با لحن قالب فیلم ندارد و از نظر دراماتیک نیز قابل حذف است و این مسئله به کار ضربه زده است، یعنی ما با یک ساختار مشتت و آشفتهای روبرو هستیم که نمیتواند به سرمنزل مقصود برسد.
قریشی ادامه داد: مسائل دیگری نیز وجود دارد که باعث شده شب طلایی فیلم خوبی به نظر نرسد مثلا اتفاقی که اثر را به سمت گرهگشایی پایانی پیش میبرد اتفاقی است که از نظر منطق دراماتیک ارتباطی به حوادث قبلی ندارد یعنی این اتفاق میتوانست 20 دقیقه یا نیم ساعت بعد از آن یا در همان دقایق ابتدایی فیلم رخ دهد و کار به سمت گرهگشایی پیش رود که عملا هیچ اتفاقی برای فیلم نمیافتاد و این نشاندهنده یک ساختار معیوب است که به کار ضربه جدی زده است.
منتقد سینما افزود: ما وقتی راجع به ساختار روایی سینمایی صحبت میکنیم در واقع از مجموعهای از اتفاقات حرف میزنیم که باید با همدیگر کاملا چفت شده باشند یعنی نباید بتوانیم قطعهای از این پازل را برداشته و بهراحتی جابجا کنیم و هیچ اتفاقی برای آن اثر نیفتد. در حقیقت آن اثر باید آن قدر دقیق طراحی شده باشد که هر گونه تغییری عملا باعث فروپاشی ساختار شود اما این اتفاق در شب طلایی نمیافتد یعنی حوادثی وجود دارند که میتوان بهراحتی آنها را جابجا و یا حذف کرد یا حتی اتفاقات دیگری را به فیلم اضافه کرد بدون اینکه مشکلی پیش بیاید. همانطور که در فیلم موقعیت طلایی مشاهده میکنیم شخصیتها و موقعیتهایی در فیلم حضور دارند که حضورشان در دل این ساختار چندان ضروری به نظر نمیرسد و به راحتی میتوان آنها را جابجا کرد یا تعداد دیگری را به آنها افزود، در حقیقت ضربه اصلی به فیلم شب طلایی از این حیث وارد میشود.
وی ادامه داد: فیلم شب طلایی به سمت شیوهای از روایت و اجرا میرود که در این سالها زیاد مشاهده میکنیم یعنی از نظر مضمونی یک نوع نقد اجتماعی طبقاتی را شاهد هستیم و همان دستمایههایی در فیلم مطرح میشود که بارها در همین یک دهه اخیردر فیلمهای مختلف مشاهده کردهایم و شب طلایی فیلمی است که چیزی به این جریان اضافه نمیکند و احتمال ماندگاری آن بسیار بعید به نظر میرسد و به راحتی میتوان آن را فراموش کرد، اما با این وجود از نظر اجرایی نکاتی در فیلم وجود دارد که شاید این کنجکاوی را در مخاطب حفظ کند که منتظر آثار بعدی یوسف حاتمی کیا باشد.
قریشی در پایان تاکید کرد: مسئلهای که در آثار ابتدایی اکثر فیلمنامهنویسان یا فیلمسازان بسیار شاهد بودهایم این است که دستمایههای آشناتری را انتخاب کرده و کمی جلوی جاهطلبی خود را میگیرند و به سراغ مسائلی که قبلا تکرار شده و سبک اجرایی تکرار شدهای دارد میروند تا بتوانند برای خودشان در سینما جایگاه پیدا کنند و شاید شب طلایی هم در همین دسته قرار بگیرد و اگر یوسف حاتمی کیا در فیلمهای بعدی خود به جاه طلبیهایش بیشتر میدان دهد میتواند فیلمهای موفقتری بسازد.
انتهای پیام/
نظر شما